ایران و چین نزدیکتر میشوند
وزیر اقتصاد ایران در راس هیاتی مرکب از نمایندگان وزارت نفت، دستگاههای اقتصادی، صنعتی، بازرگانی، بانکی و فرهنگی کشور و همچنین نمایندگان بخش خصوصی دیروز وارد پایتخت چین شد؛ علی طیبنیا رفته است تا در شانزدهمین دوره کمیسیون مشترک اقتصادی ایران و چین شرکت کند.
قرار است تا علاوه بر امضای تفاهمنامه با طرف چینی با مقامهای بلندمرتبه این کشور هم دیدار و گفتوگو کند. همزمان با این سفر رییس کل سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران، از سرمایهگذاری هفت میلیارد دلاری چین در ایران خبر داده است. محمد خزایی که وزیر اقتصاد را در این سفر همراهی میکند، محور اصلی سرمایهگذاری چین در ایران را بخش «نفت و گاز» بیان کرده است. به گفته او امضای سند یادداشت تفاهم تامین مالی و همکاری فاینانس با دو بانک توسعه و اکزیم بانک چین، از دیگر برنامههای وزیر اقتصاد ایران در این سفر خواهد بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد ، از ابتدای دولت تدبیر و امید تاکنون هیاتهای بلندپایه متفاوتی به چین سفر کردهاند. از خود حسن روحانی گرفته تا وزیر نفت و وزیر اقتصاد که حالا برای دومین بار به «خاور دور» رفته است. پس از آنکه قفل تحریمها با کلید حسن روحانی باز شد، رییسجمهوری چین در راس یک هیات بلند پایه ٦٠٠ نفره به پایتخت ایران آمد. (١٠/١١/١٣٩٤)
این روابط دو هزار ساله، ایران و چین را سخت به هم وابسته کرده است. حالا نه برای اسب و سفال و خنیاگران جوان؛ که برای نفت و گاز و بازار بزرگی که ایران و چین میتوانند در اختیار هم بگذارند. نفت و بازاری که چین برای ماندن در بالاترین پله اقتصاد جهان به آن نیاز دارد. چینیها شاید یکی از بزرگترین بدهکاران نفتی دوران تحریم به ایران باشند اما نباید فراموش کرد در همه سالهایی که گذشت، ایران با دانستن اینکه نمیتواند پولی از چینیها در قبال طلای سیاهش بگیرد به آنها نفت فروخت. ایران سومین تامینکننده بزرگ نفت چین است و آنها نمیتوانند از این رابطه تنگاتنگ چشم بپوشند. گذشته از اینها برای ایران مهم است که هم بازار نفتش را در پسا برجام احیا کند و هم صنایع فرسوده نفتش را احیا کند. رییس سازمان سرمایهگذاریهای خارجی هم که محور اصلی گفتوگوهای این سفر را موضوع نفت و گاز خوانده است.
از بدهی نفت چینی خبری میشود؟
این میان باید دید مذاکره وزیر اقتصاد در چین برای بازگشت پولهای بلوکه شده نفت ایران به چه شکلی پیش میرود؟ آیا اصلا طیبنیا حرف این پولها را وسط میکشد یا نه؟ قصه این است که در دوران ریاست محمود احمدینژاد بر کابینه، فروش نفت ایران تحریم شد؛ ایران اما همچنان به چین نفت فرستاد؛ نفتی که پولی بابتش نگرفت. حالا همان پولها بخش بزرگی از ذخایر بلوکه شده ایران در خارج از کشور محسوب میشود. پیشتر غلامرضا مصباحیمقدم، نماینده تهران در دور پیش مجلس گفته بود: «بخشی از ذخایر به عنوان وثیقه برای فاینانس چین قرار گرفته که حدود ٢٢ میلیارد یورو است و قرار است براساس آن پروژههایی در ایران اجرا شود.» هرچند این اظهارنظر مصباحیمقدم رقم دقیقی برای بدهی نفتی چین به ایران روشن کرده است اما بسیاری معتقدند هرگز رقم دقیق و شفافی برای این بدهیها اعلام نشده و همچنان ممکن است بدهی چشمبادامیها بسیار بیشتر از این حرفها باشد.
