۴ اصل اساسی تغییر مغز شما
این عقیده رایج است که وقتی بالغ شدیم، مغز ما "سفت و سخت" است و قادر به تغییر چشمگیر نیست. با این حال، تحقیقات در سال های اخیر، دانشمندان علوم مغز و اعصاب را به این باور رسانده است که مغز ما در واقع بسیار انعطاف پذیر تر، قابل انطباق تر و قادر به جابجایی جسمی و روانی، بیش از آنچه فکر می کردیم، است.
به گزارش اقتصادآنلاین، در طول دوران کودکی و نوجوانی، مغز ما به طور طبیعی رشد کرده و دچار تغییرات فاحشی میشود. وقتی در حدود ۲۵ سالگی به بزرگسالی رسیدیم، مغز ما به طور طبیعی از ایجاد مسیرهای عصبی جدید متوقف میشود و عادت ها، تعصبات و نگرشهای ما سنگینتر میشود و تغییر آنها بسیار دشوارتر میشود.
با این وجود، غیرممکن است که مغز خود را برای تغییر در زندگی بعدی و در طول بزرگسالی آموزش دهیم. برخی روشهای عملی وجود دارد که میتوانید عادتهای جدید را در برنامه روزمره خود بگنجانید، که به شما کمک میکند مغز شما بیش از جوانی و در طول زندگی انعطاف پذیر باشد.
۱. انعطاف پذیری عصبی
انعطاف پذیری عصبی توانایی مغز در تغییر مداوم خود، با ایجاد مسیرهای عصبی جدید و از دست دادن مسیرهایی است که دیگر استفاده نمیشوند. تشویق به انعطاف پذیری عصبی مغز، کلید یادگیری پایدار و هوش هیجانی بزرگسالان است که به مغز کمک میکند، ذهن باز، شهودی داشته و قادر به غلبه بر تعصبات در تمام بزرگسالی باشد.
متأسفانه، حفظ انعطاف و انعطاف پذیری مغز به آسانی انجام یک سودوکو یا جدول کلمات متقاطع روزانه نیست. برای اینکه مغز خود را تثبیت کند، نیاز به یک تمرین مداوم از یک رفتار جدید دارد که به اندازه کافی مغز را به چالش می کشد تا به روشی جدید فکر کند. تصور کنید یادگیری یک زبان جدید یا استفاده از یک ابزار جدید چقدر دشوار است - این همان سختی است، که مغز شما برای تحریک رشد و ایجاد مسیرهای عصبی جدید به آن نیاز دارد.
۲.چابکی مغز
تنظیم مجدد رویکرد فعلی خود در موقعیت ها و ایجاد عملکردهای مغزی که در حال حاضر از آنها کم استفاده میکنید میتواند به حداکثر رساندن عملکرد مغز در کارهای مختلف و ناآشنا کمک کند.
بیشتر مردم تمایل به جلوگیری از دست دادن دستاوردهای بدست آمده، دارند. به عنوان مثال، بیشتر مردم ترجیح میدهند به جای اینکه ۵۰دلار پیدا کنند، ۵۰دلار گم نکنند. با این حال، قرار دادن مغز در خارج از نقطه امن خود و بهبود بخشیدن مهارت هایی که میدانید با آنها دست و پنجه نرم میکنید، میتواند به انعطاف پذیرتر شدن و مقاومتر شدن مغز برای تغییر وظیفه ها و تمرکز کردن کمک کند.
همه ما مهارتهای ویژه ای را براساس نیازهای روزمره مغزمان در محل کار و خانه خود پرورش دادهایم، اگرچه در دنیای کار که مغز ما دائماً تغییر میکند، باید مهارتهای خود را به طور مداوم تجدید کنیم و با شرایط و روشهای جدید تفکر سازگار باشیم.
