۰ نفر

ساختار سرمایه چیست و انواع آن کدام اند؟

۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۳:۵۸
کد خبر: 710683
ساختار سرمایه چیست و انواع آن کدام اند؟

ساختار سرمایه نحوه تأمین مالی یک شرکت برای عملیات و رشد کلی خود را نشان می‌دهد.

سرمایه سهامی از مالکیت سهام یک شرکت ناشی می‌شود و مالکان این سهم‌ها در گردش مالی و سود آتی شرکت سهم خواهند داشت. بدهی به شکل انتشار اوراق قرضه یا وام است، در حالی که سرمایه ممکن است به شکل سهام عادی، سهام ممتاز یا سود انباشته باشد. بدهی های کوتاه مدت نیز بخشی از ساختار سرمایه در نظر گرفته می شوند.

نکات کلیدی

بدهی شامل پول وام گرفته شده‌ای است که معمولاً به همراه بهره بایستی به وام دهنده بازگردانده شود.

سرمایه شامل حقوق مالکیت در شرکت بدون نیاز به بازپرداخت هیچ‌گونه سرمایه ای است.

نسبت بدهی به سرمایه سهامداران (D/E) در تعیین میزان ریسک شیوه های استقراض یک شرکت مفید است.

درک ساختار سرمایه

هر دو بدهی و سرمایه را می توان در ترازنامه یافت. دارایی های شرکت که در ترازنامه نیز ذکر می‌شوند با بدهی یا سرمایه خریداری می شود. ساختار سرمایه ممکن است ترکیبی از بدهی بلندمدت، بدهی کوتاه مدت، سهام عادی و سهام ممتاز شرکت باشد. هنگام تجزیه و تحلیل ساختار سرمایه شرکت‌ها نسبت بدهی کوتاه مدت به بدهی بلندمدت آن‌ها در نظر گرفته می شود.

هنگامی که تحلیلگران به ساختار سرمایه اشاره می کنند، به احتمال زیاد به نسبت بدهی به سرمایه سهامداران (D/E) یک شرکت اشاره دارند که بینشی را در مورد میزان ریسک پذیری رویه های استقراضی شرکت مربوطه ارائه می دهد. معمولاً شرکتی که در تأمین مالی خود به شدت به بدهی اتکا دارد، از ساختار سرمایه متهورانه‌تری برخوردار است و بنابراین ریسک بیشتری برای سرمایه گذاران ایجاد می کند. با این حال، این ریسک ممکن است منبع اصلی رشد شرکت نیز باشد.

بدهی یکی از دو راه اصلی جمع‌آوری پول در بازارهای سرمایه برای شرکت‌ها است. شرکت ها از بدهی به دلیل مزایای مالیاتی آن سود می برند.  ممکن است بهره پرداختی برای وجوه استقراضی جزء مخارج مالیات‌کاه به حساب آیند. بدهی همچنین به شرکت یا کسب و کار اجازه می دهد تا بر خلاف سهام، مالکیت خود را حفظ کند. علاوه بر این، زمانی که نرخ‌های بهره پایین باشند منابع استقراضی فراوان و دسترسی به آن‌ها آسان است.

سهام به سرمایه گذاران خارجی اجازه می دهد تا مالکیت جزئی شرکت را در دست بگیرند. سهام گرانتر از بدهی است به خصوص زمانی که نرخ‌های بهره پایین باشند. با این حال، سهام برخلاف بدهی حقوق نیازی به بازپرداخت سرمایه ندارد. این ویژگی برای شرکت‌هایی که با کاهش مداوم درآمد خود مواجه هستند یک مزیت به حساب می‌آید. از سوی دیگر،  سهام بیانگر ادعای مالک نسبت به درآمدهای آتی شرکت است.

انواع ساختارهای جذب سرمایه

شرکت ها می توانند اوراق قرضه یا سهام بیشتری را برای تامین مالی عملیات خود صادر کنند. شرکت ها با انتشار سهام، برخی از حق مالکیت شرکت را بدون نیاز به بازپرداخت سرمایه به سرمایه گذاران اعطا می کنند. شرکت ها با صدور بدهی به دلیل لزوم بازپرداخت سرمایه سرمایه گذاران، اهرم مالی خود را افزایش می دهند. نسبت بدهی به سرمایه یک شرکت معیاری از ریسک شرکت برای سرمایه گذاران است.