بسیاری از منتقدان میگویند رفتار دولت احمدینژاد با پول نفتی که ایران به چین فروخت مصداقی از خیانت است اما روی دیگر سکه آنهایی هستند که آن زمان ایران، راه دیگری برای فروش نفت و دریافت پول نفتش نداشت؛ با این نوع فروش هم از چین یک متحد دارای حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل ساخت (هرچند که متحدی لرزان و سست باشد)، بههرحال چین این پول را به ایران بدهکار است و باید روزی آن را بازپرداخت کند. بحث سر انعقاد چنین قراردادی با چین از سال ١٣٨٦ آغاز شد. در حقیقت این قرارداد از سال ١٣٨٨ در دستور کار قرار گرفت و در سفری که آقای لاریجانی در سال ١٣٩٢ رفت، وارد مرحله اجرایی شد.
راهی روشن
حالا هرچه که باشد روابط گسترده ایران و چین به سود هر دو کشور است. هرچند به نظر میرسد ایران باید دقت بیشتری در روابطش با چین به کاربگیرد؛ چه اینکه بسیاری از پروژههای نفتی کشور به دست چینیها بود و کارشکنیهایی در آن دیده شد. روابط این دو کشور شاید محدود به قصه اقتصاد نباشد؛ پیش از این رییسجمهوری چین در کنفرانسی که در شانگهای با نام «تعامل و اعتمادسازی در آسیا» و برای افزایش نقش چین در منطقه و کنار زدن امریکا برگزار شد، در حضور ولادیمیر پوتین، پیشنهاد طرح ایجاد ساختار امنیتی را داد که بر پایه همکاری با ایران و روسیه استوار بود. او در این طرح نقش امریکا را کاملادر امنیت آسیا حذف کرد. اقدامی که با واکنش شدید امریکا مواجه شد. به هر حال نباید از خاطر برد که این کشور همانی است که سالهای دهه ٨٠ میلادی و در میانه جنگ ایران و عراق با فروش تسلیحات موشکی به ایران، قانون منع فروش موشک به طرفین جنگ (MTCR) را زیر پا گذاشت. بستن قراردادهای بزرگی چون طرحهای بزرگ اقتصادی ایران مانند آزادراه تهران- شمال، مشارکت در تکمیل فازهای مختلف پارس جنوبی، مترو تهران، ساخت نیروگاه، پروژه ساخت کارخانههای سیمان، فروش دکلهای نفتی به ایران، کشتیسازی، انرژی و... در دو دهه، همه و همه نشان از رابطه تنگاتنگ ایران و چین دارد. آن زمان «شی جین پینگ» با «حسن روحانی» درباره افزایش روابط تجاری تا «۶۰۰ میلیارد دلار در ١٠ سال آینده» مذاکره کردند. با این حساب حجم تجارت این دو کشور ١٥ برابر میشود.
فرصتطلب یا حامی
بسط روابط با چین بیگمان یکی از مهمترین تحولات سیاست خارجی ایران در سالیان گذشته بوده است. اکنون چین مهمترین شریک اقتصادی ایران است و در صحنه جهانی هم از حامیان ایران به شمار میآید. از آنجا که قدرت چین به گونهای روزافزون درحال گسترش است، مناسبات با این کشور در سالهای آینده اهمیت بسیار بیشتری برای سیاست خارجی ایران خواهد داشت. این دو از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و همچنین در بسیاری از مسائل بینالمللی و منطقهای دیدگاههای مشترک و بسیار نزدیکی دارند. هر دو خواهان افزایش نقش سازمان ملل در مسائل جهانی، ممانعت از به کارگیری سلاحهای اتمی و شیمیایی، مخالف نظم نوین جهانی پیشنهادی ازسوی امریکا و استقرار نظم نوین سیاسی و اقتصادی با مشارکت همه کشورها به شکل مساوی هستند. با این حال، دو دیدگاه در کشور در مورد روابط با چین و سیر تحول آن وجود دارد. از نظر یک دیدگاه، رویکرد چین درقبال ایران فرصتطلبانه است و چینیها تنها به منافع اقتصادی خود میاندیشند و در واقع با کارت ایران بازی میکنند. در مقابل، برخی براین نظرند که چین حامی ایران است، اما محدودیتهای خاص خود را هم دارد: پس نباید انتظار بالایی از این کشور داشته باشیم.