بهبود بخشیدن یک مغز چابک میتواند مهمتر از آن باشد که شما فکر میکنید - همانطور که میبینیم اتوماسیون، جایگزین بیشتر مشاغلی که با تفکر سیستماتیک مرتبط هستند، شده است. زیرا تک تک افراد و در مجموع تعداد بیشتری از ما نیاز به تسلط بر تواناییهای خود برای تفکر به صورت خلاق، غریزی و همدلانه به منظور رشد در بازارهای شغلی متغیر، داریم.
۳. تسلط ذهنیت
نظریه اخیری که توسط استاد استنفورد ، کارول دوک ، ارائه شده ، پیشنهاد کرده است که میتوان مغز اکثر افراد را ، دارای یک ذهنیت ثابت یا رشد توصیف کرد. شخصی با ذهنیت ثابت به دلیل ترس از شکست ، از چالشهای جدید جلوگیری میکند، در حالی که کسی که دارای یک ذهنیت رشد است، مشکلات روزمره جدید را فرصت هایی می داند که میتواند به عنوان بخشی از یک تجربه یادگیری گستردهتر مورد استفاده و مورد استقبال قرار گیرد. کسانی که ذهنیت ثابت دارند ادعا می کنند که مهارت ها و توانایی ها ذاتی هستند، با این حال دوک استدلال میکند که بیشتر افراد موفق، تمایل به رشد فکری و تمایل مداوم به یادگیری و رشد شخصی در طول زندگی دارند.
هر چه پیرتر می شویم، امتحان چیزهای جدیدی که معتقدیم در آنها موفق نخواهیم بود، دشوارتر و بی نتیجهتر به نظر می رسد، اما با آگاهی از مقاومت در برابر تغییر، میتوان خود را برای غلبه بر این مقاومت تربیت کرد و خود را در معرض فعالیتهای جدید قرار داد.
به جای اینکه از ترس یک شکست، از انجام یک سرگرمی یا علاقه جدید که همیشه به آن علاقه داشتید، اجتناب کنید، خود را از منطقه امن خارج کنید و آن را امتحان کنید. شما تعجب خواهید کرد که چگونه روشهای جدید تفکر را از طریق آزمون و خطا ایجاد میکنید و چگونه این امر سازگاری و انعطاف پذیری شما را بهبود می بخشد.
۴.سادگی
فشار دادن دکمه مکث در زندگی روزمره پرتحرک ما و کمک به سادهسازی کار مغز ما، میتواند تأثیر شگفت انگیزی در توانایی رشد و تغییر آن داشته باشد.
همه تمرکز ما بر لحظه حال و تنفس ما در اثر هوشیاری میتواند فواید جسمی طولانی مدت و کوتاه مدت برای مغز داشته باشد. کوتاه مدت، با کاهش سطح هورمون استرس، کورتیزول در خون استرس ما را کاهش می دهد.
طولانی مدت ، اگر به طور منظم (حدود سه بار در هفته) تمرین شود، منجر به افزایش غنی سازی میشود - تشکیل چینهای بیشتر در قشر پیشانی. این مهم است زیرا قشر جلوی مغز بخشی از مغز است که با عملکردهای بالاتر اجرایی ما مرتبط است، یعنی تواناییهای ما برای تفکر انعطافپذیر و خلاقانه، تغییر کار بین وظایف و تصمیم گیری معقول. سعی کنید نوعی ذهن آگاهی را در برنامه روزمره خود داشته باشید، خواه با استفاده از برنامه ای مانند Headspace یا انجام یوگا قبل از خواب.
درک بهتر نحوه کار مغز میتواند به شما در درک اهمیت انعطاف پذیری مغز در طول زندگی کمک کند. تغییر مداوم نحوه تفکر و برخورد با شرایط ممکن است طبیعی به نظر نرسد، اما کار بر روی توانایی ما در داشتن احساسات هوشمند، شهودی و انعطاف پذیر، با بزرگتر شدن به نفع ما خواهد بود.