۰ نفر

منظور از سه شنبه سیاه چیست؟

۹ اردیبهشت ۱۴۰۲، ۱۴:۰۶
کد خبر: 710213
منظور از سه شنبه سیاه چیست؟

میانگین داوجونز در این روز 12 درصد سقوط کرد که یکی از بزرگترین سقوط یک روزه این شاخص در تاریخ بازار سهام است.

بیش از 16 میلیون سهم در طی فروش شتاب‌زده و با هراس معامله‌گران معامله شد که عملاً به دهه 20 خروشان پایان داد و اقتصاد جهانی را وارد رکود بزرگ کرد.

نکات کلیدی

سه شنبه سیاه به کاهش شدید ارزش میانگین صنعتی داوجونز (DJIA) در 29 اکتبر 1929 اشاره دارد.

سه شنبه سیاه آغاز رکود بزرگ بود که تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داشت.

دلایل سه شنبه سیاه شامل استفاده از بدهی های بیش از اندازه برای خرید سهام، سیاست های حمایت از صنایع داخلی در سراسر جهان و کاهش سرعت رشد اقتصادی بود.

سه شنبه سیاه پیامدهای گسترده ای بر سیستم اقتصادی و سیاست تجاری آمریکا داشت.

درک سه شنبه سیاه

سه شنبه سیاه نشان دهنده پایان دوره توسعه اقتصادی پس از جنگ جهانی اول و آغاز رکود بزرگ بود که تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داشت.

ایالات متحده از درون جنگ جهانی اول به شکل یک قدرت اقتصادی بزرگ بیرون آمد، اما تمرکز این کشور بیشتر بر توسعه صنعت داخلی خود بود تا همکاری بین المللی. برای حمایت از صنایع نوپایی مانند خودرو و فولاد تعرفه های بالایی برای بسیاری از محصولات وارداتی وضع شده بود. قیمت محصولات کشاورزی با شروع مجدد تولید اروپا پس از تعطیلی در طول جنگ کاهش یافت و برای محافظت از کشاورزان آمریکایی تعرفه هایی نیز بر محصولات کشاورزی اعمال شد. با این حال، درآمد و ارزش مزارع آنها کاهش یافت و مهاجرت به شهرهای صنعتی سرعت گرفت.

سال‌های رونق اقتصادی دهه بیست که به اصطلاح دهه بیست خروشان نامیده می‌شد از این خوش‌بینی قوت گرفته بود که جهان برای پایان دادن به همه جنگ‌ها درگیر جنگ جهانی اول شده است و روزهای خوب دائمی خواهند بود. بین سال 1921 و سقوط در سال 1929، قیمت سهام تقریباً 10 برابر افزایش یافت زیرا افراد عادی اغلب برای اولین بار سهام خریداری می‌کردند. این روند با وام‌دهی کارگزاری‌ها که در برخی از مواقع به دو سوم قیمت کل سهام می‌رسید و در آن سهام خریداری شده به عنوان وثیقه استفاده می‌شد به شدت تقویت شده بود. هم‌چنین نابرابری درآمدی نیز به شدت در حال افزایش بود. تخمین زده می شود که 1 درصد بالای جمعیت آمریکا 19.6 درصد از ثروت این کشور را در اختیار داشتند.

سقوط 1929

در اواسط سال 1929، نشانه‌هایی از کندی سرعت رشد اقتصادی نمایان شده بود که اولین نشانه‌ها کاهش خرید خانه‌ها و اتومبیل‌ها بود زیرا مصرف‌کنندگان زیر بار بدهی‌های سنگینی قرار داشتند. بدین ترتیب، تولید فولاد کاهش یافت .

