
بهرهوری پایین آب در کشاورزی؛ چالش حیاتی ایران در مسیر امنیت غذایی

وزیر جهاد کشاورزی اعلام کرد ایران امروز به ازای هر مترمکعب آب مصرفی تنها ۱.۴ کیلوگرم محصول تولید میکند، در حالی که در برخی کشورها این رقم به دو تا سه کیلوگرم میرسد. سخنان وزیر جهاد در خصوص بحران بهرهوری آب، ضرورت اصلاحات جامع را بار دیگر آشکار کرده است.
به گزارش اقتصاد آنلاین، وزیر جهاد کشاورزی در تازهترین صحبتهای خود به بحران بهرهوری آب در در کشاورزی پرداخته است. نوری قزلجه با اشاره به بهرهوری دوبرابری آب کشاورزی در کشورهای پیشرفته نسبت به ایران گفت: به ازای مصرف یک مترمکعب آب در بخش کشاورزی کشور حدود ۱.۴ کیلوگرم محصول تولید میشود در حالیکه در برخی از کشورها این عدد به ۲ تا ۳ کیلوگرم رسیده است. اگرچه مخاطب اصلی این صحبتها شخص وزیر جهاد است و باید به جای شرح مشکلات، اقدامات صورتگرفته توسط وزارتخانه متبوع خود برای حل این مشکل را گزارش کند، اما یادآوری این چالش بزرگ در روزهایی که بسیاری از مردم با قطع آب چند ساعته در روز، دست و پنجه نرم میکنند، فرصت مغتنمی برای معاینه و درمان این زخم مزمن در کشور است.
کشاورزی ایران با مصرف بیش از ۹۰ درصد منابع آب شیرین کشور، بیشترین فشار را بر منابع آبی وارد میکند. این میزان مصرف، بهویژه در مقایسه با میانگین جهانی حدود ۷۲ درصد، نشاندهنده یک عدم توازن ساختاری و بحرانی است. در حالی که کشورهای همسایه توانستهاند راندمان آبیاری خود را تا حدود ۶۰ درصد افزایش دهند، ایران تنها حدود ۴۰ درصد بهرهوری در مصرف آب دارد.
نتیجه این وضعیت، بهرهوری فیزیکی بسیار پایین آب است؛ بر اساس آمار وزارت جهاد کشاورزی، هر مترمکعب آب در ایران بین ۰.۹ تا ۱.۴ کیلوگرم محصول تولید میکند، رقمی که تقریباً نصف میانگین جهانی ۲.۵ کیلوگرم است. به بیان دیگر، ایران برای تولید همان میزان محصول به دو برابر منابع آبی بیشتری نیاز دارد. این بهرهوری پایین، وابستگی شدید به منابع زیرزمینی را تشدید کرده و با شاخص ۶۲.۱ درصد، ایران را در رتبه بالاتری نسبت به میانگین آسیا (۳۸.۵ درصد) و اروپا (۲۹.۵ درصد) قرار داده است.
این چرخه مصرف بیرویه و راندمان پایین، تأثیر مستقیم بر پایداری منابع آب و امنیت غذایی دارد. بانک جهانی در سال ۲۰۲۰ شاخص بهرهوری اقتصادی آب ایران را ۵ گزارش کرده که بسیار پایینتر از میانگین جهانی است. هرچند برخی محصولات صادراتی مانند پسته ارزش اقتصادی بالایی دارند و میتوانند این شاخص را بهبود دهند، اما الگوی کلی مصرف آب در بخش کشاورزی ایران پایدار نیست و اصلاح آن ضروری است.
کشورهای پیشرو در مدیریت آب، نمونههای قابل توجهی برای ایران ارائه میدهند. هلند با استفاده از فناوریهای گلخانهای، بازیافت آب و کشاورزی عمودی، توانسته بهرهوری را به شدت افزایش دهد. چین و استرالیا نیز با رویکردهای کلاننگر، پروژههای ملی آبیاری و مدیریت حوضههای آبریز را اجرا کردهاند و به بهبود بهرهوری و کاهش هدررفت منابع آب دست یافتهاند. تجارب موفق نشان میدهد که تحول در ایران نیازمند یک رویکرد جامع، ترکیب فناوری، سیاستگذاری هوشمند و ترویج فرهنگ صرفهجویی است.
ریشههای بحران بهرهوری آب در بخش کشاورزی ایران
یکی از اصلیترین دلایل بحران، فقدان یک سند جامع و نهاد مرکزی قدرتمند برای مدیریت منابع آب است. این ضعف، موجب عملکرد جزیرهای وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست شده است. هر نهاد با اهداف خود به دنبال تأمین بیشتر آب است، بدون آنکه برنامه یکپارچهای برای پایداری منابع وجود داشته باشد.
