۰ نفر

رییس سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران پاسخ می‌دهد:

میزان عقب‌ماندگی از برنامه پنج‌ساله سوم در حوزه پسماند چقدر بوده است؟/ شکست در استحصال انرژی!

۱۸ دی ۱۳۹۸، ۱۴:۳۳
کد خبر: 408113
میزان عقب‌ماندگی از برنامه پنج‌ساله سوم در حوزه پسماند چقدر بوده است؟/ شکست در استحصال انرژی!

رییس سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران اعلام کرد که در حوزه کاهش پسماند با محوریت کم کردن زباله‌های حجیم و استحصال انرژی موفق نبوده است.

اقتصاد آنلاین - فائزه مومنی؛ سیستم جمع‌آوری پسماند شهردار تهران سال‌ها است که بزرگ‌ترین انتقادات را از سوی شهروندان و کارشناسان به خود دیده و در دو سال اخیر حجم انتقادات افزایش پیدا کرده است. از کثیفی مخازن زباله تا ایراد جدی به نحوه جمع‌ پسماند و مراحل و مکان دفن آن‌ها.

صدرالدین علیپور، رییس سازمان مدیریت پسماند شهرداری تهران که پیش از آن به عنوان رییس اداره کل محیط زیست شهرداری تهران مشغول به کار بود، معتقد است مشارکت شهروندان، فرایند جمع‌آوری پسماند را چند مرحله به جلو هدایت خواهد کرد.

او در گفت‌وگویی که در زیر می‌خوانید به چالش‌های مدیریت پسماند، میزان عقب افتادگی از اهداف برنامه پنج ساله سوم و چرایی کثیف شدن شهر تهران پاسخ می‌دهد.

خبرنگار: لطفا به طور خلاصه درباره چالشهای پیشروی مدیریت پسماند بگویید و اینکه تا چه حد این اظهار نظر را که تهران کثیف شده است را قبول دارید؟

در مدیریت پسماند راجع به پروسه‌ای صحبت می‌کنیم که مدل فعلی آن حداقل پانزده سال است که اجرا شده و انواع زباله‌ها و پسماند حتی تخته چوب و مسالح ساختمانی داخل مخازن گذاشته می‌شود. موضوع بعدی کثیف بودن و بو دادن مخازن است؛ چون مخازن در هر ساعتی پر از زباله است، تمییز کردن آن در حال حاضر با چالش مواجه شده است.  ایراد دیگر این است که به دلیل قیمت پیدا کردن پسماندهای خشک، در هر ساعت از شبانه روز تعدادی از افراد این مخازن را بهم زده و پسماندها را بر روی زمین می‌ریختند. چون این مخازن باز هستند و بر روی آنها کنترلی نیست، بخشی از آلودگی و تمیز نبودن مربوط به همین مسأله است. ایراد بعدی از بین رفتن مخازن در طول زمان است؛ چون مخازن فلزی هستند سوراخ شده و شیرابه از آنها خارج می‌شود. فرمت ذخیره سازی و شکل مخازن یکی از چالش‌های اصلی است. این روش در آن زمان راهکار خوبی بود ولی الان باید آن را تغییر دهیم.

چالش بعدی این است که سیستم تفکیک از مبدا و دفن زباله به ابتدایی‌ترین روش اداره می‌شود. در بعضی از پروسه‌ها مثل مدیریت دفن بیش از پنجاه سال است که پسماندها به جایی مثل آرادکوه می رود. زمانی در تهران مردم زباله‌های خود را در یک میلیون و دویست هزار نقطه می گذاشتند و شهرداری با ماشین های ارتش آنها را جمع می کرد و به آرادکوه انتقال می‌داد، این موضوع مربوط به سی‌سال پیش است.

به تدریج طی فرایندی به فرهنگی تبدیل شد که زباله‌ها را جلوی خانه‌ها قرار دهند. در یک فرایند دو سه ساله تصمیم گرفته شد برای اینکه زباله‌ها در کل کوچه پخش نباشد و موش‌ها و گربه‌ها از آنها تغذیه نکنند، در آن زمان تصور می شد بهترین تصمیم ممکن است.

بعد از  پانزده سال در گذار توسعه؛ روند مدیریت پسماند این تجربه را پیدا کرد که مخازن گذاشته شده در سر کوچه‌ها چند ایراد دارد؛ یک این که محدودیت سیستمی که به مردم می گفت اگر ساعت نه شب زباله ها را جلوی خانه ها قرار ندهید نمی بریم برداشته شد و فرد هر ساعت از شبانه روز که می خواست زباله را به بیرون از محل زندگی‌اش انتقال می‌داد.

ایرادم دوم این بود که؛ وقتی به مردم بگوییم تفکیک از مبدا مهم است و باید انجام بدهید اما جایی وجود ندارد که مخازن تفکیکی  داشته باشیم و با آن‌ها مردم را ترغیب کنیم این کار امکان پذیر نیست. در همه دنیا این مخازن داخل ساختمان‌ها است و مردم از داخل ساختمان تلاش می کنند تفکیک زباله انجام بدهند. چالش سوم و مسأله اجتماعی متاثر از این اقدام، موضوع زباله گردی و کودکان زباله گرد است. به سبب فرمت مخازن امکان کنترل وجود ندارد.

