۰ نفر

اقتصادآنلاین گزارش می‌دهد؛

تجربه مالیات بر سود تقسیمی سهام در جهان/ موافقان و مخالفان چه می‌گویند؟

۲۹ تیر ۱۳۹۹، ۱۰:۵۵
کد خبر: 453658
تجربه مالیات بر سود تقسیمی سهام در جهان/ موافقان و مخالفان چه می‌گویند؟

برخی از کارشناسان معتقدند در شرایط فعلی وضع مالیات بر سود تقسیمی سهام شرکت‌ها می‌تواند کمک زیادی به بهبود ارزش بازاری سهام شرکت‌ها در بورس، تسهیل تامین مالی و انگیزه بیشتر برای افزایش سرمایه باشد در این گزارش به بررسی تجربه سایر کشورها در وضع این مالیات پرداختیم.

اقتصادآنلاینصبا نوبری؛ در برخی از کشورها، شرکت‌ها از پرداخت حداقل مالیات استانداردی معاف می‌شوند تا پرداخت متوازنی بین درآمد مالیاتی دریافتی خزانه دولتی و آنچه بین سهامداران توزیع می‌شود شکل گیرد. مثلاً از دریافت مالیات بر سود 20درصدی بر درآمد شرکت صرف نظر کرده اما در صورت تقسیم سود شرکت مالیات متوازنی (مثلاً 50-50) بر سود توزیعی وضع می‌کنند. در برخی دیگر از کشورها هم حداقل مالیات استاندارد بر سود حاصله شرکت وضع می‌شود و هم بر سود تقسیمی شرکت به سهامداران به عنوان درآمد آنان نگریسته شده و مالیات بر درآمد از آن‌ها اخذ می‌شود. به واقع مانند این است که مالیات مضاعف از سود اخذ شده باشد.

استدلال مخالفان این شیوه مالیات ستانی در آمریکا

 مخالفان مالیات بر سود تقسیمی می‌گویند که مالیات بر سود تقسیمی به شکلی ناعادلانه بوده و نوعی مالیات مضاعف است. از آنجا که شرکت‌ها در حال حاضر ملزم به پرداخت مالیات بر شرکت به صورت مالیات بر سود هستند، در این صورت سهامداران شرکت به عنوان مالکان شرکت مشمول مالیات شده‌اند پس مالیات مجدد بر سود تقسیمی آنان از عدالت مالیاتی به دور است. واژه کلیدی مالیات مضاعف توسط مخالفان اخذ مالیات از سود تقسیمی مکرراً استفاده می‌شود.

استدلال موافقان این شیوه مالیات ستانی در آمریکا

 موافقان می‌گویند شرکت یک نهاد حقوقی است که می‌تواند دارایی‌هایی را تصاحب یا تصرف کند، اقامه دعوی کند یا علیه آن شکایت و اقامه دعوی شود یا به ثبت و انعقاد قرارداد بپردازد. بنابراین ماهیت شرکت از سهامدارانش بواسطه طول دوره حیات مالکیتی بر دارایی‌ها و موضوعات حقوقی تبعه آن قابل تفکیک است. در واقع سرمایه‌گذاران در یک دوره خاص به صورت سهامدار و مالک شرکت ظاهر می‌شوند، در همین دوره بنابر تصمیم مجمع فارغ از مشکلات شرکت ممکن است تصمیم به پرداخت سود نقدی قابل توجهی گرفته شود و پس از دریافت سود، سهامداران سهام خود را فروخته و دیگر با مشکلات آتی که ممکن است شرکت با آن دست و پنجه نرم کنند روبرو نیستند. از سوی دیگر شرکت به عنوان یک نهاد مجزا، حق دارد از کالاهای عمومی همچون هر فرد دیگر در جامعه استفاده نماید. در نتیجه ملزم است از طریق مالیات، هزینه استفاده از کالاها عمومی را بپردازد. علاوه براین، بزرگترین مزیت شرکت‌های سهامی عام تشکیل دادن سازمانی تجاری با ایجاد حمایت از مسئولیت محدود برای مالکانش است. (سهامداران عادی شرکت‌های سهامی عام نسبت به تعهدات بلندمدت و کوتاه‌مدت شرکت دارای مسئولیتی نیستند). از سوی دیگر مالیات بر درآمدهای شرکت، قیمت حمایت از شرکت است (در مهیا کردن استفاده از امکانات عمومی و سایر حمایتهای قانونی برای گسترش کسب و کار شرکت). این قیمت باید برابر ارزش مزایای دریافتی شرکت باشد که مطابق گزارش اداره خدمات درآمد داخلی وزارت خزانه‌داری آمریکا در سال 1996، در حالی که شرکت‌های سهامی عام (به لحاظ تعداد) کمتر از 20درصد همه بنگاه‌های انتفاعی آمریکا هستند اما بیش از90 درصد از درآمد بازرگانی و 70درصد سود بازرگانی آمریکا را به خود اختصاص داده‌اند. عدم پاسخگویی نسبت به تعهدات بلندمدت شرکت‌ها به صورت امتیازی برای سهامداران خودنمایی می‌کند. شرکت‌های سهامی عام در تغییر ترکیب و اعضای مالکان خود بسیار انعطاف پذیر بوده و قادر هستند تا به صورت نامحدود به افزایش سرمایه دست بزنند. این دو موضوع مشتق از شخصیت حقوقی آن‌ها است که به وسیله قانون مقرر شده. این وضعیت ایجاب می‌کند که شرکت‌ها مالیات بردرآمد بپردازند.