ملاحظات ویژه

شرکت‌هایی که برای تامین مالی دارایی‌های خود و تامین مالی فعالیت‌های عملیاتی خود از بدهی بیشتری نسبت به سهام استفاده می‌کنند، نسبت اهرمی بالاتر و ساختار سرمایه متهورانه‌تری دارند. شرکتی که هزینه‌ی دارایی ها خود را به جای بدهی بیشتر با صدور سهام پرداخت می کند، نسبت اهرمی پایین و ساختار سرمایه محافظه کارانه‌تری دارد. با این حال، نسبت اهرمی بالا و ساختار سرمایه متهورانه در عین حال ممکن است نرخ‌های رشد بالاتری را ایجاد کند، در حالی که ساختار سرمایه محافظه‌کارانه ممکن است به نرخ‌های رشد پایین‌تر منجر شود.

هدف مدیران شرکت یافتن ترکیب ایده آلی از بدهی و سهام برای تامین مالی عملیات است که به عنوان ساختار سرمایه بهینه نیز از آن یاد می شود،.

مهم: تحلیلگران از نسبت بدهی به سرمایه سهامداران برای مقایسه ساختار سرمایه استفاده می کنند. این نسبت با تقسیم کل بدهی ها بر کل سرمایه محاسبه می شود. شرکت‌های بادرایت دریافته‌اند که هم بدهی و هم سهام را در استراتژی‌های شرکت خود بگنجانند. با این حال، گاهی اوقات ممکن است شرکت ها به شدت به منابع مالی خارجی و به ویژه بدهی ها متکی باشند. سرمایه گذاران می توانند ساختار سرمایه یک شرکت را با دنبال کردن نسبت D/E و مقایسه آن با همتایان شرکت در همان صنعت پایش کنند.

چرا شرکت های مختلف ساختار سرمایه متفاوتی دارند؟

شرکت‌ها در صنایع مختلف از ساختار سرمایه‌ ای استفاده می‌کنند که تناسب بهتری با نوع کسب‌وکار آن‌ها داشته باشد. صنایع سرمایه بری مانند خودروسازی ممکن است بیشتر از بدهی استفاده کنند، در حالی که شرکت‌های کاربر یا خدمات محور مانند شرکت‌های نرم‌افزاری ممکن است صدور سهام را در اولویت قرار دهند.

مدیران چگونه در مورد ساختار سرمایه تصمیم می گیرند؟

با فرض اینکه شرکتی به سرمایه (به عنوان مثال سرمایه گذاران و وام دهندگان) دسترسی داشته باشد این شرکت احتمالا به دنبال کمینه‌سازی هزینه تامین سرمایه خود خواهد بود. این کار را می توان با استفاده از محاسبه میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) انجام داد. مدیر یا تحلیلگر شرکت نیز برای محاسبه  WACC، هزینه هر جزء سرمایه را در ضریب وزنی متناسب آن ضرب می کند.

تحلیلگران و سرمایه گذاران به چه نحوی از ساختار سرمایه استفاده می کنند؟

یک شرکت با بدهی بیش از حد ممکن است به عنوان یک ریسک اعتباری در نظر گرفته شود. با این حال، سهام بیش از اندازه بالا نیز ممکن است بر این نکته دلالت داشته باشد که شرکت از فرصت‌های رشد خود به اندازه کافی استفاده نمی‌کند یا برای تامین سرمایه خود هزینه زیادی می‌پردازد (زیرا سهام گران‌تر از بدهی است).  متأسفانه، هیچ نسبت جادویی خاصی برای نسبت بدهی به سرمایه سهامداران وجود ندارد تا بتوان از آن به عنوان راهنمای دستیابی به ساختار سرمایه بهینه در دنیای واقعی استفاده کرد.  عواملی که ترکیب سالم بدهی و  سهام را تعیین می‌کنند بسته به صنعتی که شرکت در آن فعالیت می کند و مرحله توسعه آن متفاوت هستند و ممکن است در طول زمان به دلیل تغییرات خارجی در نرخ بهره و محیط نظارتی تغییر کنند.

تحلیلگران و سرمایه گذاران از چه معیارهایی برای ارزیابی ساختار سرمایه استفاده می کنند؟

علاوه بر میانگین موزون هزینه سرمایه (WACC) می توان از چندین معیار دیگر برای برآورد تناسب ساختار سرمایه یک شرکت استفاده کرد. نسبت‌های اهرمی مانند نسبت بدهی به سرمایه سهامداران (D/E) یا نسبت بدهی گروهی از معیارهای قابل استفاده هستند.