 چالش چهارم شکل جمع آوری و انتقال است که به دلیل پراکندگی و بهم ریختگی پسماند تر و خشک جمع آوری و انتقال دچار مشکل شده و شیرابه داخل ماشین یا کف خیابان پخش می‌شود از طرف دیگر در مرکز دفن کمپوستی که می‌خواهیم داشته باشیم با کیفیت نیست چون ممکن است خورده شیشه و یا پسماند دیگری به دلیل عدم تفکیک از مبدا درداخل آن وجود داشته باشد.

 چون فرمت تفکیک از مبدا خوب و ذخیره سازی مخازن مناسبی نداریم همه پروسه دچار اشکال می‌شود و همه چالش‌هایی که گفتم به وجود می‌آید و چون تمام روند کار به هم وصل است از ابتدا تا انتها دچار مشکل می شویم. برای اصلاح این فرایند باید همه پروسه‌ها را با هم اصلاح کنیم تا به نتیجه مطلوب برسیم.رسیدن به این نتیجه زمان‌بر است و به این شکل نیست که امروز تصمیم بگیریم و بتوانیم همه را در یک بازه زمانی کوتاه اصلاح کنیم.

مجموعه برنامه‌های اجرایی‌مان در قالب یک برنامه تحت عنوان «کاپ» که که موضوع کاهش پسماند است در دوره جدید پیگیری، زمان بندی و اجرا می‌کنیم. به این دلیل می‌گوییم کاهش پسماند اصل تئوری و بهبود کیفیت و روند مدیریت پسماند است که در همه موضوعات محیط زیستی کاهش آلودگی از مبدا بسیار اهمیت دارد. این که پسماند را ایجاد کرده و سپس زباله سوز بخریم و از آن گاز تولید کنیم شیوه و روش انتهایی است و در جایی اجرا می‌شود که چاره دیگری نداشته باشیم. اصل کار باید کاهش زباله باشد. در دنیا هم به این شکل است؛ شعار امسال برنامه محیط زیست سازمان ملل و دیگر سازمان‌های محیط زیستی کاهش پسماند است. ما هم این موضوع را اساس برنامه های‌مان قرار دادیم و گفتیم از مبدا تا مقصد که آراد کوه است باید برنامه کاهش پسماند داشته باشیم.

سه گام برای کاهش پسماند

در فاز کوتاه مدت نقاطی که امکان گذاشتن مخازن تفکیکی وجود دارد، شناسایی می‌کنیم؛ مثل شهرک‌ها، ساختمان‌های بلند مرتبه، تجاری و شهرداری. کار راشروع کرده و مخازن تفکیکی را در نقاط مورد نظر مستقر کردیم. به موازات نقاطی که مخازن تفکیکی را می‌بریم، در اطرافش مخازن فعلی را جمع می‌کنیم.

در فاز میان مدت به سراغ ساختمان هایی می‌رویم که یک اتاقک پسماند دارند و یا در حیاط یا اطرافشان جایی دارند که بتوان مخازن را داخل ساختمان گذاشت. در برخی محلات و نواحی با همکاری مناطق کار می‌کنیم تا مثل همه جای دنیا مخازن را به داخل ساختمان ها ببریم و آموزش‌های لازم را بدهیم.

در گام دراز مدت به سراغ معاونت شهرسازی رفتیم؛ در مقررات ملی مسکن قانونی داریم که ساختمان‌هایی که جدید ساخته می‌شوند همان طور که باید پست برق داشته باشند باید اتاقک پسماند هم داشته باشند. اگر این مورد را الزامی کنیم، در ساختمان های جدید اتاقک پسماند داریم و مخازن داخل آن‌ها قرار می گیرد و زباله های خشک و تر تفکیک شده و کارمان را از مبدا آسان تر می‌کند.

 مردم نباید مواد غذایی و نوشیدنی را داخل پسماند قرار دهند چون عوارض زیادی دارد؛ شیرابه فراوانی تولید کرده و در انتهای کار ما را با مشکل مواجه می‌کند.  کار دیگری که می خواهیم در مدت دو سه سال

آینده انجام دهیم احداث خطوط پردازش تحت عنوان MRF است و می‌خواهیم آن را در پنج یا شش نقطه تهران که ترجیحا حریم دارند جای‌گذاری کنیم. در این خطوط که سرپوشیده هستند شیرابه جمع‌ می‌شود و پیمانکار رفت و روب باید کل پسماند را قبل از انتقال به محل دفن به این خطوط ببرد. زباله‌های خشک را با دقت و با حجم بیشتر جمع آوری کرده و فشرده می‌کند تا شیرابه‌اش را بگیرد و به آراد کوه منتقل ‌‌کند که عوارض هم درآنجا کم می‌شود.

