زمانی تهران با ۸هزار مصوبه اداره میشد/ دنبال مردم راه افتادیم و تخلفاتشان را قانونی کردیم!
یکی از بزرگترین انتقاداتی که به شیوه تامین منابع مالی برای اداره شهر در دوره گذشته میشد، فروش تراکم یا همان شهرفروشی که به عنوان درآمد ناپایدار محسوب میشود، بود.
اقتصاد آنلاین _ فائزه مومنی؛ نگاه درآمدزایی به حوزه شهرسازی و معماری نتیجهای جز تبدیل تهران به شهر ساختمانها نداشت، نگاهی که مدیریت شهری جدید مدعی انکار آن است و به شیوههایی دیگر را مناسب برای درآمدزایی میداند.
موضوع گفتوگوی ما با قائم مقام معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران با این شائبه شروع شد که این معاونت از دو مصوبه ضدفساد شهردار تهران در حوزه شهرسازی عدول کرده است. تورج فرهادی، قائم مقام مهدی حجت، معاون شهرسازی و معماری شهرداری تهران معتقد است که این معاونت از این دو مصوبه عدول نکرده بلکه در حال مدیریت حقوق مکتسبه گذشته است. شرح این گفتوگو را در زیر میخوانید:
آقای نجفی دو مصوبه ضدفساد در حوزه شهرسازی و معماری داشتند؛ گمانهزنیهایی است مبنی بر اینکه با توجه به اوضاع بد مالی شهرداری تهران، ازاین دو مصوبه عدول شده است، نظر شما چیست؟
ما باید قبول کنیم که فضای شهرداری در حال تغییرات اساسی است. شهرداری تهران حدود صد و چند سال قدمت دارد و در دوره هایی پایداری شهردار مثل دوران آقای کرباسچی و دوران آقای قالیباف بیشتر بوده و دورههای کوتاه 6ماهه یکساله داشتیم که به ثبات آن چنانی نرسیده اند که بخواهند کارنامهای از خودشان بروز بدهند ولی مشخصاً دوره گذشته شهرداری چون 12 سال ادامه داشته اتفاقات زیادی در این 12 سال افتاده که هم به آن دوره برمی گردد هم به دوره قبل از آن و از هم جدا نیستند. حتی اگر ریشهایتر بخواهیم به موضوعات نگاه کنیم، وقتی دولت به شهرداری های کل کشور استقلال مالی و درآمدی میدهد و می گوید شما میتوانید درصدی تراکم بفروشید که از محل درآمد آن بتوانید پروژههای داخل شهر را انجام دهید و شهر را نگه داری کنید ، اصل داستان و فاجعه از همین جا شروع می شود. واقعیت این است که ما چون سیستم درستی برای اداره شهر تعریف نکردیم و عملاً مدیریت ما قائم به اشخاص می شود و از طرفی هم دست ما را باز می گذارند که شما خودتان بیایید درآمدهای خودتان را از فروش تراکم ایجاد کنید و بعضی از سهمهای قانونی هم که شهرداریها دارند به اندازه، به وقت و متناسب با موجودیتشان به آن ها داده نمی شود و پایداری دورههای مدیریتی بعضی از قسمت ها هم دائماً کوتاه است بنابراین خیلی نباید توقع داشته باشیم اتفاقی بهتر از وضعیت موجود برای شهر بیفتد. همه ما عادت داریم به راحت ترین روش کاری را انجام دهیم.
متاسفانه همه این ها باعث شد که در مقاطعی مدیریت شهری برای این که بتواند شهر را اداره کند شهرفروشی و تراکم فروشی کرده است.البته ممکن است شما تراکم بفروشید زیاد هم بفروشید اما با یک انضباط خاصی؛ مثلا ملزم کنید که این منطقه همه باید 5یا 10طبقه بسازند. حداقل فرمت خاصی به لحاظ شکل، کالبد و معماری داشته باشد.
اما اتفاقی که در تهران افتاده این است که در مقاطع گوناگون آدمهای مختلف به روشها و سلیقههای تراکم فروخته اند که شهر را اداره کنند خروجی اش هم شهری است که در جلوی چشمان ما است، بی نظم است، اغتشاشات بصری دارد که خود به خود در روح و روان آدم ها تاثیر می گذارد شهری است که آدم را آرام نمیکند و سهم انسانیاش کم است. شهری که تبدیل به یک خوابگاه شده است و با یک تزیینات خاصی، ظاهری هم دست و پا کرده اما عملا خوابگاه است، فضایی در شهر وجود ندارد که شهروندان با هم تعملات داشته باشند و صرفاً با رویکرد این که چه طور می شود این شهر را اداره کرد و پولش از کجا قرار است بیاید، اداره شده است.
حتی ما نگاه کلی و از بالا هم در مقاطع مختلف به شهر نداشتیم صرفاً به تک پلاک نگاه کردیم دلیل اصلی هم این بود که شهر سند نحوه و چگونگی اداره شهر نداشته است. ما باید بتوانیم در سندهای بالادستی به لحاظ برنامه ریزی و طراحی شهری کاربردهای هر پلاک را درون شهر مشخص کنیم. شهر یک ظرف است که باید با مظروف خودش یعنی انسان هماهنگی و در عین حال انعطاف داشته باشد اما باید کلیت آن مشخص شود.مثلا باید معلوم باشد که خیابان ولیعصر در نهایت باید چه فرمت و چه کارکردی در شهر داشته باشد. من باید این شعور را به آن مجموعهای که دارم راجع به آن تصمیم میگیرم انتقال بدهم.
