سالمندان، تنها در جاده دشوار زندگی
فردا روز جهانی سالمند است، اما نه فقط برای حدود 8 میلیون و 300 هزار نفری که حالا عنوان سالمندی را یدک میکشند. کاهش نرخ باروری در طول 30 سال گذشته نگرانیها درباره آینده سالمندی کشورمان را بیشتر کرده است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، پژوهشگران بینالمللی این سرعت کاهش را در دنیا استثنایی اعلام کردهاند، براین اساس طی سه دهه آینده، کشورمان از 10 درصد سالمند به 30 درصد میرسد و ما به یکی از 5 کشور سالمند جهان تبدیل خواهیم شد. با این تفاوت که ما در آینده با بحران «سالمندان تنها» مواجه میشویم، چرا؟ چون مهم ترین دلیل آن دقیقاً همین کاهش نرخ باروری است...
خوشحالم به خاطر کرونا کسی میهمانم نیست
رضا تقوی ، 67 ساله است اما هنوز خودش را یک سالمند نمی داند! میگوید با این برچسبها فقط انگیزه زنده ماندن را از مردم میگیرند. او تنها نگرانی اش از بابت معیشت و حقوق ماهیانه اش است، با این تورم حتی از رفتن به خانه فرزندانم شرم دارم، میترسم هزینه روی دستشان بگذارم، چه برسد به اینکه بخواهم از من نگهداری کنند!
خانم سیمین مهرآور هم یک بازنشسته 69 ساله است، هنوز در پارک ورزش میکند و به آینده خوشبین است، اما نگرانیاش از بابت مراکز درمانی است.
بیمه تکمیلی ندارد و دفترچه بیمه هم کفاف خرجهای درمانیاش را نمیدهد. شوهرش فوت کرده و یکی از پسرانش هم چند سالی است که دیگر هزینهای بابت فیزیوتراپی اش نمیپردازد. خوشحال است که به خاطر کرونا فعلاً کسی نمیتواند ناهار یا شام خانهاش بیاید وگرنه نمیدانست چه باید بکند. همین که یک خانه از شوهرش برایش باقی مانده و دستش جلوی دیگران دراز نیست، راضی است.
خانم عذرا هاشمی هم یک مادر 71 ساله است. کرونا خانه نشینش کرده، هفتهای یکی از فرزندانش به او سر میزند، اما میداند دغدغه فرزندانش آنقدر زیاد است که
نمی تواند هر لحظه مزاحم آنها شود. تنهایی اش را با همسایههایش پر میکند اما اگر کسی نباشد، تا صبح تلویزیون را روشن میکند تا سرش گرم شود، میگوید از تنهایی با مجریها حرف میزند و حالا شخصیت همه سریالها و فیلمها را از حفظ است. اما گلایهاش این است که نمیداند با این تنهایی و دردهای جسمیاش چگونه باید کنار بیاید.
افزایش امید به زندگی در سالمندان
به گفته رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان، افزایش امید به زندگی، تعداد سالمندان را افزایش داده، اما این یک روند طبیعی است و درهر کشوری با این مشخصات، تعداد سالمندان هم زیاد است، در ایران در طی 20 سال، از سال 55 تا 95، سن امید به زندگی از 57 سال به 77 سال رسیده است. ما به این روند، «سالمندی فردی» میگوییم که مثبت است. چراکه سالمندان از نظر فرهنگی و اجتماعی ضامن بقای ارزشهای سنتی یک جامعهاند، اما در آن سو، «سالمندی جمعیت» قرار دارد که درصد گروههای جمعیتی سالمند را نشان میدهد. این فرآیند منفی است و چالشهایی را بوجود میآورد. تأخیر در ازدواج، تأخیر در فرزندآوری، کاهش تعداد فرزندان، افزایش ناباروری و مهاجرت ازجمله عواملی است که در کنار افزایش سن امید به زندگی، سهم سالمندان را از نظر درصد جمعیتی افزایش میدهد. در سال 55، سهم سالمندان در آمار، 5 درصد بود که درسال 98 به 10 درصد رسید و جالب اینکه امسال این سهم 10.17 شد و در سال 1421، به 20 درصد میرسد و اما در سال 1435، سهم جمعیت سالمند به 33 درصد خواهد رسید.
حسامالدین علامه میگوید: «از سال 55 تا 98 حدوداً 43 سال طول کشیده تا جمعیت سالمندی دوبرابر شود، اما از سال 98 تا 1421 ، فقط 23 سال زمان میبرد تا جمعیت سالمندی 20 درصد افزایش یابد.»
سالمندی از چه سنی شروع میشود؟ براساس آمار سازمان بهداشت جهانی و معیارهای سازمان ملل، سن شروع سالمندی در کشورهای آفریقایی و کمتر توسعه یافته، 55 سال، در کشورهای درحال توسعه مثل ایران، 60 سال و در کشورهای توسعه یافته 65 سال است.
