۰ نفر

اقتصادآنلاین گزارش می‌دهد؛

بزرگترین چالش اقتصاد ایران / رکود یا تورم، دردسرهای تزریق دلارهای نفتی در بودجه

۲۵ فروردین ۱۴۰۰، ۷:۳۷
کد خبر: 520374
بزرگترین چالش اقتصاد ایران / رکود یا تورم،  دردسرهای تزریق دلارهای نفتی در بودجه

بودجه ۱۴۰۰ با امید به افزایش درآمدهای نفتی بسته شده است و سیاستگذاران با این فرض هزینه‌ها را افزایش داده و به کسری بودجه دامن می‌زنند. اما تحقق یا عدم تحقق درآمدهای نفتی هردو خطرساز خواهند بود و اقتصاد ایران را درگیر دوگانه تورم یا رکود خواهند کرد.

اقتصادآنلاین – صبا نوبری؛  کسری بودجه ساختاری اقتصاد ایران سال‌ها است که به معضلی اساسی تبدیل شده است و روش‌هایی که دولت برای پوشش آن پیش می‌گیرد معمولا نتیجه‌ای جز افزایش پایه‌پولی و تشدید تورم ندارد. 

همانطور که پیش‌بینی می‌شد، بانک‌مرکزی برای پوشش کسری بودجه سال‌های ۹۷ و ۹۸ پول چاپ کرده است که افزایش نرخ تورم طی دوسال گذشته را به خوبی توجیه می‌کند.

در زمان تدوین بودجه سال ۱۴۰۰ هم ، بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان برای جلوگیری از اتفاق مشابه سال‌های قبل نسبت به کسری تاریخی که این بودجه به بار می‌آورد، هشدار داده بودند.

مهم‌ترین پیشنهادی که برای تعدیل این کسری ارائه می‌شد، کاهش و مدیریت هزینه‌ها بود زیرا در شرایط فعلی اقتصاد کشور و به دلیل تحریم‌ها و فراهم نبودن زیرساخت‌ها برای افزایش شدید درآمدهای مالیاتی امکان بالابردن سمت منابع و درآمدها امکان‌پذیر نیست.

صرف نظر از اینکه دولت و مجلس هیچکدام اقدام جدی برای کاهش هزینه‌ها انجام ندادند، اما بنظر می‌رسد سمت درآمدها هم مشکلات زیادی به بار خواهد آورد.

اقتصاد بدون نفت، از شعار تا واقعیت

بودجه بدون نفت و لزوم عدم اتکا به دلارهای نفتی، عباراتی است که بارها از زبان مسئولان و کارشناسان به گوش رسیده است. در اقتصاد ایران طی سال‌های گذشته، هربار که به دلایل مختلف ازجمله کاهش قیمت جهانی نفت یا تحریم‌ها، درآمدهای نفتی با محدودیت مواجه شد این رویکرد مورد توجه قرار گرفت. هرچند در نهایت باز هم بودجه به شکلی تدوین می‌شد که هزینه‌هایی اضافی و درآمدهایی غیرقابل تحقق را به بار می‌آورد و دولت مجبور بود با مراجعه به بانک‌مرکزی و چاپ پول این کسری را جبران کند.

اما هنگام تدوین بودجه ۱۴۰۰، روزنه‌های امیدی درباره گشایش‌های سیاسی، رفع بخشی از تحریم‌ها و افزایش ارزهای حاصل از صادرات نفت در کشور پیدا شد. در نتیجه دولت باز به سمت دلارهای نفتی رفت و منابع بودجه را با تکیه بردرآمدهای نفتی به شکلی بست که اگر محقق نشود مشکلات زیادی را بوجود می‌آورد. اما در ادامه می‌بینیم که حتی تحقق درآمدهای نفتی هم می‌تواند مخاطره آمیز باشد.

دو سناریو تحقق یا عدم تحقق درآمدهای نفتی

اولین و نگران‌کننده ترین فرض می‌تواند این باشد که تحریم‌ها ادامه پیدا کند، ایران همچنان نتواند نفت بفروشد و در پایان سال با عدم وصول درآمدها، دولت با کسری بودجه وحشتناکی مواجه شده و برای پوشش آن به سراغ بانک‌مرکزی برود. هرچند در بودجه پیش‌بینی شده است که در صورت عدم تحقق درآمدهای نفتی، دولت اوراق چاپ کند و بنظر می‌رسد در چنین شرایطی کم‌خطرترین روش همین باشد اما نگرانی‌هایی هم در این مورد وجود دارد که ظرفیت انتشار این حجم از اوراق فراهم نباشد. علاوه بر این انتشار حجم بالای اوراق در واقع بدهکار کردن آیندگان است و دولت سال‌های آینده با فرارسیدن سررسید این اوراق مجبور است برای پرداخت آن هزینه کند. پس تورمی که عدم تحقق درآمدهای نفتی می‌تواند با استقراض از بانک‌مرکزی، افزایش پایه‌پولی و رشد نقدینگی به بار بیاورد بسیار خطرناک است و بدترین سناریو برای اقتصاد ایران خواهد بود.

