قرارداد با سایر کشورها از ضروریات حیات جمعی است
استاد اقتصاد دانشگاه علامه معتقد است که ایران به عنوان یک کشور نمیتواند مانند یک جزیره باشد؛ بنابراین مذاکره یا انعقاد قرارداد با سایر کشورها امری اجتنابناپذیر و این اصل بدیهی و عقلی است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از شهروند، فرشاد مومنی با تأکید بر اینکه محتوای قرارداد اهمیت دارد، میگوید: «در این زمینه رسانهها باید سطح داناییها را ارتقا بخشیده به همه یادآوری کنند که اصل اینکه یک کشور با یک کشور دیگر قرارداد ببندد نه تنها مذموم نیست بلکه جزو ضروریات حیات جمعی است و حیاتیتر اینکه کیفیت، محتوای تعهدات متقابل، نحوه اجرا، میزان ضمانتهای کافی برای اجرا و در نظر گرفتن تنبیهات کافی برای ناقضان قراردادها چه میزان است. اینها موضوعاتی است که باید روی آن تمرکز شود؛ برای نمونه اصل برجام به عنوان یک توافق بد نبود، آنچه مهم است این است که یکی از امضاکنندگان آن را نقض کرد و تأثیر زیادی بر ایران گذاشت اما ما نتوانستیم جریمهای را متوجه کشور خاطی کنیم. بنابراین حیاتی است که در این زمینه رسانهها و نهادهای اندیشهای به بلوغ فکری عمومی کمک کنند و به جای دعوا، از تبدیل یک مسأله ملی به موضوع مجادلههای باندی و جناحی به عناصر کلیدی آن، حسب نحوه تأثیر بر منافع ملی توجه کنیم.»
او در واکاوی قرارداد ایران و چین توضیح میدهد: «در ماجرای سند همکاری با چین شاهد این هستیم که هنوز گویی رگههایی از غلبه احساسات بر دانایی مشاهده میشود؛ یعنی کسانی مطلقانگارانه آن را حیاتی و مثبت میبینند و به هر کسی که کوچکترین ابراز تردیدی داشته باشد، هتاکی و اتهامزنی کرده و آنها را مرتبط با خارجیها میدانند. از سوی دیگر مخالفان افراطی نیز هتاکانه این توافق را نشانه سرسپردگی و کشورفروشی میدانند که هر دو اینها مناسباتی است که در غیاب علممحوری راه را برای فرصتطلبی و رفتار جاهلانه باز میکند.»
استاد اقتصاد علامه معتقد است: «اگر ما به دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی هستیم باید ابتدا قابلیتهای داخلی خود را افزایش دهیم که نه تنها در این زمینه قابلیت بایسته از خود نشان ندادهایم بلکه همواره جزو کشورهایی با بالاترین رتبه در زمینه فرار سرمایههای انسانی و مادی خودمان بودهایم. مسأله حیاتیتر آن است که تمایل چین استمرار سرمایهگذاری در حیطههای خامفروشانه است. اینها موضوعاتی است که باید با دقت دربارهاش صحبت شود و در سطح ملی توافق حاصل و پس از آن با طرف خارجی مذاکره کنیم.»
رئیس موسسه دین و اقتصاد با هشدار نسبت به ملاحظه بایسته در تنظیم قراردادهای خارجی توضیح میدهد: «در این زمینه تجربه تاریخی نشان میدهد که ما تا حدود زیادی فاقد صلاحیتهای بایسته در تنظیم قراردادهای کارآمد برای کشور با خارجیها هستیم و کانون اصلی ناکامیها و بحرانآفرینیها در این ماجرا این است که در درجه نخست در فرآیندهای تصمیمگیری و تخصیص منابع، علم فصلالخطاب نیست و در درجه بعدی بستر نهادی به واسطه فساد و نظارتپذیری اندک اجازه دستاورد توسعهای را از ما سلب میکند. البته میتوان ریشههای این ضعف بنیادی را در قبل از انقلاب نیز در ابعاد بسیار گستردهتری مشاهده کرد. در این سند جذب سرمایه خارجی نیز مطرح شده است، در حالی که این هم یک موضوع تخصصی است که البته ذخیره عظیم و تجربه تاریخی غنی در این کشور درباره آن هم وجود دارد و باید در این زمینه نیز مورد به مورد آنها را به بحث بگذاریم تا کیفیت قراردادها را افزایش داده و هزینه فرصت این قراردادها را پایین بیاوریم.»این استاد دانشگاه با اشاره به جذب سرمایهگذاری خارجی در چارچوب سند همکاری راهبردی ایران و چین میگوید: «بر اساس این سند برآورد میشود از سوی چین حدود ۲۸۰ تا ۴۰۰ میلیارد دلار جذب سرمایهگذاری خارجی داشته باشیم. در تجربههای تاریخی جهان حتی یک مورد هم نداریم که یک کشور قادر به استفاده خردمندانه از ظرفیتهای انسانی و مادی خود نباشد اما قادر باشد به صورت کارآمد از سرمایههای خارجی استفاده کند. بنابراین در این زمینه گام نخست این است که اگر ما به دنبال جذب سرمایهگذاری خارجی هستیم، باید ابتدا قابلیتهای داخلی خود را افزایش دهیم که نه تنها در این زمینه قابلیت بایسته از خود نشان ندادیم بلکه همواره جزو کشورهایی با بالاترین رتبه در زمینه فرار سرمایههای انسانی و مادی خودمان بودهایم. »مومنی با بیان اینکه جذب سرمایههای خارجی نیازمند یک سلسله ضوابط و معیار است، میافزاید: «وقتی پرسیده میشود چرا از این کشور سرمایه جذب میکنیم، میگویند تا به آمریکا ضربه بزنیم. در حالی که اگر از جنبه کارشناسی دقت کافی روی جزئیات مسأله نشده باشد، درنهایت شکست ما به نفع منافع آمریکاست. باید توجه داشت که حتی براساس ملاحظههای درآمدی در زمینه جذب سرمایه خارجی براساس داناییهای موجود هیچ کشوری حق رفتن به سمت وامگیری خارجی را ندارد مگر اینکه ابتدا محرز شده باشد تنگنای اصلی آن کشور کمبود ارز است؛ یعنی در تمامی زمینهها باید همه شرایط فراهم شده باشد و فقط کمبود ارز وجود داشته باشد. ما کدامین بررسی را در این زمینه انجام دادهایم؟ حتی در دوره آقای روحانی طی سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نزدیک به ۴۷۱ میلیارد دلار درآمد ارزی مستقیم از محل صادرات به گونههای مختلف داشتیم.»