تجرد قطعی 80 هزار سالمند
او با بیان اینکه دود فرزند کم آوری و کاهش جمعیت، بیشتر از همه به چشم افرادی میرود که ازدواج نمی کنند و یا فرزند کم دارند، میگوید: سالمندان فعلی، در خانوادههایی نگهداری میشوند که بیش از 4 فرزند دارند، (البته طبق آماری از 5.5 فرزند سالمندان فعلی، فقط 2.3 نفر از آنها حمایتگرند) اما ما شاهد کاهش شدید بعد خانوار نسبت به 30 سال گذشته هستیم. هم اکنون تعداد سالمندانی که در مراکز اقامتی نگهداری میشوند، 20 هزار نفر است یعنی سه دهم درصد سالمندان در خانه سالمندان زندگی میکنند، چراکه نگهداری سالمند، خانوادهمحور و جامعهمحور است. خب در 20 سال آینده، آمار تجرد قطعی در سالمندان فعلی به 80 هزار نفر میرسد، درحالیکه حدود یک میلیون و 400 هزار نفر هم اکنون بالای 35 سال (سن تجرد قطعی) داریم، اگر فرض کنیم 400 هزار نفر از این افراد هم تا 60 سالگی ازدواج کنند، باز براساس پیش بینیها، یک میلیون نفر وارد تجرد قطعی سالمندی میشوند.
به گفته علامه، هم اکنون حدود یک میلیون و 900 هزار نفر سالمند در کشور بدون همسر هستند، یعنی یا طلاق گرفته و یا همسر خود را از دست دادهاند. این درحالیست که آمار طلاق در جامعه ما در سنین میانسالی در حال افزایش است، خب از یک طرف این افراد هستند، در آن طرف سالمندان مجرد قطعی و در طرف سوم هم سالمندانی قرار دارند که تک فرزند بوده یا اصلاً فرزندی ندارند و باید به این سه مورد، افزایش امید به زندگی را هم اضافه کنیم. همه این افراد نیاز به مراقبت دارند و البته شاغل بودن زنان هم موجب شده تا نگهداری از سالمندان در خانه سختتر از امروز شود. مجموع این عوامل نشان میدهد که ما باید زیرساختها مثل مراکز روزانه، خانههای کوچک، برجهای سالمندی، دهکده یا شهرک سالمندی یا بحث بیمه مراقبتهای طولانی مدت را افزایش دهیم.
وی با بیان اینکه بیمه مراقبتهای طولانی در کشورهای دیگر اجرا میشود، اما در ایران هنوز انجام نشده است، میگوید: ما باید الگوی خدمات داوطلبانه مثل بانک زمان یا الگوهای بومی داوطلبانه را که سربازها و دانشجویان در ازای مبلغی به سالمندان خدمت میکنند افزایش دهیم. اگر این اتفاق نیفتد، با بحران مواجه میشویم. ابتلای بیش از 50 درصد سالمندان و فوت بیش از 70 درصد سالمندان در کرونا نشان داد که ما با ضعفهای جدی در مراقبت و حمایت از این گروه مواجهیم. مثلاً ما زیرساختهای تأمین مایحتاج و خدمات در منزل را اصلاً تعریف نکردهایم، یا سیستم شناسایی سالمند تنها و یا مریض را طراحی نکرده ایم.کرونا زنگ هشداری بود تا در این زمینه هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی جدی تر وارد شود.
20 نفر متخصص طب سالمندی برای 8 میلیون و 300 هزار نفر
احمد دلبری، رئیس انجمن سالمندان میگوید: یکی از مهم ترین دستاوردهای این دوره، ابلاغ نهایی سند ملی سالمندان بود که هفته پیش اجرا شد، براین اساس تکالیفی برعهده 18 دستگاه مسئول گذاشته شده است، اما این همه راه نیست و ما به ملزومات زیادی در این حوزه نیاز داریم. مرحله اول تربیت نیروی متخصص در حوزه سالمندی است که شامل یک مراقب ساده تا متخصص طب سالمندان میشود. هم اکنون ما به 2 هزار و 30 نفرمتخصص طب سالمندان نیاز داریم که در کشور کمتر از 20 نفر وجود دارد. او با اشاره به کمبود مراکز روزانه سالمندان میگوید: در تهران با وجود یک میلیون نفر سالمند، فقط 3 مرکز وجود دارد، درحالی که باید به بیش از 2 هزار مرکز افزایش یابد.
به گفته او، ایجاد شهرک سالمندان در کنار باشگاههای سالمندی و بازنشستگی یکی از نیازهای اصلی این دوران است که متأسفانه در کشور ما به آن توجه نشده است، اما در کشورهای توسعه یافته، 5 درصد سالمندان در این شهرکها زندگی میکنند. از طرفی ما باید دانشگاههای نسل سوم و یا دانشگاههای مهارت آموزی و توانمند سازی سالمندان تأسیس کنیم که متأسفانه در این حوزه نداریم.
دلبری، به بانک زمان اشاره میکند و میگوید: در کشورهایی مثل اسپانیا و یونان که شرایط اقتصادی مشابهی با ما دارند، در بحران اقتصادی بانک زمان به کمک سالمندان آمد . در این بانک افراد جوان، میانسال و سالمند جوان از سالمندان از کار افتاده مراقبت میکنند تا در دوره سالمندی این خدمات به آنها باز گردد.
ایجاد شهرهای دوستدار سالمند، کلینیکها و بیمارستانهای سالمندی و بیمههای تکمیلی طولانی مدت از دیگر ضروریاتی است که او تأکید دارد زودتر اجرا شود.
هم اکنون در کشور ما فقط آسایشگاه سالمندان وجود دارد که حدود 15 هزار سالمند را نگهداری میکند. یعنی به ازای هر 350 سالمند تنها یک تخت آسایشگاهی وجود دارد و این درحالیست که به نگهداری سالمندان در منزل توصیه میشود!