این سلبریتی ها به زندان رفته اند! +عکس
همانطور که حتما میدانید از بین بازیگران و موزیسینها و ورزشکاران، سلبریتیهای زیادی به دلایل مختلف مجبور به گذراندن بخشی از عمرشان در زندان شدهاند.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از برترین ها، در این مقاله قرار است در کنار مطلع شدن از دلیل و مدت حبسِ این افراد مشهور، دریابیم جدایی از تمام زرق و برق دنیا و اسارت در زندان چه درسهایی به این افراد داده است.
تیم آلِن؛ دو و نیم سال برای قاچاق کوکائین
برای بسیاری از شما احتمالا تصویر میانسالی تیم آلِن آشناتر از تصویر جوانی او باشد و برای نمونه سریال کمدی و سیتکامِ تیم آلن در سالهای اخیر با نام Last Man Standing، کم طرفدار ندارد.
در سالهای جوانی اما تیم آلن در دنیای متفاوتی زندگی میکرد، دنیای متفاوتی که نزدیک بود آیندهای تیره برای این بازیگر بسازد.
در سال 1978 زمانی که تیم 25 ساله بود، با مقدار قابل توجهی کوکائین در فرودگاه بینالمللی میشیگان دستگیر شد و خیلی زود با اتهام قاچاق مواد مخدر روانه زندان شد. این بازیگر درباره تاثیر آن دو و نیم سال اسارت بر شخصیت و آیندهاش میگوید:"حس میکردم به آخر خط رسیدهام و این نهایت حقارت برای من است و همین موضوع به من اجازه داد دوباره زندگی و دغدغههایم را مرور کنم. یادم هست در همان روزهای اول به خودم، خانوادهام ودوستانم قول دادم همهچیز تغییرکند و بقیه عمرم صرف رسیدن به اهدافم شود."
مارک والبرگ؛ ۴۵ روز برای اقدام به قتل یک مردِ ویتنامی
مارک والبرگ در اواخر دهه 80 یا به طور دقیقتر 1988 به جرم اقدام به قتل، محکوم به گذراندن 45 روز حبس در زندان شد. اگر به این فکر میکنید که چرا مارک والبرگ برای چنین جرمی چنین حکم سبکی دریافت کرده است باید بگویم چون این بازیگر در آن زمان تنها 16 سال سن داشته است.
مارک والبرگ درباره آن 45 روز میگوید:"راستش آن حکم برای من مانند یک اخطارِ آخر بود. یادم هست که به زندگیام نگاه کردم و دیدم با افراد شرور و خلافکارِ زیادی دمخور بودهام و اشتباهات زیادی کردهام. خوشبختانه توانستم از این اشتباهات درس بگیرم و روندِ زندگیام را دچار تغییر کنم."
رابرت داونی جونیور؛ یک سال برای همراه داشتن کوکائین، هروئین و یک اسلحه غیر پر
اگر از طرفداران این بازیگر محبوب باشید بعید است درباره سالهای اعتیاد و پر از جنجالِ رابرت داونی جونیور اطلاع نداشته باشید. این بازیگر در جایی گفته به خاطر پدرِ معتادش و اجبارِ او، از 8 سالگی مصرف مواد مخدر را شروع کرده و تا سالها بعد همچنان به خاطر همین موضوع مشکلات فراوانی با قانون داشته است.
این مشکلات در نهایت باعث شد او در سال 1996 به خاطر سرعت غیر مجاز در بلوارِ سانست توسط پلیس متوقف شود و خیلی زود مشخص شد سرعت غیر مجاز کوچکترین جرمِ این ستاره آیندهدار بوده است. رابرت به اتهام حمل مقادیری کوکائین و هروئین و البته همراه داشتن یک تفنگ مگنوم 357، مجبور شد یک سالی را در زندان بگذراند، یک سالی که بیشتر آن صرف کار در آشپزخانه زندان شد.
رابرت به صورت به خصوص یک روز از مدت اسارتش را خوب به یاد دارد:"روز عید شکرگزاری بود و من به جای اینکه همراه خانواده و دوستانم سر میز غذا نشسته باشم، مشغول کار در یک آشپزخانه تاریک و کثیف با دیوارهایی پوشیده از لکههای چربی و سوسک بودم. در همان لحظات بود که بشکهای حاوی 33 گالن آبِ گوشت منفجر شد و من باید آن فاجعه را تمیز میکردم. فکر میکنم در همان لحظات بود که فهمیدم باید چیزی را تغییر دهم چرا که آنجا دیگر آخر خط بود."
مایک تایسون؛ سه سال برای تجاوز
پیش از هرچز باید بگویم مایک تایسون چه در زمان دادگاه و چه بعدها هرگز اتهام تجاوز به دزیره واشنگتن را نپذیرفت اما او به خاطر همین اتهام توسط دادگاه به 6 سال حبس و 4 سال زندگی تحت نظارت پلیس محکوم شد. تایسون البته به خاطر رفتار مناسب تنها پس از 3 سال حبس آزاد شد، اتفاقی که بعدها تایسون در کتاب زندگینامهاش اعتراف کرد با فریب دستگاه قضا به آن دست یافته است.
