تک فرزندها و والدین تنها!
این روزها بعضی از زوجهای جوان به واسطه مشکلاتی که دارند تکفرزندی را ترجیح میدهند و بعد از تولد فرزند اول اعلام میکنند که همین یکی کافیاست و دیگر قصد بچهدار شدن ندارند و همین سرآغازی است برای افسانه شدن عمه، عمو، دایی و خاله.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از آکا ایران، این روزها بعضی از زوجها تمایلی به بچهدار شدن ندارند و خانواده دو نفره را ترجیح میدهند. در نهایت اگر خیلی بخواهند به جمعیت جامعه و دل های والدین شان لطف کنند یک بچه آن هم بعد از گذشت ده سال از زندگی می آورند که تنها بگویند می توانیم بچه دار شویم اما خودمان نمی خواهیم.
اگر فرهنگسازی در جامعه به گونهای باشد که فرد فارغ از خواهر و برادرها بتواند نیازهایش را پر کند، میتوان گفت که یک بچه دچار آسیب نمیشود ولی این موضوع به زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد.
وقتی به آنها گفته می شود یک فرزند دیگر بیاورید که حداقل فرزندتان احساس تنهایی نکند، به او ظلم نکنید که درآینده هیچ کسی را ندارد که به عنوان فامیل صدا کند، این را به زبان می آورند که عمه و خاله هایمان برای ما چه کاری انجام داده اند؟ پول داشته باشد عمو و دایی هم برایش پیدا می شود.
و حتما شما هم استدلال های دیگرشان را هم شنیده اید که، شوخی نیست کلی هزینه پیش بینی نشده دارد، برای بزرگ کردن همین یکی، کلی مشکل داریم. هشت مان گروی نه مان است، بچه لباس می خواهد، مدرسه می رود، کلاس آموزشی و فوق برنامه دارد، حالا خرج خورد و خوراک هیچی به فکر دوا و دکتر بچه، آن هم با این هزینه های سرسام آور هم باید باشیم. چهار روز دیگر بزرگ می شود رایانه و اتاق شخصی و ... می خواهد، بچه های امروزی مثل بچه های قدیم نیستند که با یک روروک دلخوش باشند! هر کدام شان باید یک اتاق جداگانه داشته باشند، حتما باید برایشان ماشین کنترلی بخری وگرنه بیچاره ات می کنند!
ای بابا پس کی خودمان یک نفسی بکشیم، هیچ چیزی از زندگی نمی فهمیم، تا چشم باز کنیم چند تا بچه قد و نیم قد دور و بر ما را گرفته است! دو روز جوان هستیم باید تا می توانیم حظ دنیا را ببریم، وقت برای بچه دار شدن و پوشک عوض کردن و تحمل نق نق بچه ها زیاد است...
بچه دوم؟!! من اصلا دیگر در خودم نمی بینم که دوباره مادر(پدر) بشوم، شوخی که نیست بحث تربیت یک آدم است. ما که از صبح تا شب سر کاریم حوصله خودمان را هم نداریم چه برسد به این که بخواهیم برای تربیت بچه ها وقت بگذاریم. بچه قبل از هر چیزی پدر و مادر می خواهد با این اوضاع دیگر بچه دار نشویم بهتر است، این طوری حداقل بهتر می توانیم به همین یک بچه برسیم...
و از این دست حرف هایی که در خوش بینانه ترین حالت در سن 45 سالگی و بدترین حالت در کهنسالی کمبود فرزند را احساس می کنند. و به جایی رسیده اند که دیگر راه و سودی برای پشیمانی نیست.
