انضباط مالی در دستور کار قرار گیرد
پیشنهاد اخذ مالیات از سود سپردههای بانکی همزمان با ارائه لایحه بودجه ۹۷، بار دیگر مطرح شد و حواشی آن صدای موافقان و مخالفان را درآورد.
در همین رابطه مدیر اداره بررسیها و سیاستهای اقتصادی بانک مرکزی بهتازگی گفته است: وضع مالیات بر سود سپردههای بانکی در شرایط کنونی به مصلحت نظام مالی و اقتصادی کشور نیست. جعفر مهدیزاده ادامه داد: باید توجه داشت با وجود تمام مزایایی که میتوان برای وضع مالیات بر سود سپردههای بانکی برشمرد، در شرایط کنونی نظام بانکی کشور، پیگیری و اجرای چنین سیاستی با ملاحظات زیادی همراه است. به عبارت دیگر، هرچند که وضع مالیات بر سود سپردههای بانکی در شرایط عادی میتواند سیاستی مناسب ارزیابی شود، لیکن در وضعیت حاضر اتخاذ چنین رویکردی ممکن است در عمل به انحراف از اهداف سیاستگذار و وخیمترشدن وضعیت بانکها منجر شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از آرمان، حیدر مستخدمینحسینی، کارشناس پولی و بانکی و معاون اسبق وزارت اقتصاد در مورد مشکلات اجرای این قانون در شرایط فعلی میگوید: «اگر این قانون در شرایط فعلی و با همین ویژگیهای که اکنون بر اقتصاد ما حاکم است، اجرا شود نتیجه آن این خواهد بود که بخشی از جامعه به سمت خرید ارز، سکه یا طلا گرایش پیدا میکنند که هیچ نفعی برای اقتصاد کشور نخواهد داشت.»
اخیرا موضوع مالیات بر سود سپردههای بانکی مطرح شده. به نظر شما دلیل طرح این موضوع چیست؟ و آیا انجام این کار در شرایط کنونی به صلاح نظام مالی و اقتصادی کشور هست یا خیر؟
اکنون دولت با کمبود منابع مواجه است و به هر طریقی که احساس کند میتواند مبلغی را از مردم دریافت کند، متوسل میشود و شاید در آینده نزدیک به سراغ بازار سرمایه هم برود. یعنی مردم علاوه بر اینکه در بازار سرمایه بابت خرید و فروش خود مالیات پرداخت میکنند، مجبور شوند مالیات سود حاصل از فروش را هم بپردازند. همه این عوامل به این موضوع بازمیگردد که درآمدهای دولت کفاف هزینههایش را نمیدهد. به این دلیل که دولت مدیریت هزینه و انضباط مالی ندارد، به این عوامل متوسل میشود که میتواند موجبات نارضایتی مردم را فراهم کند، چراکه در حال حاضر شرایط سرمایهگذاری و بازدهی مناسب در اقتصاد وجود ندارد. بهدستآوردن پول از کانالهای غیررسمی، سفتهبازی و دلالی راحتتر شده و بهسختی میتوان از کانالهای صحیح کسب درآمد کرد. در شرایط فعلی قطعا مالیات بر سود سپردهها نمیتواند مفید باشد، بلکه میتواند مشکلات جدیدی را هم برای اقتصاد ملی ما به وجود آورد. اقتصاد سیستمی به مفهوم این است که یک یکپارچگی در حوزه اقتصاد و بازارهای مرتبط با اقتصاد وجود داشته باشد. وقتی این یکپارچگی بهویژه توسط دولت رعایت نمیشود، عدم تعادل در اقتصاد و بازارها عمیقتر میشود و سرمایهها و پساندازهای مردم بهجای اینکه در جای درستی صرف شود، در راه نادرستی سرمایهگذاری میشوند که به زیان اقتصاد نیز خواهد بود.
در صورت اجرای این قانون در شرایط فعلی با چه مشکلاتی مواجه خواهیم شد؟
اگر این قانون در شرایط فعلی و با همین ویژگیهای که اکنون بر اقتصاد ما حاکم است، اجرا شود نتیجه آن این خواهد بود که بخشی از جامعه به سمت خرید ارز، سکه یا طلا گرایش پیدا میکنند که هیچ نفعی برای اقتصاد کشور نخواهد داشت. زمانی که ریال پرداخت میکنید و ارز تهیه و آن را ذخیره میکنید، اقتصاد با مشکل مواجه میشود. به همان شکلی که بر اساس اطلاعات بانک مرکزی در سالهای 90 و 91 حدود 20میلیارد دلار از چرخه اقتصاد خارج شد و به کنج منازل سوق پیدا کرد. بنابراین این اتفاق همیشه برای اقتصاد ما به لحاظ روانی باعث ایجاد تصمیمات نادرست میشود. به عنوان کارشناس به هیچ عنوان در این مقطع صلاح نمیبینم که دولت به عرصه اخذ مالیات از سود سپرده ورود پیدا کند. اگر دولت جهت درست سیاستگذاری را پیش گیرد میتواند برای خود ایجاد درآمد و سرمایهگذاری کند که متقابلا برای مردم شغل هم ایجاد میشود و از این طریق بخشی از نارساییهای اقتصاد را برطرف کند، ولی باید از تصمیماتی از این دست که بازار پول را متشنج میکند، خودداری کند. درست است که گفته میشود مالیات سود سپرده از عموم مردم ستانده نمیشود و تنها از کسانی که میزان سپرده بالایی دارند، دریافت میشود، ولی در اقتصاد ملی مجموع این سپردهها که ریز، درشت، کم و زیاد است میزان سپردههای نظام مالی را تشکیل میدهند. نظام بانکی ما از طریق همین سپردههاست که تصمیمات اقتصادی و سرمایهگذاری میگیرد. بنابراین در این مقطع زمانی مالیات بر سود سپرده تجویز نمیشود.
در چه صورتی اجرای این قانون برای اقتصاد ما مفید خواهد بود؟
اگر اقتصاد و بازارهای مالی ما یعنی بازار پول، سرمایه، بیمه، کار، ارز و... در تعادل باشند، در یک طرح جامع مالیاتی میتوان این اقدام را انجام داد، ولی در حال حاضر معافیتهای مالیاتی در نظام اقتصادی داریم و بسیاری از بخشهای اقتصادی کشور از پرداخت مالیات معاف هستند. در این شرایط گرفتن مالیات از سپردهگذاران در جهت اجرای طرحها و پروژهها اقتصادی میتواند کاملا به ضدیت با هدف مورد نظر تبدیل شود. هرچند اخذ مالیات از تمام اقشار جامعه و حذف معافیتهای مالیاتی و همچنین افزایش پایههای مالیاتی توصیه میشود، ولی باید برای این کار یک طرح جامع مالیاتی در نظر گرفت نه اینکه جزیرهای تصمیمگیری کرد. این اقدامات نشاندهنده این است که قرار است دولت به مردم فشار کند. این اقتصادی که در حال حاضر بیمار است را باید مورد معالجه قرار داد در غیر این صورت مالیات بر سود سپرده در این شرایط اقتصاد را بیمارتر میکند و شرایطی را ایجاد میکند که اقتصاد کشور وارد دالان بحران شود.