تایسون در کتابش اعتراف کرده با وجود اینکه در زمان دستگیری هیچ نوع اعتیادی به مواد مخدر نداشته اما پس از ورود به زندان با تظاهر به اعتیاد در جلساتِ مشاوره مخصوص زندانیان معتاد شرکت کرده است. در همین جلسات مایک با روانشناس و مشاورِ مسئول برگزاری جلسات وارد رابطهای رمانتیک شد و در نهایت شرکت در همین جلسات باعث شد او پس از 3 سال از زندان آزاد شود.
شان پِن؛ ۶۰ روز برای مشت کوبیدن به صورت یک سیاهی لشکر
شان پن در سال 1987 در حالی که 27 ساله بود به جرم درگیری و آسیب رساندن به یکی از سیاهی لشکرهای فیلمی که در حال ضبطش بود محکوم به تحمل دو ماه در زندان شد. نکته جالب برای این شخصیت رسانهای البته پس از ورود به سلولش اتفاق افتاد، زمانی که شان فهمید همسایه دیوار به دیوار یک قاتل زنجیرهای به نام ریچارد رامیرز با لقب Night Stalker است.
شان در همان دو ماه ظاهرا حسابی با ریچارد رامیرز رفیق شده بود و این دو خیلی زود شروع به رد و بدل کردن یادداشت کردند. به گفته شان اولین یادداشت رامیرز حاوی این کلمات بوده است:"هی شان، قوی بمون و دوباره بهشون حمله کن، ریچارد رامیرز 666." پاسخ شان پن به یادداشت این قاتل زنجیرهای اما شجاعانه بود:"میگن غیر ممکنه تو حبس باشی با هم بندیات احساس خویشاوندی نکنی، راستش ریچارد باید بگم من غیر ممکن رو انجام دادم و هیچ احساس رفاقت و دوستی با تو ندارم."
ریچارد رامیرز یک قاتل سریالی آمریکایی بود که در فاصله ژوئن 1984 تا آگوستِ 1985 دست به جنایتهای بیشماری زد. او در نهایت به خاطر 13 فقره قتل، 5 فقره اقدام به قتل، 11 فقره تجاوز و 14 فقره دزدی، حکمِ 19 بار اعدام را دریافت کرد.
کیفر سادِرلند؛ ۴۸ روز برای رانندگی تحت تاثیر الکل
کیفر سادرلند به خاطر سریال 24 و محبوبیت زیاد آن در کشورمان، احتمالا در ایران طرفداران زیادی دارد. این بازیگر مشهور در سال 2007 به دلیل رانندگی تحت تاثیر الکل در دادگاه محکوم به تحمل 48 روز در یک زندان ایالتی شد.
کیفر سادرلند البته در تمام مصاحبههایش به راحتی درباره این دوران صحبت میکند و از قضا شوخیهای زیادی هم با دستگیری و دوران حبسش کرده است. این بازیگر البته کلیت این حکم را ناشی از یک تصمیم اشتباه میداند و میگوید:"در تمام عمرم وقت گذرانی با رفقا و پیاده روی و شب نشینی با آنها از سالمترین تفریحات زندگی من بوده و در نهایت با یک تصمیم اشتباه همین تفریح سالم باعث شد به زندان بروم.
لینسی لوهان؛ ۱۴ روز انفرادی برای نقض قوانین آزادی مشروط
اگر خیلی جوان نباشید حتما دوران اوج شهرت لینسی لوهان را به یاد میآورید، دورانی که پر بود از جنجالهای مربوط به مسائل جنسی، الکل و مواد مخدر و همه اینها باعث میشد نام لوهان باعث فروش روزنامهها و مجلهها شود. به خاطر همان سبک زندگی لوهان در سال 2007 به خاطر رانندگی تحت تاثیر محرکها محکوم و در نهایت به صورت مشروط آزاد شد.
همین مسئله باعث شد لوهان در سال 2010 به دلیل نقض قوانین آزادی مشروط مانند حاضر نشدن در جلسات ملاقات با مشاور، بنا بر حکم قاضی به تحمل 90 روز حبس و پس از آن گذراندن 90 روز در یک مرکز ترک مواد مخدر محکوم شود. البته جالب است بدانید به دلیل آنچه شلوغی بیش از حد زندانها اعلام شد، لینسی تنها با تحمل 14 روز انفرادی از زندان آزاد شد.
لینسی درباره 14 روز انفرادیاش میگوید:"آن زمان به من کمک کرد تا آرامش را دوباره پیدا کنم و شاید آن 14 روز تنها روزهایی بود که در زندگیام از موهبت سکوت برخوردار بودم. با وجود اینکه به معنی واقعی کلمه ترسیده بودم اما آنجا فهمیدم دیگر نباید نگران جواب پس دادن به کسی باشم."