این کارشناس اقتصادی بهصراحت میگوید: «برای اینکه سطح قابلیت ما از استفاده کارآمد از منابع ارزی آشکار شود توجه داشته باشید در کل سالهای جنگ کل درآمدهای ارزی ما به ۱۲۰ میلیارد دلار نمیرسید اما شرافتمندانه کشور را اداره کردیم. بنابراین در درجه اول هیچ مطالعهای در ایران تأیید نمیکند که تنگنای محوری ما کمبود ارز باشد. در درجه بعدی باید بررسی شود چرا از نظر کارایی در تخصیص منابع ارزی در دوره پس از جنگ تا این درجه سقوط قابلیت و صلاحیت داشتهایم. در بحث جذب سرمایه خارجی توجیه دوم پس از نیاز به وامگیری خارجی مسأله انتقال فناوری به عنوان توجیه بعدی قابل طرح است و اگر در مورد وامگیری خارجی این همه دقت نیاز است، بدیهی است این کار در کادر انتقال تکنولوژی پیچیدگیهای به مراتب بیشتری پیدا کند؛ به ویژه هنگامی که کشور انتقالدهنده فناوری هم چین باشد؛ زیرا این اتهام متوجه چینیهاست که در برخی زمینهها انتقال تکنولوژی را از طریق سرقت فناوری انجام دادهاند و در برخی موارد خاص اگر ما دقت بایسته اعمال نکنیم، ممکن است در معرض پروندههای حقوقی از سوی این کشورها قرار بگیریم.»
مومنی با اشاره به ادعاهای اخیر محمود احمدینژاد در مورد قرارداد ایران و چین گفت: «ایشان در چند هفته گذشته در این موضوع سند همکاری گرد و خاک به پا کرده است البته اگر حرف حساب ولو از سوی ایشان مطرح شود باید آن را بشنویم و از تذکر ایشان هم سپاسگزار باشیم اما باید یادآور شد که سخیفترین و ناسنجیدهترین کارها در این زمینه چه به طور کلی و چه به طور خاص در مراوده با چین در دوره خود ایشان اتفاق افتاده است. ایشان به جای تهاجم باید پاسخگو باشد.
در اقتصاد سیاسی بینالمللی مفلوکترین کشورها هم در تلاش برای جذب سرمایه خارجی از به کاربردن این عبارت که «ما برای خارجیها فرش قرمز پهن میکنیم» خجالت کشیده و از به کار بردن آن پرهیز میکنند. این یکی از تحقیرآمیزترین عبارتها در اقتصاد سیاسی بینالمللی است. اما ببینید در آذر ۱۳۹۰ یعنی حتی قبل از تشدید تحریمها سخنگوی دولت ایشان از یک طرف با افتخار این عبارت سخیف را به کار برده و در رسانههای آن روز هم انعکاس عمومی پیدا کرده است و شاید بتوان گفت وجه کمدی تراژدی ادعاهای اخیر ایشان این است که در حالی که از یک طرف سخنگوی ایشان اینگونه سخن رانده از طرف دیگر چه در آن زمان و چه الان ایشان مشغول رادیکالبازی برای دیگران است.»
این کارشناس اقتصادی متذکر شد: «حواسمان باید باشد که برای قدرتهای بزرگ به طور خاص و تمام کشورها به طور عام، متحد استراتژیک کشورشان منافع ملی آنهاست. اینکه انتظاراتی از کسانی داریم که سابق بر این از لوطیهای محله داشتیم درست نیست. باید توجه داشت که هیچ کشوری لوطی محله نیست. آنها بو میکشند تا به جایی بروند که منافع ملی در آنجا باشد و در این زمینه چینیها از آلمانیها، فرانسویها، انگلیسیها و آمریکاییها چیزی کم ندارند. بنابراین نباید سهلانگارانه با این موضوع برخورد کنیم اینکه بخواهیم کشوری برای ما فداکاری کند در دنیای واقعی اصلا از این خبرها نیست و ما باید اصل همه کارها را بر اتکا به سرمایههای انسانی و مادی خود بگذاریم و در جهت اعتلای آنها سرمایه گذاری کنیم.»