ضریب تغییر پول، عددی غیررند باشد
حسنعلی قنبری درباره حذف صفرها از پول ملی میگوید: بهتر است ضریب تغییر یک عدد غیررند باشد تا ارتباط ذهنی و فوری برای تبدیل کردن پول جدید به قدیم را از بین ببرد؛ چنانچه آلمان پیش از این، چنین کرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایرناپلاس، اخیراً لایحه تغییر واحد پول ایران از ریال به تومان و حذف چهار صفر به تصویب هیئت دولت رسید. گفته شد این تصمیم با هدف حفظ کارایی پول ملی، تسهیل و بازیابی نقش ابزارهای پرداخت نقد در تبادلات پولی داخلی و هماهنگی با آنچه در فرهنگ و عرف جامعه درباره واحد پول ملی رواج یافته، اتخاذ شده است.
کاهش هزینه چاپ و نشر اسکناس و سکوک و نیز رفع مشکلاتی از قبیل استفاده از ارقام بزرگ در مبادلات ساده روزمره، معضلات شمارش و حمل حجم بالای اسکناس و سکه و خارج شدن مسکوکات از چرخه مبادلات اقتصادی کشور نیز از دیگر اهداف لایحه یاد شده است.
در رابطه با الزامات اجرای این سیاست، تجربههای جهانی تغییر پول و حذف صفرها و آثاری که این سیاست میتواند در پی داشته باشد با حسنعلی قنبری گفتوگو کردیم. قنبری عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی است و پیش از این، مدیرعامل بانک سپه بوده است.
وی با اشاره به سابقه اجرای این سیاست، میگوید: بیشترین تغییر و تحولات پول در آلمان بوده، اما در نقاط دیگر دنیا هم اعم از آمریکا، آسیا و آفریقا خصوصاً در بین کشورهای آمریکای جنوبی مانند شیلی، پرو و آرژانتین سابقه داشته است.
قنبری تأکید میکند: ضریب تغییر میتواند در قالب دهگان، صدگان، هزارگان و... نباشد، بلکه یک عدد غیررند باشد که واحد قبلی را به واحد جدید تبدیل میکند. چنانچه زمانی که آلمان این اقدام را انجام داد و پول خود را از رایش مارک به دویچه مارک تغییر داد، از رقم رند استفاده نکرد. دلیلش هم این بود که میخواستند ارتباط ذهنی و فوری را برای تبدیل کردن پول جدید به قدیم از بین ببرند.
این مدرس دانشگاه همچنین یادآوری میکند: لزومی ندارد اطلاعرسانی زیادی در این زمینه صورت گیرد و به کسانی که نقدینگی مازاد در اختیار دارند وقت داده شود تا خود را با شرایط جدید تنظیم کنند و نقدینگی مازاد خود را در قالبهای مختلف بپوشانند و استتار کنند.
در ادامه مشروح گفتوگو با وی را میخوانید.
ابتدا درباره کارکرد پول در اقتصاد صحبت کنیم. گفته میشود پول واحد سنجش ارزش، وسیله انباشت ارزش و همچنین واسطه مبادله است. آیا کارکردهای پول اعم از موارد یاد شده، در اقتصاد ایران، مخدوش شده که اکنون نیاز به حذف چهار صفر داریم؟
پول در اقتصادهای مدرن یکی از ابزارها و پایههای گردش آسان و تسهیل در مدیریت اقتصادی است که باید وظایف تعریف شده خود را بهنحو احسن انجام دهد. همانطور که اشاره کردید، پول باید بتواند وسیله مبادله قرار گیرد. هر چه که تعریف پول را داشته یا جایگاه آن را در یک اقتصاد دارد، باید بتواند وسیله مبادله بوده و دارای وجهه پذیرش عمومی باشد. به این صورت که عموم بپذیرند در برابر دریافت پول، اجناس و ارزش مبادله کنند.
پول همچنین باید بتواند حافظ ارزشها باشد و کالاها یا خدماتی را که نمیتوان ارزش آنها را انبار کرد، در قالب پول انباشته شوند؛ یعنی بهنوعی پول انبارهای برای ارزشها باشد و وسیلهای باشد که بتواند ارزش کالاهای از بین رونده یا خدماتی که نمیشود آنها را نگهداری کرد، در قالب پول نگه داشت.
سومین وظیفه مهم پول، واحد شمارش بودن است. برای مدیریت کلان اقتصادی، واحدهای مختلفی وجود دارد. همه این واحدها در یک مخرج مشترک به نام پول قرار میگیرد که واحد سنجش ارزشها است. آمارهای با این واحد درست میکنند و برای مطالعه گذشته و برنامهریزیها آتی اقتصادی از این واحد سنجش استفاده میکنند.