یکی از دستاوردهای شهرداریها این بود که شهر بعد از مدت ها صاحب سند شد. یک زمانی همین شهر با 8 هزار بخشنامه اداره میشد. یعنی متناسب با یک اتفاق با مصوبات ماده 5بخشنامه موردی صادر میشد. قبل از انقلاب طرح جامعی داشتیم که بعد از انقلاب و جنگ تقریباً کنار رفت، دو سه سند دیگر تهیه شد که باز هم آن
ها هم کنار رفتند تا مصوبات ماده 5 که برای مثال یکی از آنها به شماره329 که از اواخر دوره آقای کرباسچی و اوایل دوره آقای الویری تهران را به 4 پهنه تقسیم کرد. پهنه بالای همت، پهنه بین همت و انقلاب پهنه بین انقلاب و بعثت، پهنه زیر بعثت تا جنوب تهران که اگر مثلا زمینی 300متری در پهنه a که بالای همت بود داشتید و گذر جلویش 12 متر بود میتوانستید مجوز ساخت 5طبقه بگیرید و راجعبه کاربرد آن هیچ اظهار نظری در مصوبه نمیشد.
یا برای مثال یک مصوبهای به شماره 336 آمد که طبق آن هرکسی تا قبل از سال 80تجاری داشت میتوانست با پرداخت عوارض آن، ملک را به همان حالت نگه دارد، حالا ممکن بود فرد اتاق یا حیاط خانهاش را تجاری کرده بود، اما به راحتی میتوانست با پرداخت عوارض آن ملک را به عنوان تجاری نگه دارد.
برگردیم به سوال اصلی...
همه این مثالها را میزنم که شما متوجه شوید چه موضوعاتی باعث شده شهر به این شکل دربیاید. در طرحهای تفصیلی کشورهای توسعه یافته مشخص شده که برای مثال این پلاک میتواند مهدکودک داشته باشد باد10کودک، یعنی حتی تعداد کودکان مهدکودک هم مشخص شده است. هر اتفاقی که مردم شهر رقم زدهاند را به شکلی قانونی کردیم و هیچ برنامهای نداریم. به جای آن که من از مردم جلوتر باشم، مردم از من قانونگذار یا مسوول جلوتر بودند. دنبال مردم دویدیم و تخلفاتشان را جمع کردیم. همه این اتفاقات در بیقواره کردن شهر تاثیرگذار بوده است.
میدانید که شهرداری نمیتواند برای خودش سند تهیه کند بلکه سند بهوسیله دولت تهیه و شهرداری مجری آن است. یک زمانی رییس دولت وقت تصمیم میگیرد که جمعیت تهران را در سند به جای 9میلیون نفر بر روی 10و نیم میلیون نفر ببندد، کل سیستم طرح تفصیلی که نوشته شده یکجا بهم میریزد.این سندی که ابلاغ شد سند کاملی نبود، چندین تکلیف در شهر و بیش از 150 طرح موضوعی تعریف شد. برای مثال از میدان قدس تا تجریش 5، 6 طرح موضوعی که میتوانست فقط یکی باشد در نظر گرفتند.
یکی از پیوستهای طرح جامع حق انتقال توسعه بود به این نحو که اگر فردی باغی داشت، به جای آنکه آن را تخریب و تبدیل کند، شهرداری باغ را تملک میکرد و در جای دیگر شهر حقی که آن فرد داشت را به او میداد تا باغ برای شهر حفظ شود. که متاسفانه طبق برنامه پیش نرفتند و از تکمیل سند هم عقب ماندیم.
آیا معتقدید با وجود مشکلات مالی شهرداری باز برای تحقق بودجه خود به سراغ معاونت شهرسازی آمده است؟
نه بنده و نه دکتر حجت اعتقادی نداریم که نگاه شهرداری به شهرسازی نگاه درآمدی باید باشد.
حتی اگر تراکم هم فروخته نشود در صدور پروانه ساخت باز شهرداری از مردم پول میگیرد، غیر ممکن است که این معاونت درآمد نداشته باشد.
بیش از ده آیتم برای درآمدزایی در شهر در تظر گرفته شده است که سه تا آیتم آن به شهرسازی داده میشود.
سه آیتمی که 75 درصد درآمد شهرداری را شامل میشوند
این موضوع را قبول دارم و این نگاه به شهرسازی غلط است.نباید باشد. بزرگترین چالش شهرسازی تهران همین نگاه است.مشکل شهرسازی تهران به راحتی حل نمیشود. وقتی مالیات بر ارزش افزوده شهرداری یکدفعه کم میشود و از طرفی به دلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم نمیتوانیم به سمت شهر فروشی میرویم. بعضی از افراد شهر ماهانه 5میلیون تومان شارژ ساختمان میدهند اما شارژ شهرشان فقط 200هزار تومان است. ما نتوانستیم برنامهریزی کنیم که دهکهای مختلف جامعه را جدا و برایشان با ضریبهای خاص عوارض نوسازی و شارژ تعریف کنیم. و یک نکتهای که خیلی اهمیت دارد این است که اگر طبق قانون تراکم بفروشیم اسمش شهرفروشی نمیشود. طبق طرح یک پلاک ثبتی میتواند چهار طبقه بسازد، مجوز به ساخت آن تراکمفروشی نمیشود اگر بخواهد مازاد بسازد باید پولش را بدهد. شهر تهران به بیش از این درآمدها نیاز دارد اما وقتی درآمدهایش را از جای دیگر نمی تواند در بیاورد، شهرسازی مجبور میشود از قانون و یا سند عدول کند.
هرکسی در این فضا مدیریت کند حالا یا عمدا یا سهوا کارهای خلافی انجام میدهد. چون ما سیستماتیک موضوع را تعریف نکردیم باعث می شود اتفاقی بیفتد که نباید و این عدالت اجتماعی را زیر سوال می برد.
ادامه این گفتوگو را در روزهای آینده در اقتصادآنلاین بخوانید...