
همه علیه بخش خصوصی

حوادثی که سال ۱۴۰۱ در پی درگذشت مهسا امینی رخ داد، اقتصاد را نیز در ابعاد مختلف تحت تاثیر قرار داد. یکی از موضوعاتی که در آن روزها و ماهها به ترند روز در فضای مجازی تبدیل شده بود تحریم شرکتهای خصوصی از سوی کاربران شبکههای اجتماعی بود.
به گزارش اقتصادآنلاین، دیجیکالا، اسنپ، شیرین عسل و از همه مهمتر بستنی میهن، شرکتهای بزرگی بودند که هدف یک کمپین گسترده تحریمی قرار گرفتند. نکته اینکه همه این شرکتها در بین شرکتهای خصوصی بودند که در میان ابرشرکتهای دولتی و نیمه خصوصی، سهم اندکی در اقتصاد کشور دارند.
عناوینی همچون همکاری با نهادهای حکومتی، کمک به نهادهای نظامی و... دلایل اصلی این تحریمها بودند. این در حالی بود که در میان شرکتهایی که در لیست تحریم شبکههای اجتماعی قرار داشتند، نام هیچ شرکت دولتی دیده نمیشد.
در این بین، تحریم شرکت میهن را میتوان بزرگترین کمپین تحریمی در میان تحریم سایر شرکتها دانست که ابعاد بسیار گستردهای پیدا کرد.
دو سال و نیم پس از اوج این موج تحریمی و به بهانه مطرح شدن دوباره این موضوع در شبکههای اجتماعی همزمان با رونمایی از محصول جدید این برند با عنوان بستنی انبهای، در گزارشی تحقیقی به بررسی ابعاد مختلف این موضوع پرداختهایم.
شروع ماجرا
موضوع از توییت یک اکانت ناشناس به نام عزرائیل شروع شد؛ اکانتی که در توییتر با توجه به ناشناس بودن، بهعنوان اکانت نا امن شناخته میشود. در این توییت نوشته شده بود: «یگانهای ویژه رو با کامیونهای شرکت بستنی میهن تو خیابون حجاب پیاده کردند.» با توجه به اینکه سندی برای این ادعا وجود نداشت برخی از کاربران در توییتر از ادمین این اکانت تقاضای مدرک کردند تا پس از دو روز اکانت ناشناس دیگری با انتشار یک عکس از یک کامیون یخچالدار که ماموران نیروی انتظامی کنارش ایستاده بودند نوشت «ببینید از این تو درومدن». اما بررسیهای ما نشان داد آنچه به عنوان لوگوی میهن در این عکس عنوان شده بود، لوگوی شرکت سازنده یخچالهای کامیون یعنی مهرانسرد بود. از طرفی در این عکس هم هیچ نشانی از سوار و پیاده شدن ماموران وجود نداشت و صرفا ماموران با توجه به فضایی که در کشور وجود داشت، در خیابان ایستاده بودند و یک کامیون نیز در همان محدوده توقف کرده بود. این مهمترین تصویری بود که بیش از هر تصویر دیگری در شبکههای اجتماعی وایرال شد، در حالیکه اساسا لوگویی که بهعنوان لوگوی میهن مطرح شده بود لوگوی میهن نبود و لوگوی مهرانسرد بود.
پس از آن اکانت دیگری با انتشار یک فیلم مدعی جابهجایی نیروها با کامیونهای میهن شد.
اما فیلم که از داخل یک خودرو گرفته شده بود چند کامیون متعلق به شرکتهای میهن، شرکت دامداران، دایتی و شرکتهای دیگر را نشان میداد که تعدادی مامور نیز در اطراف آنها ایستاده بودند.
این فیلم به فاصله دو روز بهطور گسترده در شبکههای اجتماعی منتشر شد و شبکه ایران اینترنشنال با گزارشهایی در این رابطه، مدعی شد که ماموران یگان ویژه از طریق کامیونهای شرکت میهن جابه جا شدهاند. البته کارشناس این شبکه نیز عنوان کرد که هنوز هیچ سندی مبنی بر استفاده از کامیونهای میهن برای جابهجایی نیرو به دست نیاورده است. گرچه در تصاویر، کامیونهای متعلق به شرکتهای دیگر دولتی و خصوصی در صحنه حضور داشتند، اما مطالب شبکههای اجتماعی و ایران اینترنشنال و اکانتهای مرتبط با این شبکه، بر میهن بهعنوان یکی از شرکتهای خصوصی متمرکز بود. در این فیلم سندی مبنی بر استفاده از کامیونهای بستنی میهن وجود نداشت. اما همچنان این فیلم با عناوینی همچون «انتقال نیروهای سرکوبگر توسط کامیونهای میهن» و با هشتگ تحریم میهن و میهن فروش در شبکههای اجتماعی منتشر میشد.