همچنین پول باید واحدی باشد که بتوان بر اساس آن تسهیلات گرفت، بازپرداخت نمود و مطالبات را تسویه کرد. گاهی مردم میخواهند از یکدیگر پول بگیرند، اما به واحد خاصی این کار را انجام نمیدهند. میگویند از آنجایی که این واحد ارزش یا قدرت خرید خود را از دست میدهد، نمیتواند واحد تسویه مطالبات باشد.
در اقتصادهای مختلف بنا بر اقتضائاتی اعم از جنگ، سیاستهای خاص اقتصادی و... تورمهای شدید یا رکود ایجاد میشود که اقتصاد را از حالت طبیعی خود خارج کند و پول، دیگر نمیتواند تمام وظایف خود را عمل کند. بنابراین همه به این فکر میافتند که برای تسهیل در عملکرد اقتصاد این وسیله را تغییر دهند یا جابهجا کنند.
ما در ایران به این نقطه رسیدهایم؟
سالهاست کسانی که در مسئولیتهای اقتصادی اعم از آموزشی و دانشگاهی یا در مسئولیتهای اجرایی هستند، پیشنهاد کردهاند که سه تا چهار صفر از پول ملی حذف شود.
یعنی کارشناسان و استادان حوزه اقتصادی هم معتقدند مواردی که شما در رابطه با کارکردهای پول اشاره کردید، مورد خدشه قرار گرفته است؟
بله، قطعاً همینطور است.
تغییر واحد پول یا حذف صفرها از پول ملی در کشورهای مختلفی مانند ترکیه، روسیه، آلمان و... انجام شده است. شرایط ما چقدر با برههای که آن کشورها این اقدام را انجام دادند، تطبیقپذیر است؟
تغییر واحد پول یا خود آن در کشورهای مختلفی اتفاق افتاده، اما از همه آنها مهمتر، به تاریخ تغییر پول در آلمان و پیش از جنگ جهانی اول برمیگردد. در برههای مارک بهصورت فلزهای گرانبها بود و بعداً در قالب واحدی به نام رِنتِن مارک درآمد. بعدها بهقدری این پول ارزش خود را از دست داد که برخی معتقدند منشا ظهور نازیها و به قدرت رسیدن آنها همین از دست دادن ارزش رنتن مارک بوده است. نازیها وقتی به قدرت میرسند، پول را تغییر داده و اسم آن را رایش مارک میگذارند. سالهایی که هیتلر در قدرت بود، این پول در جریان بود. رایش مارک در اوایل جنگ جهانی دوم ارزش خود را از دست میدهد و در پایان این جنگ توسط لودویگ ارهارد که معمار اصلی اقتصاد آلمان بود، تبدیل به دویچه مارک میشود. در نهایت، این واحد نیز تغییر پیدا کرد و یورو جای آن را در اقتصاد آلمان گرفت.
بیشترین تغییر و تحولات پول در آلمان بوده، اما در نقاط دیگر دنیا هم اعم از آمریکا، آسیا و آفریقا خصوصاً در بین کشورهای آمریکای جنوبی مانند شیلی، پرو و آرژانتین سابقه داشته است. در این کشورها در برههای از زمان یا کودتای اقتصادی شده یا خواستهاند اصلاحات سریع اقتصادی انجام دهند که باعث شده پول این کشورها از بین رفته، ارزش واقعی خود را از دست داده و نتوانسته به یک یا چند مورد از وظایفی که اشاره کردم عمل کند. در نتیجه دولت آن کشورها مجبور به تغییر واحد پولی شدند.
چند سال پیش در ترکیه هم این اتفاق افتاد و آنها ۶ صفر از پول خود حذف کردند، بهطوری که یک میلیون لیره قدیم را به لیره جدید ترکیه تبدیل کردند. بنابراین تغییر واحد پولی چیز جدیدی نیست که فقط ما بخواهیم از آن برای اصلاح و تثبیت اقتصادی کشورمان استفاده کنیم.
به الزامات این کار بپردازیم. ترکیه و روسیه هر کدام دو بار حذف صفر را انجام دادند. جالب اینکه هر دو در مرتبه اول با شکست روبهرو شدند. گویا نیاز به یک سری سیاستهای موازی یا تعریف یک بسته اقتصادی وجود دارد. اجرای موفق سیاست حذف صفرها از پول ملی چه الزاماتی دارد؟
پیش از اینکه این سیاست اجرا شود، باید الزامات قانونی این مسئله فراهم شود. ابتدا دولت باید به این نتیجه برسد که میخواهد واحد پولی کشور را تغییر دهد، سپس باید مصوبه مجلس را داشته باشد تا بهصورت یک قانون درآید و دولت بتواند آن قانون را عملیاتی کند. اکنون مصوبه هیئت دولت را داریم، اما دولت باید منتظر باشد تا مجلس اجازه انجام چنین کاری را بدهد.