سیاستهایی مانند خودکفایی در تولید محصولات کشاورزی، بدون توجه به محدودیتهای منابع آب، فشار زیادی بر منابع زیرزمینی وارد کرده است. پایین بودن قیمت آب نیز انگیزه اقتصادی برای صرفهجویی ایجاد نمیکند و مصرف بیرویه را تشویق میکند. نتیجه این سیاستها، خشک شدن دریاچهها، تالابها و کاهش کیفیت منابع آب است.
موانع فنی، زیرساختی و زراعی
روشهای سنتی آبیاری، به ویژه آبیاری غرقابی، عامل اصلی هدررفت آب است. این روش، تبخیر و رواناب سطحی را افزایش داده و بهرهوری را کاهش میدهد. علاوه بر آن، الگوی کشت نامناسب، با تمرکز بر محصولات پرآببر مانند برنج و پسته در مناطق خشک، فشار بیشتری بر منابع آب وارد میکند.
جدول میزان آب مصرفی برخی محصولات نشان میدهد که هندوانه با ۱۲۶ تا ۲۰۰ لیتر در هر کیلوگرم، مصرف بسیار پایینتری نسبت به برنج (۵۰۰۰ لیتر) و پسته (۵۴۰۰ لیتر) دارد. بنابراین، تمرکز بر اصلاح الگوی کشت و بهرهوری اقتصادی و زیستمحیطی اهمیت بیشتری از تغییر محصول صرف دارد.
موانع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
پذیرش فناوریهای نوین با چالشهای اقتصادی و اجتماعی مواجه است. هزینههای بالای اولیه، محدودیت در دسترسی به تسهیلات مالی و تجربههای ناموفق قبلی، مقاومت کشاورزان را افزایش داده است. فرهنگ مصرف و نگاه اجتماعی به زمین و منابع آب نیز بر پذیرش فناوری تأثیرگذار است. بدون رفع این موانع، حتی پیشرفتهترین روشها ممکن است به بهرهوری مطلوب نرسند.
راهکارها و استراتژیهای جامع برای افزایش بهرهوری آب
استفاده از سیستمهای آبیاری نوین مانند قطرهای و زیرسطحی میتواند راندمان را تا بیش از ۹۰ درصد افزایش دهد. آبیاری بارانی نیز با راندمان ۷۵ تا ۸۰ درصد، گزینه مناسبی برای مناطقی با محدودیت زیرساخت است. کشاورزی دقیق با استفاده از حسگرها، دادههای ماهوارهای و هوش مصنوعی، زمان و میزان آبیاری را بهینه کرده و هدررفت را کاهش میدهد.
اجرای موفق این فناوریها نیازمند حمایت مالی، زیرساخت اینترنت در مناطق روستایی و آموزش مستمر کشاورزان است. بدون این حمایتها، پروژههای نوین ممکن است با شکست مواجه شوند.
اصلاح الگوی کشت و مدیریت زراعی
اصلاح الگوی کشت بر اساس آمایش سرزمینی ضروری است. جایگزینی محصولات پرآببر با کمآببر و مقاوم به خشکی، استفاده از کودهای آلی و تنظیم تراکم کشت، میتواند بهرهوری آب را افزایش دهد. دولت با ارائه مشوقهای مالی و تضمین خرید محصول، ریسک کشاورزان را کاهش داده و تغییر الگوی کشت را تسهیل میکند.
اصلاحات ساختاری و سیاستگذاری
تحول پایدار در بهرهوری آب نیازمند استقرار مدیریت یکپارچه منابع آب (IWRM) است. این چارچوب، مدیریت جزیرهای نهادها را پایان میدهد و با مشارکت ذینفعان، برنامه بلندمدت و جامع برای تخصیص و مصرف آب تدوین میکند.
اصلاح قیمتگذاری آب، ایجاد انگیزه برای صرفهجویی و حمایت هدفمند از کشاورزان، تغییر الگوی مصرف را ممکن میسازد. سرمایهگذاری در فرهنگسازی، آموزش و تشکلهای محلی، حس مسئولیت اجتماعی کشاورزان را افزایش میدهد و پذیرش فناوریهای نوین را تسهیل میکند.
چشمانداز آینده
بحران بهرهوری آب در ایران، نتیجه ناکارآمدیهای سیاستی، محدودیتهای فنی و مقاومتهای اقتصادی و اجتماعی است. دادهها نشان میدهند که تغییر امکانپذیر است؛ روند افزایشی بهرهوری آبیاری از دهه ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰ نمونهای از اراده تغییر در بخش کشاورزی است.
آینده کشاورزی ایران نیازمند تغییر پارادایم اساسی از تمرکز بر افزایش عرضه آب به مدیریت بهینه تقاضا است. این مسیر با بهرهگیری از فناوریهای نوین، اصلاحات سیاستی و مشارکت فعال ذینفعان، تنها راه تضمین امنیت غذایی و حفاظت از منابع آبی برای نسلهای آینده است.