 اما فرض کنید درآمدهای نفتی که دولت روی آن حساب باز کرده است محقق شود. اینگونه سیل دلارهای نفتی به سمت اقتصاد ایران سرازیر می‌شود و دیگر ترسی به نام کسری بودجه وجود نخواهد داشت. سناریویی شیرین که سیاستگذاران هم بودجه ۱۴۰۰ را با امید به تحقق آن تدوین کردند. اما ببینیم در این صورت دقیقا چه اتفاقی می‌افتد.

اینگونه دوراه وجود دارد؛ دولت می‌تواند ارزهای نفتی را به بانک‌مرکزی بدهد و در مقابل آن ریال دریافت کند و آن را صرف هزینه‌های جاری و کسری بودجه خود کند. اما باید ببینیم پس از این سرنوشت دلارها چه خواهد شد.

منطقی‌ترین کار این است که بانک‌مرکزی دلارهایی که از دولت گرفته را در بازار بفروشد و ریال‌هایی که به دولت داده را جمع‌آوری کند. اینگونه تغییری در پایه‌پولی رخ نداده و تورم هم افزایش پیدا نمی‌کند. اما اتفاق دیگری خواهد افتاد. ارزهایی که در بازار تزریق می‌شود با تقویت طرف عرضه نرخ ارز را سرکوب کرده و پایین می‌آورد. اینگونه همانند تمام سال‌هایی که در اقتصاد ایران وفور درآمدهای نفتی وجود داشت، نرخ ارز به شکل مصنوعی پایین مانده و فنر ارزی فشرده‌تر خواهد شد. تا زمانی که باز هم به دلایل مختلف با محدودیت عرضه ارز مواجه شویم و آن زمان فنر ارزی دوباره رها شده و شاهد جهش نرخ ارز خواهیم بود.

همچنین این کار با پایین نگاه داشتن نرخ ارز واردات را به صرفه و صادرات را با مشکل مواجه می‌کند. اینگونه تولید در داخل کشور دیگر چندان به صرفه نخواهد بود و آسیب‌ زیادی خواهد دید. به دنبال آن رشد اقتصادی و نرخ اشتغال کاهش یافته و بیکاری افزایش می‌یابد. 

اما بانک‌مرکزی می‌تواند برای جلوگیری از این اتفاق، ارزها را نزد خود نگه دارد. اما اینگونه معادل ارزهایی که از دولت گرفته به پایه‌پولی اضافه شده و در واقع پول چاپ شده، چون در ازای آن‌ها به دولت ریال پرداخت کرده است. این اتفاق هم نتیجه‌ای جز تشدید تورم نخواهد داشت.

راه حل چیست؟‌

حال سوالی که پیش می‌آید این است که پس بانک‌مرکزی باید چکار کند؟ مهم‌ترین اقدامی که پیشنهاد می‌شود، جدایی بودجه ریالی از ارزی است. ارزهای نفتی با توجه به مشکلاتی که به بار می‌آورند بهتر است اصلا وارد بودجه نشوند و بودجه کاملا بدون اتکا به درآمدهای نفتی بسته شود. درآمدها منطقی و با محوریت اخذ مالیات پیشبینی شوند. هزینه‌ها هم کاملا مطابق با درآمدها باشد و دولت از هزینه‌های اضافی پرهیز کند. با بودجه‌ای که برای سال ۱۴۰۰ نوشته شده است تحقق یا عدم تحقق درآمدهای نفتی هر دو خطرزا خواهند بود و دولت را در دوگانه تورم و رکود گیر خواهد انداخت. عدم وصول دلارهای نفتی تورم‌زا خواهد بود. وصول آن‌ها هم یا منجر به تزریقشان در بازار، سرکوب نرخ ارز و ضربه به صادرات و تولید و ایجاد رکود می‌شود یا نزد بانک‌مرکزی خواهند ماند و با افزایش پایه‌پولی دوباره به تورم دامن خواهند زد.