الزامات اقتصادی چطور؟
صرفاً بحث حذف صفر مطرح نیست. حذف صفر منجر به تغییر واحد پولی میشود. ممکن است حذف صفرها منجر به تغییر اسم پول هم بشود. گاهی اوقات امکان دارد ضریب تغییر در قالب دهگان، صدگان، هزارگان و... نباشد، بلکه یک عدد غیررند باشد که واحد قبلی را به واحد جدید تبدیل میکند. چنانچه زمانی که آلمان این اقدام را انجام داد و پول خود را از رایش مارک و به دویچه مارک تغییر داد، از رقم رند استفاده نکرد. دلیلش هم این بود که میخواستند ارتباط ذهنی و فوری را برای تبدیل کردن پول جدید به قدیم را از بین ببرند.
بنابراین برخی با اینکه تعدادی از صفرهای پول حذف شود، موافق نیستند. دلیلشان هم اجتماعی است و میخواهند یک خون جدید در کالبد اقتصادی جریان یابد و با ابزار جدید وارد شوند. بنابراین سعی میکنند تا جایی که امکان دارد ارتباط پسین و پیشین را سختتر کنند تا محاسبه آن برای مردم دشوار باشد؛ بهطوری که فکر کنند که پول جدیدی وارد اقتصاد شده است.
پیشنهاد شخص شما نیز همین است؟
اگر یک عدد غیررند انتخاب شود، بهتر از این است که تعدادی از صفرها را حذف کنیم. این کار به یک پول نسبتاً جدید منجر میشود.
در رابطه با آنچه پیش از اجرای این سیاست نیاز است؛ کشورهایی که شما اشاره کردید و کشورهای دیگری که سیاست حذف صفرها را اجرا کردند، عمدتاً با رشد فزاینده حجم پولشان و بهتبع آن، تورم بالا روبهرو بودند. آیا پیش از اجرای این سیاست، باید فکری به حال نقدینگی بالا و تورم اقتصاد خود کنیم؟
در کشور ما هم تورم بالاتر از متوسط دنیا است و هم نرخ سود بانکی یا رایج در اقتصادمان قابل مقایسه با کشورهای پیشرفته نیست. فارغ از اینکه برای اجرای این سیاست باید از مجلس مجوز گرفته شود، لازم است درباره نحوه اجرای آن هم مجوز دریافت شود. صرفاً بحث تبدیل صفرها نیست و اینکه با یک ضرب و تقسیم، کاری کنیم که پول جدیدی ایجاد شود. هدف اصلی این روند، کاهش حجم بالای نقدینگی است. ظاهراً با حذف چهار صفر، فکر میکنیم که پول جدید نسبت به پول قدیم ۱۰ هزار برابر کمتر خواهد شد. حال اگر سیاستهای جانبی هم در کنار آن داشته باشیم، میتوانیم حجم عرضه پول را بهمراتب بیش از این عدد کاهش دهیم.
لازمهاش این است که مجلس اجازه دهد در کنار تغییر واحد پولی، یک سری سیاستهای مالیاتی و عوارضی هم بر دارندگان احجام بسیار بالای نقدینگی، اعمال شود. به نظرم بودن همین افراد است که تلاطمها و عدم ثبات اقتصادی را در جامعه رقم میزند. منظورم سرمایههای سرگردان خارج از عرف متوسط اقتصادی است، مانند کسانی که چندین هزار سکه و خودرو ثبتنام میکنند. چنین سرمایهگذاریهایی نشان میدهد که تعدادی از افراد بسیار بیش از حد متعارف نقدینگی در اختیار دارند و این نقدینگیهای خارج از عرف را میشود برای اهداف مالیاتی کشور استفاده کرد. همزمان با هدف قرار گرفتن اینها میشود به فکر عمران، آبادانی و سرمایهگذاریهای جامعه بود و از سوی دیگر، تعادل را در جامعه برای نگه داشتن نقدینگی اعمال کرد.
اتکا به سیاستهای مالیاتی در دوره فعلی نمیتواند فضای رکودی را تشدید کند؟
باید از کسانی مالیات دریافت شود که متقاضی خرید سکه یا ثبتنام مایحتاج عمومی مانند خودروی پراید هستند. چه الزامی دارد افرادی آنقدر پول نقد داشته باشند که بهیکباره برای یک خودروی عمومی چند هزار ثبتنام انجام دهند؟ این خودرو برای مصرف عموم است، نه برای دلالی کردن، قبضه کردن بازار و ایجاد نوسان در قیمتها.