واقعیت چه بود؟
برسیهای ما نشان داد که از اول مهر و با شروع سال تحصیلی، طبق روال هر ساله برای کنترل ترافیک، ورود کامیونهای توزیع مواد غذایی از ساعت ۶ تا ۹ صبح در محدوده طرح ترافیک تهران ممنوع میشود و این کامیونها که بعضا دقایقی زودتر به محدوده طرح رسیدهاند، منتظر ساعت ۹ و ورود به محدوده طرح در گوشه خیابان توقف میکنند. اساسا حضور خودروهای پخش در سطح شهر برای تحویل بار به فروشگاهها زیاد است و این طبیعی است که با توجه به گستردگی تعداد فروشگاهها و سوپرمارکتها در سطح شهر، کامیونهای توزیع زیادی نیز در شهر دیده شوند.
این اتفاق همزمان با روزهای اول اعتراضات در ایران شد که ماموران یگان ویژه نیز از صبح در خیابانها و میادین اصلی مثل میدان انقلاب و خیابان کارگر شمالی مستقر بودند. نکته آنکه هیچ فیلمی مبنی بر سوار یا پیاده شدن ماموران وجود نداشت و در فیلمهای منتشرشده، کامیونهای شرکت میهن در کنار کامیون شرکتهای دیگر، صرفا در کنار خیابان توقف کرده بودند. از طرفی با وجود گوشیهای هوشمند که در دسترس اکثریت شهروندان قرار دارد، فیلمی از سوار یا پیاده شدن ماموران از کامیونهای حمل مواد غذایی وجود ندارد.
میهن در دانشگاه مشهد
مدتی بعد فیلم دیگری در توییتر و شبکههای اجتماعی منتشر شد که در آن یک کامیون میهن در حال ورود به دانشگاه فردوسی مشهد است. این فیلم در شرایطی منتشر شد که در فیلم نیز فضای دانشگاه کاملا آرام به نظر میرسید.
تیتر این فیلم این بود: «انتقال نیروهای یگان ویژه با کامیونهای میهن به دانشگاه فردوسی مشهد برای حمله به دانشجویان.» این جمله آنقدر عجیب بود که تصور نمیشد کسی آن را باور کند، اما پرداختن شبکه منوتو به این موضوع، چنین خبری را باورپذیر کرد.
برای بررسی صحت این موضوع ابتدا وسعت دانشگاه فردوسی را بررسی کردیم. دانشگاه فردوسی مشهد یکی از بزرگترین شهرکهای دانشگاهی کشور است و با ۲۵ هزار دانشجو مساحتی بیش از سیصد هکتار دارد و چندین فروشگاه و بوفه و ۱۴ رستوران در این مجموعه یکپارچه مستقر است. شرکت میهن همان زمان اعلام کرد که مثل بسیاری از شرکتهای تولیدکننده مواد غذایی بهطور منظم به این فروشگاهها مواد غذایی منتقل میکند. همان موقع برخی اکانتهای توییتری نوشتند که اگر ماموران بخواهند وارد دانشگاه بشوند آیا از حراست دانشگاه نگرانی دارند که بخواهند در کامیون یخچالدار مخفی شوند؟
در این ویدئو نیز مستندی برای ادعای اکانتهای توییتری این پروژه وجود نداشت. فردای آن روز با انتشار بارنامه کامیون مشخص شد که این خودرو برای تحویل بار کافیشاپ دانشکده پزشکی وارد دانشگاه شده و خود دانشجویان نیز این موضوع را تایید کردند، اما صدای آنها در این فضای شلوغ رسانهای به جایی نمیرسید. انتشار ویدئویی در ایران اینترنشنال که چند دانشجو دوغهای میهن را در محوطه دانشگاه دور میریزند خود موید این موضوع بود که محصولات میهن از جمله همین دوغها با کامیونهای حمل محصولات، به داخل دانشگاه منتقل شده است.
