مسابقه انداختن اقتصاد ایران در پرتگاه واگرایی پولی/ ایران تبدیل به کره شمالی و ونزوئلا میشود؟
متاسفانه اقتصاد مریض ما دارای تک تک نشانههای اقتصادهایی است که تورمهای بسیار بالا را تجربه کردهاند و این سرطان با سرعت هر چه بیشتر در حال سرایت به تمام اعضای این بدن است.
به گزارش اقتصادآنلاین، امیر کرمانی عضو دپارتمان اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، آمریکا نوشت:
در سال 98:
1.در حدود 9 میلیارد دلار صادرات نفتی داشتیم
2.کرونا نبود
3.صادرات غیرنفتی به کشورهای همسایه متوقف نشده بود
4.حقوق کارمندان دولت افزایش بیش از تورم نداشت
5.هنوز الوعدهها، الوفا نشده بود و بار جدیدی بر نظام کاملا ورشکستهی بازنشستگی کشور تحمیل نشده بود
6.در ماه عسل پهپاد و الفجیره و آرامکو بودیم و حداقل تا شهریور احتمال مذاکرهی جدی داشت قوت میگرفت
7.مجلس هر روز در پی طرحی جدید برای افزایش کسری بودجه و افزایش نقدینگی نبود
8.بورس هنوز نقش عامل جذب شوک نقدینگی را بازی میکرد
9.نرخ رشد نقدینگی هنوز در حدود ماهی دو درصد بود
با همهی اینها در نهایت بودجهی سال 98 با استقراض مستقیم 75 هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی (با عنوان برداشت 5 میلیارد یورو از منابع صندوق آنهم به نرخ نیمایی) بسته شد.
اما سال 99 را در حالی میگذرانیم که:
1.درآمد صادرات نفتی در ششماهه اول احتمالا در حدود 1 میلیارد دلار بوده
2.حقوق کارمندان دولت از ابتدای سال (در اصل در اسفند 98) افزایش 50% داشته
3.کرونا در سرتاسر کشور جولان میدهد و غیر از گرفتن جان دهها هزار نفر از هموطنانعزیزمان هزینههای بسیاری را بر اقتصاد ایران و دولت تحمیل کرده و میکند
4.بخش عمدهی صادرات غیر نفتی در سه ماههی اول دچار وقفه شد
5.بورس دیگر نه تنها عامل انباشت ریسک نقدینگی نیست که حمایتهای دستوری از بورس و سرمایهگذاری مستقیم بانکها در بورس در ماه اخیر خود عامل افزایش شدید نقدینگی شده
6.تحریمهای جنایتکارانهی آمریکا افزایش شدید یافته
7.رشد نقدینگی به عدد فاجعهبار حدود 4 درصد در ماه رسیده (که در صورت ادامهی این روند این رشد معادل است با رشد سالانهی بیش از شصت درصد)
آن وقت در چنین شرایطی نمایندهی مجلسمان میفرمایند "که دولت یک ریال کسری بودجه ندارد. نشانهاش هم آنکه کاری (طرح "یکسانسازی" حقوق بازنشستگان) را که دولت در تمام سالهای گذشته (به دلیل بار مالیاش) حاضر نشده بود انجام دهد تصمیم گرفته که از مهرماه اجرا کند."
*بله درست میفرمایند. دولت نه تنها یک ریال کسری ندارد بلکه منابع بسیار زیادی دارد. بسیار بیش از 75 همتی که پارسال چاپ کرد.
*بله. تسلط مالی دولت بر بانک مرکزی دقیقا یعنی همین. یعنی دولت هر چند همتی که بخواهد میتواند چاپ کند.
*بله وقتی که کسی که (و نهادی که) باید در اوج کسری منابع دولت بیشترین دغدغه را در مورد بودجه داشته باشد، افتخار میکند به انجام کاری که همین دولت در شرایط وفور درآمدهایش حاضر به انجام آن نبود، و وزیر رفاه از آن با «الوعده وفا» یاد میکنند، قطعا مسابقهی افزایش کسری بودجه در کشور راه میافتد. مسابقهای که در آن هر اشتباه قبلی عامل توجیه اشتباه بعدی میشود و پله پله کشور را به ورطهی واگرایی پولی میرساند.
-اگر یکماه پیش عرض شد که اقتصاد ایران بر سر یک دو راهی تاریخی است با هزاران اسف باید گفت که در حال حاضر در بهترین حالت بر لبهی پرتگاه هستیم. پرتگاه تورمهای بسیار بالا و واگرایی پولی.
-به نظر میرسد که عامل اصلی افزایش شدید نرخ دلار در هفتههای گذشته را هم باید در همین ترس از این واگرایی پولی جستجو کرد. ترسی که با توجه به مسابقهی افزایش کسری بودجه و افزایش نقدینگی در ماههای گذشته چندان هم بیپایه نیست.
در روزهای پیشرو اگر
1.اصلاحات اساسی در تیم اقتصادی دولت ایجاد نشود
2.بازنگری اساسی در هزینههای امسال دولت و روش تامین کسری آن ایجاد نشود
3.بانک مرکزی نرخ رشد نقدینگی را به زیر دو درصد در ماه نرساند
4.مجلس از طرح هر گونه طرحی که منجر به افزایش کسری بودجه و یا افزایش نقدینگی می شود پرهیز نکند،
میتوان مطمئن بود که ترکیب کسری بودجه و رشد افسار گسیختهی نقدینگی اتفاقی را در اقتصاد ایران رقم میزند که تا بحال در طی پنجاه سال گذشته آن را ندیدهایم.
و عرض پایانی:
-اگر اتفاقات سال 88 منجر به شروع گستردهترین تحریمها علیه ایران شد،
-اگر اتفاقات دی 96 منجر به تعجیل خروج ترامپ از برجام شد
-اگر اتفاقات آبان 98 منجر به تشدید تحریمها شد
بیم آن هست که اتفاقات اقتصادی ماههای گذشته و ماههای پیشرو باعث شود که مستقل از نتیجهی انتخابات آمریکا بدخواهان این سرزمین جز به تبدیل ایران به کرهی شمالی،ونزوئلا و عراق دههی نود میلادی راضی نشوند.