بازگشت سایه «دود غلیظ لندن» بر سر ایران/ انرژی ارزان چگونه نفسها را برید؟
آلودگی روزهای اخیر در کشور، ذهنها را به سمت مه دود بزرگ در لندن قرن بیستم میلادی میبرد. رویدادی که ریشه در مدیریت نادرست وضعیت انرژی داشت و جان هزاران نفر را گرفت. قیمتگذاری نادرست انرژی بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای اقتصادی و زیستمحیطی کشور، باعث شده تا مصرف از تعادل خارج شده، سوزاندن سوختهای بی کیفیت مانند مازوت افزایش پیدا کند، انگیزه برای کاهش مصرف سوخت و بهبود وضعیت تولید آلایندگی خودروها از بین برود، و در نهایت شرایطی را درست کند که منجر به تعطیلیهای پی در پی در اثر آلودگی هوا شود و سلامت انسانها را تهدید کند.
به گزارش اقتصادآنلاین، در چند سال گذشته، معضل آلودگی هوا خود را بیش از پیش نشان داده است. آلودگی که در سالهای گذشته تنها در تهران مورد توجه قرار میگرفت، اکنون در سایر کلان شهرها نیز در سطر خبرها قرار دارد. در این بین، تهران وضعیت بدتری نسبت به سایرین دارد. به طوری که این خبر که تهران در بین آلودهترین شهرهای جهان قرار گرفت، خبری تکراری محسوب میشود. اما دلیل این آلودگی چیست؟
مانند بسیاری از مشکلات دیگر، معضل آلودگی هوا نیز ریشههای اقتصادی دارد. در ایران، قیمت انرژی نه فقط رفتار مصرفکننده، بلکه کیفیت هوایی را تعیین میکند که هر روز در آن نفس میکشیم. ایران از پایینترین قیمتهای بنزین، گازوئیل، گاز طبیعی و برق در جهان برخوردار است، و همین موضوع باعث شده مصرف انرژی سال به سال افزایش یابد و سهم آلایندهها از حملونقل، بخش خانگی و نیروگاهها بیش از پیش بالا برود. از سوی دیگر، تشدید وارونگی دما در فصل سرد موجب میشود که حجم عظیم آلایندهها در سطح شهر محبوس شود و به شکل مه آلوده و سنگین جلوه کند. این شرایط، ذهنها را به سمت رویداد مه دود بزرگ در لندن قرن بیستم میلادی میبرد. رویدادی که در اثر مدیریت نادرست وضعیت انرژی در کشور به وجود آمده بود.
مقایسه با مه دود بزرگ لندن! چه شباهتهایی ما را نگران میکند؟
فاجعه مه دود بزرگ لندن در سال ۱۹۵۲ نمونهای تاریخی است که نشان میدهد چگونه سیاستهای نادرست انرژی میتواند یک بحران محیطزیستی و فاجعه انسانی تبدیل درست کند. لندن آن زمان بهشدت وابسته به سوخت زغالسنگ بود که آلودگی بسیاری تولید میکرد. سوختی که ارزان و بسیار در دسترس بود و در شرایط تحریمهای نفتی و کمبود نفت، استفاده از آن برای تأمین نیازها از جمله گرمایش بیش از پیش شده بود. در سرمای شدید و وارونگی دما، دود ناشی از این سوخت در لایه پایین جو محبوس شد و شهر را برای چند روز به تاریکی فرو برد. این بحران در نهایت به مرگ حدود ۱۲ هزار نفر منجر شد. شباهتهای جدی میان آن واقعه و وضعیت امروز ایران وجود دارد. در هر دو مورد، مصرف بالای انرژی ارزان و بی کیفیت نقش محوری داشته است. همانگونه که مصرف بیرویه زغالسنگ ارزان در لندن به افزایش تولید دود منجر شد، بنزین، گازوئیل و گاز ارزان در ایران نیز مصرف را به سطحی رسانده که آلودگی هوا در بسیاری از روزهای سال از حد استاندارد فراتر میرود. بدتر از آن، به دلیل کمبود سوخت به دلیل مصرف بالا، مازوت سوزی برای تأمین انرژی مورد نیاز خود آلودگی هوا را بیش از پیش تشدید میکند. علاوه بر این، وارونگی دما در فصل سرد در هر دو تجربه باعث تمرکز آلایندهها در لایه پایین هوا شده میشود. این مسئله، ضرورت مدیریت هرچه سریعتر وضعیت مصرف و کیفیت سوخت در ایران را دو چندان میکند.