بعد از انتشار این ویدئوها شرکت میهن این مطالب را تکذیب کرد و تاکید کرد که این تهمتها بدون هیچ سندی به میهن نسبت داده شده است. برخی از کاربران رسانهای شبکههای اجتماعی نیز موضوع فیلم و سند در رابطه با این اتهامات را مطرح کردند، ولی هیچ وقت فیلمی ارسال یا منتشر نشد. اما همچنان حملات ادامه داشت و با توجه به شرایط احساسی ایجاد شده، برخی سعی کردند تحریم بخشهای خصوصی را بهعنوان یک اکت سیاسی جا بزنند.
چند وقت بعد هم عکسی از حضور یکی از کامیونهای پخش شرکت میهن جلوی درب اصلی زندان اوین منتشر و عنوان شد که از کامیونهای این شرکت برای انتقال زندانیان استفاده شده است. این نقطه محل مراجعه خانواده زندانیان بود. زندان اوین نیز دارای بوفههایی هم داخل زندان و یک بوفه به سوی خیابان برای ملاقاتکنندگان و مراجعان است که شرکت میهن و سایر شرکتهای فعال صنعت غذایی و سوپرمارکتی برای توزیع محصولات به آنها مراجعه میکنند و تاکنون هیچکدام از بازداشتیهای حوادث اخیر نیز اعلام نکردهاند که از کامیون یخچالدار برای انتقال آنها به زندان استفاده شده است.
در این رابطه با رانندگان سه شرکت تولید مواد غذایی صحبت کردیم. آنها عنوان کردند که سال ۱۴۰۱ با توجه به مشکلاتی که برای کامیونهای میهن ایجاد شد، برای جلوگیری از انتشار تصاویر مشابه، هنگام توزیع مواد غذایی به بوفه زندان اوین حدود پانصد متر دورتر از محل توقف میکردند و مواد غذایی را پیاده به بوفه اوین میبردهاند تا شایعه انتقال زندانیان با کامیون این شرکتها به اوین مطرح نشود.
تکرار دروغ بزرگ
فضای ملتهب، شرایط احساسی، انتشار چندین گزارش در منوتو و تاکید مداوم برخی رسانهها و اکانتها که بهعنوان اکانتهای پروژهای شناخته میشوند باعث شد برخی با شنیدن مداوم یک مطلب نادرست، آن را باور کنند و هشتگ تحریم میهن در آن مقطع به ترند دوم توییتر فارسی تبدیل شد.
دلیل این حملات چه بود و چرا بخش خصوصی؟ چرا با اینکه در تصاویر منتشرشده، کامیونهای شرکتهای دولتی و نیمهدولتی نیز در کنار میهن دیده میشدند نوک پیکان حملات به سوی میهن گرفته شده بود؟ چرا اکانتهایی که در توییتر بهعنوان اکانتهای پروژهای شناخته میشوند هر روز با هشتگ تحریم میهن این مطالب را منتشر میکردند؟ دلیل گزارشهای روزانه ایران اینترنشنال از یک خبر نادرست چه بود؟
پاسخ به این سئوالات را میتوان در توافقی نانوشته در پروژهای مشترک با چند هدف متفاوت جستوجو کرد.
برخی از کابران شبکههای اجتماعی یکی از اهداف را انحراف افکار عمومی به سمت موضوعات حاشیهای مثل نخریدن یک برند بستنی و جایگزینی آن با برندی دیگر در سوپرمارکت نسبت میدادند. هدف دوم در این پروژه را باید در رقبای داخلی و خارجی یافت. البته باید گفت که بخشی از حملات از این سمت بود و حملات دیگری بهطور همزمان با اهداف دیگر ازسوی گروههای دیگر صورت میگرفت.
مدتی بعد یکی از فعالان سیاسی فضای مجازی عکسی از یک سوپرمارکت را با هشتگ تحریم میهن منتشر کرد که در آن صاحب سوپرمارکت نوشته «همسایه گرامی به زودی محصولات شرکت پاک جایگزین محصولات میهن میگردد».
شاید فروشنده آن سوپرمارکت نداند که میهن متعلق به بخش خصوصی و برندی که جایگزین کرده متعلق به بنیاد مستضعفان است، اما آن فعال سیاسی فضای مجازی این موضوع را میداند؛ ولی پروژه هدف دیگری داشت؛ پروژهای که با تشویق مردم به آتش زدن کارخانه، اهداف رقبای یک برند خصوصی ایرانی را پیش میبرد.
این رسانه در این گزارش تحقیقی تلاش کرد بر فضای خاکستری ایجاد شده نور بتاباند و ابهامات ایجاد شده را در فضایی شفاف و به دور از احساسات مورد بررسی موشکافانه قرار دهد.