پژویان : بدهی بانکها دلیل افزایش نقدینگی است
حجم نقدینگی روند صعودی را در پیش گرفته، تا جایی که نسبت به آبان سال قبل تا ۲۸ درصد رشد داشته و در قیاس با رقم ۹۰۷ هزار میلیاردی این دوره تا بیش از ۲۵۰ هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است.
برای جلوگیری از روند رو به رشد افزایش حجم نقدینگی موجود در کشور باید توجه داشت که نقدینگی بیشتر در چه بخشهایی از اقتصاد کشور متمرکز شده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان ، جمشید پژویان، اقتصاددان و استاد دانشگاه میگوید: «مساله اساسی و جدی معیوببودن ساختار اقتصادی کشور است که باید اصلاح شود و این مهم هم با سیاستهای کلان قابل اصلاح نیست. با مواردی مانند کنترل تورم نمیتوان مشکلات اقتصادی را حل کرد، بلکه باید زیربنا و ساختار اقتصاد کشور اصلاح شود تا تبدیل به اقتصادی روان با هزینه پایین و کارآمد شود که به تبع آن همه مشکلات اقتصادی حل خواهد شد.»
با توجه به اینکه حجم نقدینگی از ۱۱۶۰ هزار میلیارد تومان عبور کرده است، چرا با وجود افزایش حجم نقدینگی، افزایش تورم اتفاق نمیافتد؟
اصولا باید ریشهای به این مساله نگاه کرد که تورم چه زمانی اتفاق میافتد. با یک حساب بسیار ساده که حتی نیازی به دانش اقتصادی هم نیست میتوان فهمید وقتی تقاضایی برای هر کالا افزایش یابد و در مقابل، عرضه نتواند پا به پای آن افزایش پیدا کند باعث افزایش قیمتها میشود و نتیجتا تورم به وجود میآید. این اتفاق به این دلیل است که افرادی که پول در دست دارند و متقاضیان بالقوه در بازارند سعی میکنند کالاها را برای خود نگه دارند و در صورت فروش با قیمت بالاتری آن را میفروشند که این عامل افزایش قیمتها و تورم میشود.
بنابراین شرط ایجاد تورم در این است که تقاضا بالفعل افزایش پیدا کند و عرضه هم نتواند همراهی کند. به دلیل رکود و مسائل دیگر در بخش عرضه کششی وجود ندارد که این مشکل مربوط به ۴۰ سال گذشته است، اما در بخش تقاضا، افزایش نقدینگی یکی از عواملی است که باعث افزایش آن میشود؛ یعنی مردم با حجمی از نقدینگی که در دست دارند آن را تبدیل به خرید کالا یا تقاضای بالفعل میکنند، اما همیشه نقدینگی ایجاد تقاضای بالفعل نمیکند، چون این نقدینگی میتواند در مسیرهای دیگری هم استفاده شود. برای مثال میتواند گنج، ذخیره یا تبدیل به دارایی شود. به جای اینکه تقاضا برای کالا و خدمات باشد که نهایتا ایجاد تقاضای بالفعل کند، میتواند تبدیل به انواع داراییهای دیگر یا در پس انداز، سرمایهگذاری بلند مدت، سپردههای بلند و متوسط مدت شود. با توجه به اینکه شرایط اقتصادی کنونی بسیار نامطلوب و درآمد خانوارها بسیار پایین است و مردم آن میزان درآمدی را که بخواهند تقاضا را به این نسبت افزایش دهند ندارند ممکن است تقاضا فقط در برخی از بخشها مانند کالاهای ضروری افزایش یابد.
در نتیجه در یک بخش فقط افزایش قیمت اتفاق میافتد و چون این افزایش برای همه بخشها نیست نمیتوان آن را تورم نامید. این افزایش یک نوع تغییر نسبی قیمتها به شمار میرود، به این معنا که مردم به دلیل نداشتن وضعیت مالی مناسب، به دنبال کالاهای با دوامی مانند یخچال و مبل نمیروند، بلکه به جای آن گوشت، مرغ، نان و پنیر میخرند. بنابراین قیمت کالاهای ضروری مانند گوشت و نان بالا میرود و از طرف دیگر قیمت مبل و یخچال پایین میآید که به این صورت تورمی ایجاد نمیشود که این شرایط و وضعیتی است که در حال حاضر در اقتصاد کشور شاهد آن هستیم.
با چه اقداماتی میشود افزایش خودکار و نسبتا شدید حجم نقدینگی را که برگرفته از نرخ بالای بهره سپردههاست متوقف کرد؟
نرخ بالای سپردهها صرفا برای افرادی مفید است که سرمایه زیاد و قابل توجهی دارند که با سپردن این سپردهها نزد بانک سود و درآمد اضافی دریافت میکنند. حال این سود دریافتی میتواند به صورت سپرده به رقم حساب سپردهگذار اضافه شود و لزومی ندارد که از بانک خارج و تبدیل به تقاضای بالفعل شود. اما متوقف کردن یا کاهش دادن آن مجددا بستگی به شرایط اقتصادی دارد. اینکه نرخ تورم را به هر طریقی افرادی درست یا غلط اعلام میکنند بحث دیگری است، اما نرخ مثبتی که سپردهها دارند مابهالتفاوت نرخ سپرده بانکها و تورم است.
نکته دیگر آن که گاهی پولی که دارایی مردم محسوب میشود در برخی بخشها بازده بالاتری نسبت به نرخ سود بانکی دارد، یا به عبارت دیگر اگر کسی خارج از نظام بانکی، پولی قرض کند گاهی نرخی بسیار بالاتر از آن میزانی که در نظام بانکی وجود دارد باید بپردازد، آن هم به این دلیل است که در برخی از بخشهای اقتصادی بازده بخشهایی مانند تجارت همچنان بالاست. وقتی نرخ بازده تجارت ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد باشد، این نرخ بالا باعث میشود آن نرخ سودی که در بازار آزاد است بسیار از مبلغی که در نظام بانکی وجود دارد بیشتر باشد. اگر نظام بانکی بخواهد سود خود را کاهش دهد موجب میشود تا سپردهها از بانکها به بیرون خارج شود و این اتفاق منابع بانکها را تحت فشار قرار میدهد که الزاما کار درستی نیست. بنابراین مساله اساسی و جدی این است که ساختار اقتصادی کشور معیوب است و باید اصلاح شود و این مهم هم با سیاستهای کلان قابل اصلاح نیست. با مواردی مانند کنترل تورم نمیتوان مشکلات اقتصادی را حل کرد بلکه باید زیربنا و ساختار اقتصاد کشور اصلاح شود تا تبدیل به اقتصادی روان با هزینه پایین و کارآمد شود که به تبع آن همه مشکلات حل خواهد شد.
افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی در افزایش نقدینگی چقدر تاثیر داشته است؟
به طور حتم افزایش بدهی بانکها به بانک مرکزی در ایجاد نقدینگی موثر بوده است و دلیل هم آن است که بانکها میزان اعتبارات اعطایی را افزایش دادند، اما به همان نسبت نتوانستند ذخیره در بانک مرکزی نگه داری کنند که نتیجتا به بانک مرکزی بدهکار شدند که این اتفاق در افزایش نقدینگی موثر بوده است.