حداقل داشتن دو فرزند خوب است
بعضی وقتها خانوادههای سه نفره با داشتن یک فرزند هم تعادل بهداشت روانیشان به هم میخورد یا بچه خوب تربیت نمیشود. ضعیف بودن پدر و مادر، افسردگی یکی از والدین یا هر دو و نداشتن توانایی اقتصادی، جمعیت خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد.در مجموع با توجه به این موارد به نظر میرسد در جامعه فعلی ما حداقل داشتن دو فرزند خوب است اما این موضوع نسبی است. در این شرایط فرزندان با هم در تعامل هستند و نیاز یکدیگر را پر میکنند. در نتیجه لازم نیست برای ارتباط با سایر کودکان با فرزندان سایر خانوادهها بیشتر در ارتباط باشند.
معایب تکفرزندی را بشناسید
این روزها بعضی از زوجهای جوان به واسطه مشکلاتی که دارند تکفرزندی را ترجیح میدهند و بعد از تولد فرزند اول اعلام میکنند که همین یکی کافیاست و دیگر قصد بچهدار شدن ندارند یا به دلایل پزشکی، بالا رفتن سن مادر و مشکلات ناباروری اگر هم بخواهند نمیتوانند فرزند دیگری داشته باشند.اگر فرهنگسازی در جامعه به گونهای باشد که فرد فارغ از خواهر و برادرها بتواند نیازهایش را پر کند، میتوان گفت که یک بچه دچار آسیب نمیشود ولی این موضوع به زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد. در بعضی از فرهنگها بچهها بیشتر در گروههایی با سایر کودکان در ارتباط هستند، تلفنی یا حضوری باهم تماس دارند و نبود خواهر و برادر به نوعی پر میشود. در خانوادههای سه نفره، تکفرزند احساس تنهایی میکند. به هر حال فرزندان نیاز دارند که پس از سنین بلوغ با همسالان خودشان بیرون بروند و کمتر کنار پدر و مادر باشند و اگر برادر و خواهری وجود نداشته باشد، این نیاز بیشتر میشود.
به نیازهای فرزندان توجه کنید
وقتی میگوییم قبل از تولد فرزند باید به نیازهای او توجه شود، منظور این نیست که با توجه زیادی، بچه را لوس بار بیاوریم بلکه هدفمان این است که برای برآورده کردن نیازهای عادی کودک وقت بگذاریم. گروهی از بچهها از نظر پزشکی و روانی نیازهای ویژهای دارند که موضوع دیگری است. ترتیب تولد کودکان، وجود یک کودک بیشفعال در خانواده و احتمال بیشفعال شدن فرزند بعدی، حضور سایر افراد فامیل در خانواده و … از جمله موضوعات دیگری هستند که بچهدار شدن خانوادهها را تحت تاثیر قرار میدهد.بدین ترتیب باید بررسی کنیم تا چه حد میتوانیم اسباب رشد بچه را در زمینههای مختلف فراهم کنیم و بعد برای بچهدار شدن و تنظیم جمعیت خانواده بهدرستی تصمیم بگیریم.
از سوی دیگر برخی از خانوادهها به دلیل مسائل اقتصادی به تکفرزندی روی آوردهاند یا حداکثر دو بچه دارند.فرض میکنیم خانوادهای سالم است و بهداشت روانی دارد. وقتی خانواده میخواهد تعداد بچهها و جمعیت خانواده را مشخص کند باید ببیند بچه جدید در خانواده چه موقعیتی دارد. در برخی خانوادهها تعداد بچهها آنقدر زیاد است که فرزندان آخر پدر و مادر را بهندرت میبینند. این درست که بزرگ میشوند ولی از توجه و محبتهای والدین محروم میمانند. باید شرایط این فرزند جدید از نظر سنی، روابط عاطفی با والدین و ارتباط با سایر خواهرها و برادرها به خوبی بررسی شود و پدر و مادر با توجه به موقعیت خودشان برخی از مسائل را پیشبینی کنند تا بعد از تولد فرزند مشکلی ایجاد نشود.
اگر فرهنگسازی در جامعه به گونهای باشد که فرد فارغ از خواهر و برادرها بتواند نیازهایش را پر کند، میتوان گفت که یک بچه دچار آسیب نمیشود ولی این موضوع به زیرساخت های فرهنگی و اجتماعی بستگی دارد.