به فضای ذهنی مردم اشاره کردید. اطلاعرسانی درباره حذف صفرها از پول ملی به چه شکل باید باشد؟ آیا باید بهیکباره به اطلاع مردم برسد یا همانطور که دولت در حال اطلاعرسانی است و بهتدریج اطلاعات را به مردم اعلام میکند؟
این کار از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند در اقتصاد تحول ایجاد کند. به نظر شخصی من، لزومی ندارد اطلاعرسانی زیادی صورت گیرد و به کسانی که نقدینگی مازاد در اختیار دارند وقت داده شود تا خود را با شرایط جدید تنظیم کنند و نقدینگی مازاد خود را در قالبهای مختلف بپوشانند و استتار کنند.
اینگونه سیاستها باید بهصورت کاملاً محرمانه اجرایی شود و بهیکباره اطلاعرسانی درباره آن صورت گیرد. علتش هم این است که فرصت فرار برای کسانی ایجاد نکند که همواره در جهت مخالف سیاستهای اقتصادی جامعه بودهاند و منافع شخصی و گروهی خود را دنبال میکنند.
پول را یک متغیر اقتصادی میدانیم. اگر با توجه به اهداف حسابداری و مالی تغییری در آن ایجاد شود، به مشکل برنمیخوریم؟
امکان دارد برخی شهروندان ما در شمارش، جابهجایی و پرداخت دچار اشتباه شوند که بخشی از این تصمیم و غیرقابل اجتناب است.
هر تصمیمی باید در جهت اصلاح، ثبات و مدیریت صحیح باشد. مدیریت صحیح نیز قطعاً هزینههایی اعم از اجرایی، جابهجایی و نشر پول جدید و همچنین هزینههای اجتماعی در پی دارد. مثلاً امکان دارد برخی شهروندان ما در شمارش، جابهجایی و پرداخت دچار اشتباه شوند که بخشی از این تصمیم و غیرقابل اجتناب است. این هزینهها و اشتباهات بسیار جزیی و قابل چشمپوشی است.
در رابطه با آثار اجرای این سیاست نیز برخی میگویند ممکن است تا حدی آثار تورمی به دنبال داشته باشد و کالاهایی که کمتر از واحد پولی جدید هستند، اصطلاحاً احساس تحقیر کرده و میل پیدا کنند که قیمت خود را افزایش دهند. این موضوع را چگونه ارزیابی میکنید؟
اجرای سیاستهای پولی، اگر با پشتیبانی انجام نشود، ممکن است تبعات منفی داشته باشد و به چنین نتایجی هم منجر شود. مجری هر سیاستی باید پشت سر آن بایستد، خلأهای آن را رفع کرده و آن سیاست را تعدیل کند.
اگر پشتیبانی از این سیاست صورت نگیرد، ممکن است منجر به عدم تعادلها شود، ولی اگر سیاستگذار و مجری سیاستهای پولی ما پای قضیه بایستد و جاهایی هم که به مشکل برمیخورد درصدد رفع و تعدیل آن برآید، قطعاً مشکلاتش به حداقل میرسد.
تجارب کشورهای دیگر وجود دارد و اجرای این سیاست مشکل خاصی بهوجود نمیآورد، بلکه باعث میشود پول ما از وضعیت فعلی نجات یابد و یک وجهه مناسب و قابل مقایسه با سایر ارزهای دنیا پیدا کند. از این جهت سیاست خوبی است.
برهه فعلی را چقدر برای اجرای این سیاست مناسب میدانید؟ آیا سیاستگذار پولی، زمان مناسبی را انتخاب کرده است؟
ارزیابیها در رابطه با زمان اجرا نسبی است. گاهی اوقات برخی از این جهت که دلیلی برای مخالفت با یک سیاست پیدا نمیکنند، بحث زمان را پیش میکشند. هر موقع قرار باشد کاری انجام دهیم، برای انجام ندادن آن، میتوان بهانهای پیدا کرد.
منظورم این است آیا شرایط را برای اجرای این سیاست مهیا میبینید؟
هر زمانی را برای اجرا در نظر بگیرید، قطعاً یک سری مشکلات برای اجرا دارید. ممکن است مشکلات امروز با فردا تفاوت کند. این دلیل نمیشود، اگر این کار را در آینده انجام دهیم، مشکلی نداشته باشد. در نتیجه اصل موضوع به نظرم کار درستی است و باید هر چه زودتر انجام شود و این کار اکنون قدری جدیتر شده است.
شخصاً از زمانی که دانشجو بودهام، این موضوع را دنبال کردهام. همکاران من نیز در دانشگاه شهید بهشتی در این زمینه مطالعاتی داشتهاند و امیدواریم این بار عملیاتی شود و اقتصاد ما از این سردرگمی خارج شود. اکنون برخی افراد حتی نمیتوانند صفرها را بشمارند و این مسئله تبدیل به دستمایه خنده میشود. با حذف صفرها از پول ملی، این موارد از بین میرود و اقتصاد روی روال عادی خود خواهد افتاد.