حمایت گرایی

چند سال پیش از آن تولید کالاهای کشاورزی در اروپا پس از جنگ جهانی اول در حال احیا شدن بود که به معنای آن بود که کشاورزان آمریکایی بازار فروش محصولات خود را از دست خواهند داد. در نتیجه، کنگره ایالات متحده مجموعه‌ای از لوایح را برای کمک به کشاورزان آمریکایی تصویب کرد که برای افزایش تعرفه‌ها (یا قیمت‌ها) بر محصولات وارداتی از جمله محصولات کشاورزی طراحی شده بودند. در همان زمان، اخبار اروپا حاکی از برداشت عالی محصولات و به معنای افزایش عرضه و تولید بیش از حد محصولات کشاورزی و کاهش قیمت کالاها و متلاطم شدن بازارها بود.

کنگره ایالات متحده بار دیگر وارد عمل شد و قانون تعرفه اسموت هاولی را تصویب کرد که نه تنها تعرفه کالاهای کشاورزی بلکه تعرفه‌های کالاهای سایر بخش ها نیز را افزایش می‌داد. بسیاری از کشورهای دیگر نیز سیاست های حمایت گرایانه را اتخاذ کرده بودند. این سیاست‌ها تاثیر ویرانگری بر تجارت جهانی داشتند. تجارت بین‌الملل از سال 1929 تا 1934، 66 درصد کاهش یافت.

فدرال رزرو امریکا

در ماه آگوست، بانک فدرال رزرو به هیئت مدیره منطقه‌ی نیویورک خود اجازه داد تا نرخ تنزیل خود را افزایش دهد. این حرکت سیاست پولی باعث شد تا بانک های مرکزی سراسر جهان از این روند پیروی کنند. بازار سهام لندن در 20 سپتامبر به شدت سقوط کرد و در این زمان کلارنس هتری، سرمایه گذار ارشد به جرم کلاهبرداری زندانی شد. بازارها برای یک ماه آینده در تلاطم بودند.

سقوط بازار

همه این عوامل در نهایت باعث سقوط بازار سهام شدند. در پنجشنبه سیاه، 24 اکتبر بازار در لحظه بازگشایی 11 درصد سقوط کرد. رؤسای بانک های بزرگ آمریکایی طرحی را برای حمایت از بازار با خرید مقادیر بزرگی از سهام شرکت‌ها طراحی کردند و بازار در هنگام بسته شدن تنها 6 واحد کمتر از قیمت باز شدن بود. اما در روز دوشنبه سیاه 28 ام، وحشت و اخطارهای کسری سرمایه گسترش پیدا کردند. در این روز بازار 13% و در روز سه شنبه سیاه نیز 12% دیگر در حجم معاملاتی بی سابقه‌ای سقوط کرد. تلاش های سرمایه داران و صنعتگران برای حمایت از قیمت ها نتوانست موج فروش را متوقف کند. بازار در این دو روز 30 میلیارد دلار از ارزش خود را از دست داد.

شاخص بازار در 8 ژوئیه 1932 به پایین ترین سطح قرن بیستم یعنی 41.22 رسید که کاهش 89 درصدی نسبت به بالاترین رقم 381.17 در 3 سپتامبر 1929.1 به حساب می‌آمد. رشد اقتصادی بر مبنای تولید ناخالص داخلی نیز در میان سال‌های 1929 تا 1933 بیش از 36 درصد کاهش پیدا کرد. نرخ بیکاری در ایالات متحده به بیش از 25 درصد افزایش یافت زیرا کارگرانی که در طی دوره‌ی رونق اقتصادی استخدام شده بودند از کار بیکار شدند.

تنها پس از انتخاب رئیس جمهور فرانکلین دلانو روزولت بود که اقتصاد نشانه هایی را از تغییر وضعیت خود به سمت بهبودی نشان داد. از جمله دستاوردهای این رئیس‌جمهور لغو تعرفه‌های اسموت هاولی و ایجاد قانون توافقنامه تجارت دو جانبه در سال 1934 بود. بااین‌حال، شاخص بازار تا 23 نوامبر 1954 به سقف جدیدی دست پیدا نکرد.