استرس، نگرانی و اضطراب را با یکدیگر اشتباه نگیرید
همه ما در زندگی روزمرهمان از کلماتی مانند استرس داشتن، نگرانی یا مضطرب بودن استفاده میکنیم ولی معمولا معنای دقیق روان شناختی آنها را نمیدانیم. در واقع اینگونه کلمات رایج دارای دو معنای متفاوت هستند؛ یک معنای رسمی در متون روان شناسی و دیگری معنای مصطلح در جامعه که الزاما با معنای اول همخوان نیست. در این نوشتار سعی میشود سه کلمه استرس، اضطراب و نگرانی از منظر روان شناسی معنی و تفسیر شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از خراسان، اضطراب برخلاف استرس که کوتاه مدت و معطوف به یک مورد خاص است، بلندمدت و بدون دلیل است. حالت بدن و تجربه فیزیکی ما در اضطراب هم مشابه استرس است اما این واکنش بدن بدون وجود هیچ خطر یا شرایط چالش برانگیز ایجاد شده و در طولانی مدت هم ادامه دارد. در اضطراب گویا ذهن خطرهایی را میبیند که واقعا وجود ندارند.
استرس شب امتحان باعث میشود که بیشتر مطالعه کنید اما اضطراب بیدلیل و طولانی مدت آثار مخرب زیادی بر سلامت بدن باقی میگذارد، مانند بیخوابی، زخم معده، کمردرد، سردرد، افزایش بیماریهای قلبی و عروقی و ... . اضطراب معمولا از ناخودآگاه انسان نشئت میگیرد؛ یک تعارض ناشناخته در اعماق روان.
برای درمان چه کنیم؟
برای درمان اضطراب باید حتما به درمانگر متخصص مراجعه کنید. انواع وسواسها، مانند تمیزی، تقارن، یا تکرار یک حرکت ناشی از اضطراب هستند که با انجام مناسکی خاص، مانند سه بار تمیز کردن میز، یا هفت بار کنترل کردن قفل در، کمی آرام میشود.
استرس، پاسخ بدن به خطر
استرس پاسخ زیستی بدن انسان به خطر است. همه ما این حالت را تجربه کردهایم. افزایش ضربان قلب، افزایش تنفس و احساس قدرت در پاها همراه با دل آشوبهای خفیف که انسان را برای فرار یا جنگ آماده میکند. اگر یک حیوان وحشی ببینید، با انرژی که هیچگاه در خود سراغ نداشتید، فرار خواهید کرد. این افزایش انرژی ناشی از هورمون استرس یعنی کورتیزول است اما در زندگی مدرن شهری معمولا حیوان وحشی در کار نیست. پس در شرایط وجود فاصله بین انتظارات و ظرفیت( توان)، استرس را تجربه میکنیم. زمانی که بیش از آن چه که فکر میکنید در توان دارید از شما توقع داشته باشند، مثل آزمونی که به دانشی فراتر از آن چه که الان دارید، نیاز دارد.
برای درمان چه کنیم؟
باید توجه داشته باشید که استرس به ذات مثبت است زیرا به ما هشدار خطر میدهد. پاسخ ما به استرس میتواند سازنده یا مخرب باشد. اگر استرس باعث افزایش تلاش برای دستیابی به ظرفیت بالاتر شود، قاعدتا مثبت است. به طور مثال، با مطالعه بیشتر دانش خود را برای آزمون افزایش میدهیم. اما اگر همین استرس باعث شود که احساس کنیم رسیدن به ظرفیت مد نظر از توان ما خارج است و عملکرد را مختل کند، پاسخ مخرب به استرس داده شده است.
نگرانی، احساسی معطوف به آینده
نگرانی، برخلاف اضطراب و استرس، یک ساختار شناختی است. نگرانی مختص مغز سطح بالای انسان است. حیوانات و به خصوص پستانداران بزرگ مثل شامپانزهها توان احساس اضطراب را دارند اما نگرانی برای آنها معنا ندارد. نگرانی معطوف به اتفاقاتی است که ممکن است پیش بیاید یا کارهایی که بهتر بود انجام می شد. به عبارت دیگر، استرس و اضطراب معطوف به زمان حال و اکنون هستند اما نگرانی معطوف به آینده. زمانی که با یک خطر مواجه میشوید، دچار استرس خواهید شد اما نگرانی درباره احتمال رویارویی با خطر در آینده و تحت شرایط خاص است. اگر فلان کار را انجام دهم، بعد از آن چه خطراتی ممکن است در کمین باشد؟ نگرانی در واقع پیشبینی خطرات احتمالی است. قاعدتا توان شناخت نگرانی یکی از مهم ترین تواناییهای انسان برای بقا و پیشرفت است چون برخلاف حیوانات، توانایی پیشبینی خطرات را داشته و قادر به آمادگی و برنامهریزی برای آنهاست. پس روشن است که نگرانی به خودی خود بسیار مفید است اما در دنیای مدرن امروز که بسیاری از خطرات محاسبه و برای آنها راهحل پیدا شده است، ذهن به سمت خطرسازی بیمورد میرود. چون خطرات محتمل دیگر موضوعیت ندارد و به طور مثال بسیاری از بیماریها دارای واکسن هستند، ذهن خطرات جعلی و بسیار غیرممکن را برای خود میسازد. اگر از خانه بیرون رفتم و فضاییها به زمین حمله کردند، چه خواهد شد؟ قاعدتا نگرانی درباره حمله فضاییها یک نگرانی موجه و مفید نیست مگر اینکه شما نویسنده کتابهای علمی-تخیلی باشید! پس ذهن شما با تکرار نگرانیهای غیر محتمل توان انجام هرکاری را از شما سلب میکند. در واقع نگرانی در سطح عادی باعث محکم کاری و کاهش شکست میشود اما نگرانی بیش از حد باعث انجام ندادن کار خواهد شد.
برای درمان چه کنیم؟
نگرانی بیش از حد معمولا با نوشخوار ذهنی افکار تکراری مشخص میشود که نیاز به درمان روان شناختی دارد. یک راه درمان سریع نوشتن این نگرانیها و برآورد احتمال وقوع آنهاست. اگر احتمال وقوعی بیش از 10 درصد دارد، پیشنهاد یک راه حل برای آن موضوع، توصیه میشود. البته قبل از این که در پی راه حل باشید از خود سوال کنید که اگر این اتفاق افتاد، چه چیزی را از دست میدهم؟ در واقع ارزیابی کنید که نگرانی شما اصلا واقعا نگرانی است یا بهانهای که مغز شما برای انجام ندادن کارهایی که ناخوشایند میپندارد، به شما القا کرده است؟ سرکار نرفتن به دلیل ترس از حمله فضاییها، یک نگرانی موجه نیست و بیشتر بهانهای است برای قانع کردن خود تا خود را تنبل قلمداد نکنیم.