انرژی ارزان چگونه آلودگی را تشدید میکند؟
آلودگی هوا در ایران صرفا یک معضل محیطزیستی نیست و ریشهها و حتی پیامدهای اقتصادی گستردهای دارد. قیمتگذاری بسیار پایین سوخت در ایران باعث شده مصرف به شدت از وضعیت تعادل و ظرفیت داخلی از نظر اقتصادی و زیستمحیطی خارج شود. تردد گسترده خودروهای فرسوده، استفاده مداوم کامیونها و اتوبوسهای دیزلی با استاندارد آلایندگی پایین، و نبود انگیزه اقتصادی برای نوسازی ناوگان، حجم عظیمی از ذرات معلق را وارد هوای کلانشهرها میکند. در کنار این مشکل، قیمت پایین گاز طبیعی موجب شده تا مصرف آن به شدت بالا برود و در نبود آن و برای کاهش شدت فشار بر شبکه، از سوختهای جایگزین مانند مازوت استفاده شود. این اتفاق، در زمستان بیشتر دیده میشود. در فصل سرما، این مصرف بالا شبکه گاز کشور را با کمبود مواجه میکند و باعث میشود نیروگاهها از اولویت خارج شده و برای تأمین برق ناچار به سوزاندن مازوت شوند. مازوت یکی از آلایندهترین سوختها است و ترکیب آن با رطوبت سرد باعث تشدید مهآلودگی میشود. از این منظر، آلودگی سنگین در ایران نه یک پدیده طبیعی، بلکه نتیجه مستقیم مصرف بیشازحد انرژی است. به عبارت دیگر، حلقه اتصال بنزین ارزان، گاز ارزان، برق ارزان و آلودگی هوا کاملا روشن است. یارانههای انرژی که در ظاهر به نفع خانوار طراحی شدهاند، در عمل موجب افزایش مصرف، تشدید آلودگی و افزایش هزینههای سلامت عمومی شدهاند.
با این حال، هزینههای این سوخت ارزان تنها به محیط زیست ختم نمیشود. فشار بر شبکه برق و گاز، نیاز به واردات سوخت، و حجم بالای نقدینگی برای پایین نگه داشتن این قیمت، همگی بار مالی سنگینی بر اقتصاد کشور تحمیل میکنند. همچنین، این آلودگی در نهایت منجر به تعطیلیهای مداوم میشود که زیان سنگینی به بنگاههای اقتصادی وارد میکند. علاوه بر این، بیماریهای ناشی از این آلودگی هوا، زندگی انسانها را تهدید میکند و در نهایت هزینههای سنگینی بر دوش نظام درمان کشور خواهد گذاشت.
چه باید کرد؟
برونرفت از این وضعیت نیازمند اصلاح تدریجی و هدفمند قیمت انرژی است. اصلاحی که باید با حمایت مستقیم از دهکهای کمدرآمد همراه باشد تا اثرات اجتماعی حداقلی داشته باشد. این اصلاح قیمتی موجب میشود انگیزه برای کاهش مصرف و بهکارگیری تجهیزات کممصرف افزایش یابد. در کنار آن، نوسازی ناوگان حمل و نقل، خروج خودروهای فرسوده، توسعه مترو و اتوبوسهای برقی و ارتقای استاندارد خودروهای شخصی، نقش مهمی در کاهش آلایندهها ایفا میکند. علاوه بر این، بهبود ساختار تولید برق، افزایش راندمان نیروگاهها و جلوگیری از سوزاندن مازوت جز در شرایط اضطراری از الزامات اساسی است. حکمرانی یکپارچه آلودگی هوا با انتشار دادههای شفاف، اعمال نظارت مؤثر بر صنایع و وضع جریمههای بازدارنده نیز ضرورت دارد تا روند کاهش آلودگی پایدار باشد.