 ​تا پایان دو ساله آینده می‌توانیم پنج یا شش خط MRFاحداث کنیم تا دیگر کسی زباله را اطراف سطل پراکنده نکند و هم قابل کنترل است و می‌توانیم کارگرها را ببینیم که کودک نباشند و رنج سنی و لباس کار مناسب و شرایط بهداشتی داشته باشند و در آنجا تفکیک انجام دهیم.

از طرف دیگر چون زباله تفکیک شده است، زباله تری که برای کمپوست منتقل می‌کنیم کیفیت بالاتری دارد. زباله‌ای که نه کمپوست می‌شود و نه می‌شود به عنوان زباله خشک استفاده کرد اسمش ریجکت است. می‌توانیم با افزایش ظرفیت زباله سوز با کیفیت بالای زیست محیطی و استاندارد روز دنیا زباله سوز احداث کنیم مثل برلین، وین و جاهای مختلف که این زباله سوزها در داخل شهر هستند؛ در آنجا این 1500 تا 2 هزار تن زباله ها را بسوزانیم و به انرژی تبدیل کنیم. اگر پروسه را به این شکل انجام دهیم دفن امروز که حدود سه چهار هزار تن است به زیر هزار تن می‌رسد؛ حتی شاید پانصد تن؛ این اقدامات فرایند کامل مدیریت پسماند است که دفن به حداقل می‌رسد و اقتصاد انرژی و تولید کمپوست داریم و تفکیک،بازیافت و استفاده مجدد به بالاترین میزان خود می‌رسد. در کنار اینها تعدادی مخازن چندگانه که شیشه، قوطی و کاغذ جدا و سربسته هستند و کسی به آنها دسترسی ندارد در جلوی فروشگاه های بزرگ، دانشگاه‌ها، مترو و جاهای پر تردد قرار می‌دهیم.

 بنا داریم در یکی دو ماه آینده پنجاه مورد از این ایستگاه‌ها را در تهران راه اندازی کنیم. در بازه دو ساله می‌توانیم 314 دستگاه در سطح شهر غیر از زباله خانگی قرار دهیم تا به این شکل سیستم پسماند خشک را جمع کنیم.

میزان عقبماندگی از برنامه پنجساله سوم در حوزه پسماند چقدر بوده است؟

در مورد میزان اقدامات پسماند در هشت ماهه اول سال 1398 نمی‌توانم به صورت کمی و کیفی رقم بگویم اما در قالب طرح کاپ تلاش کردیم که میزان زباله‌های حجیم را به زیر هزار تن کاهش دهیم. یکی از علت‌های این کاهش این بود که با پیمان‌کارانی همکاران کردیم که مستقیما لاستیک‌ها را جمع آوری می‌کنند و به آراد کوه نمی‌برند و یا برای جمع‌آوری شیشه‌ها چندین فراخوان دادیم و پیمانکارانی پای کار آمده‌اند که به ساختمان‌های در حال تخریب رفته و شیشه‌هایشان را جمع‌آوری و به فروش می‌رسانند.   این قبیل فعالیت‌ها حجم کار را کاهش داده است.

 در مناطق دستگاه‌هایی داریم که سرشاخه‌ها را خرد و به خاک اره تبدیل می‌کند و در ساختن نوپان و mdf استفاده می‌شود، سازمان بوستان‌ها و فضای سبز شهر تهران پای کار آمده و در پنج شش نقطه این کار را می‌کند تا سرشاخه‌ها به آراد کوه نرود.

 با همین شیوه توانستیم حدود 800 تن پسماند را کاهش دهیم. یک زمانی آمار پسماندمان بالای 7  هزار و 500 تن بود که به آرادکوه می‌رفت اما اکنون به حدود 5هزار و 400 تن رسیده است. تنها معیارمان کاهش پسماند است تا بفهمیم موفق شدیم یا نه. در حال حاضر این کاهش را داریم.

 به لحاظ برنامه های زیرساختی که به نظرم اصولی‌تر و اصلی‌تر هستند؛ در فرمت مخازن،  انتقال و  ماشینالات ما عقب افتادگی زیادی وجود دارد. اگر این برنامه ها را در تمام مناطق انجام دهیم می‌توانم به شما قول بدهم این دوره حوزه مدیریت پسماند یک تحول جدی را تجربه خواهد کرد و به عنوان یک عملکرد خوب دوره مدیریت شهری نام برده خواهد شد.

در برنامه پنج ساله سوم بیشتر موضوع کاهش پسماند با محوریت کم کردن زباله‌های حجیم و استحصال انرژی بود. پروژه استحصال انرژی به دلیل این که نیاز به حضور شرکت‌های خارجی بود اما  از تحریم‌ها متاثر شده به نتیجه نرسیده است؛ ولی بر روی مابقی موضوعات که مباحث مربوط به تفکیک است در درجه اول منوط به ایجاد زیرساخت است؛ یعنی می توانیم آموزش بدهیم و می‌دهیم ولی تا زمانی که شکل مخازن و فرمتشان را کامل تغییر ندهیم توفیقمان زیاد نخواهد بود.