در مبحث بالا در خصوص مالیات بستن بر شرکت‌ها در مقابل مالیات بر سود تقسیمی، نقدی وجود دارد. استدلال شده که در صورت اخذ مالیات از درآمد ناشی از سرمایه می‌توان آن را از هر دو شخصیت (یعنی شرکت و سهامداران) اخذ کرد. در این صورت می‌توان گفت که از نقطه نظر سیاست‌های اجتماعی، مالیات بر درآمد حاصل شده از محل فعالیت کاری بالاتر نسبت به درآمد حاصله از فعالیت کمتر ناعادلانه است. یعنی سهامداری که تنها با خرید سهام و عدم پاسخگویی نسبت به تعهدات شرکت، مالک بخشی از آن شده آیا باید با کسی که سرمایه خود را به خطر انداخته و در معرض ریسک هزینه‌هایی حتی بیش از سرمایه خود است یکسان مالیات بپردازد؟ (در دفاع ممکن است گفته شود که جوهره توانمندی در ایجاد مبلغی به عنوان درآمد ناشی از تقسیم سود وابسته به فعالیتی پیگیرانه و مداوم در طی سال‌ها است). طرفداران نکته‌ای را در خصوص کاهش یا حذف مالیات بر سود مطرح می‌‌کنند که در صورت وقوع کاهش مالیات بر سود تقسیمی کمک خواهد شد تا افراد ثروتمند بتوانند از عهده خرید بخش عمده‌ای از سهام شرکت برآیند بطوریکه در عمل پرداخت‌های سود تقسیمی بدون هرگونه مالیات بر درآمدی برعایدات آنان صورت گیرد.

سیاست‌های مالیات بر سود تقسیمی سهام در آمریکا

مم

سایر کشورها

در کانادا مالیات بر سود سهام تقسیمی وجود دارد، اما هدف سیاست‌های مالیاتی در این خصوص، این است که این مالیات را از طریق اعتبار مالیاتی سود سهام تقسیمی درآمد اشخاص از محل سود تقسیمی شرکت‌ها جبران کنند. نرخ موثر مالیات بر سود تقسیمی در حال حاضر از منفی تا مثبت 30درصد بسته به سطح درآمد و اختلاف نرخ‌های مالیاتی در ایالت‌های این کشور متغیراست.

در استرالیا نرخ مالیات بر سود تقسیمی از جولای 2006 تا 45 درصد تعیین شده است. استرالیا شبیه نیوزلند دارای سیستم سود تقسیمی نسبی در نظام مالیات بر شرکت‌های خود است که اجازه می‌دهد اعتبارات صریحی به سود تقسیمی تعلق گیرد.

در اتریش مالیاتی با عنوان به عنوان مالیات بر سود تقسیمی تلقی می‌شود که نرخ آن تا 25درصد است. در بلژیک این نرخ تا 25 درصد و تحت شرایطی تا 21 درصد و در بلغارستان تا 5درصد است. در چین نرخ مالیات بر سود تقسیمی تا سال 2005 حدود 20 درصد و از آن به بعد تا 50 درصد مقرر شده است. جالب اینکه هنگ کنگ مالیات بر سود تقسیمی سهام ندارد. در جمهوری چک این نرخ 15 درصد بود که در سال 2009 به 12.5درصد کاهش یافت.

در ژاپن هم نرخ مالیات بر سود تقسیمی شرکت‌های پذیرفته شده در بورس 10درصد است و و دولت ژاپن درآغاز سال 2013 میلادی این نرخ را به 20 درصد افزایش داد.

مالیات بر سود تقسیمی در ایران

در ایران، بر اساس ماده 105 قانون مالیات‎های مستقیم جمع درآمد شرکت‌ها و درآمد ناشی از فعالیت‌های انتفاعی سایر اشخاص حقوقی که از منابع مختلف در ایران یا خارج از ایران تحصیل می‌شود، پس از وضع زیان‌های حاصل از منابع غیرمعاف و کسر معافیت‌های مقرر به استثنای مواردی که طبق مقررات این قانون دارای نرخ جداگانه است، مشمول مالیات به نرخ 25درصد خواهند بود. در قانون مالیاتی ایران مالیات سود شرکت10 درصد است و شرکت‌هایی که سهام آنها در بورس معامله می‌شوند از این مالیات معافند. پس از کسر10 درصد مالیات توسط شرکت نسبت سهم هر سهامدار تقسیم و بر اساس نوع سهامدار و ضرایب مالیاتی مشمول هر گروه مالیات محاسبه و از جانب شرکت پرداخت می‌شود. این شیوه عمل، جدا از اینکه اصل حسابداری تفکیک شخصیت حقوقی شرکت از سهامداران آن را سئوال برانگیز می‌کند، باعث بروز پیامدهای گوناگون با توجه به نحوه تصمیمات تقسیم سود مجامع و نوع تشخیص ممیز برای سود مشمول مالیات می‌شود و جدا از تضادهایی که در عمل با قانون تجارت در رابطه با رعایت حقوق یکسان سهامداران به وجود می‌آورد، بحث‌های زیادی را نیز در پی دارد. هنوز هم برخی این شیوه محاسبه و وصول مالیات را مالیات شرکت میدانند و گروهی وفق قانون مالیاتی آن را متعلق به سهامدار میدانند ولی با توجه به اینکه گاهی مالیات مورد مطالبه در رابطه با یک سهامدار بیشتر از سهم سود تصویبی مجمع و یا حتی بیشتر از کل سهم سود یک سهامدار قبل از تقسیم سود است، معضلات پیچیده‌ای را بوجود آورده است.

منبع: گزارش سید محمد جواد فرهانیان، کارشناس مدیریت پژوهش توسعه و مطالعات اسلامی