شوق شنیدن قدغن، پچ پچ و نجوا قدغن

«یک جایی هست که مثل هیچجایی در زمین نیست. سرزمینی پر از شگفتی، راز، خطر! بعضیها میگویند برای زندهماندن در آن باید کاملا خُل و دیوانه باشی.» این جمله از کتاب آلیس در سرزمین عجایب میتواند توصیفی کوتاه از همه آن چیزی باشد که این روزها ما در رویارویی با یک بستر ارتباطی جدید به نام کلابهاوس در ایران تجربه میکنیم.
کلابهاوس از یک سو با استقبال مردم در مدت کوتاه حضورش در ایران مواجهه میشود و از سوی دیگر، اپراتورهای موبایل و مخابرات آن را مختل میکنند. مسئولان درخواست تولید نمونه داخلی را دارند و کسبوکارها در جستوجوی راههای تازه برای کسب درآمد از آنند. اینجا سرزمینی است که اتفاقات آن مثل هیچ جای دیگری در زمین نیست.
آلیس با هر قدمی که در سرزمین عجایب پیش میرود با موضوع جدیدی روبهرو میشود. شاید بتوان گفت ورود فناوریهای ارتباطی به ایران هم تجربهای مشابه را برایمان رقم زد. آخرین اپلیکیشنی که این روزها جایش را در میان صفحههای نمایشگر ما باز کرده کلابهاوس است. اپلیکیشینی که یک تفاوت بزرگ با دیگران دارد. کلابهاوس مکانی برای شنیدن صدای شماست. ورود محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه و محمدجواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات به کلابهاوس رکورد شنونده را با حضور هشت هزار نفر در اتاقهای گفتوگوی این اپلیکیشن شکست. اما حضور فائزه هاشمی سبب شد نزدیک به ۱۷ هزار نفر برای پرسش و پاسخ با او بیش از ۶ ساعت چراغهای سبز کلابهاوس را روشن نگه دارند. نشستهای برگزار شده در کلابهاوس، گاهی از سوی برخی از مخاطبان ضبط میشود و در دیگر پلتفرمهای ارتباطی مانند اینستاگرام یا توئیتر به اشتراک گذاشته میشود تا صحبتهای سخنرانان به گوش افراد بیشتری برسد. همین موضوع سبب شد که یکی از ابتداییترین نگرانیها، بحث حفظ حریم خصوصی در کلابهاوس باشد.
تنها صداست که میماند
کلابهاس برای حفظ حریم خصوصی افراد و ضبط صدای آنها دو شرط گذاشته است. در قوانین این اپلیکیشن آمده است برای ضبط صدا باید کسانی که به عنوان سخنران صحبت میکنند خیلی روشن و شفاف اعلام کنند که با ضبط و پخش صدایشان در خارج از آن محیط مشکلی ندارند.از سوی دیگر، کسانی هم که از بین مخاطبان اتاق صحبت میکنند و به عنوان کارشناس در نظر گرفته نشدند از نظر کلابهاوس تفاوتی با سخنرانان ندارند. بنابراین تک تک افرادی که صحبت میکنند باید این رضایت شفاف، روشن و دقیق را بدهند که مطالب میتوانند خارج از کلابهاوس انتشار داده شود یا ضبط شود.
کلابهاوس در قوانینش به این موضوع هم اشاره کرده که اگر در میان صحبتکنندگان فردی بگوید قسمتی از صحبتهایش محرمانه است و نمیخواهد در جایی نقل یا در رسانهای منتشر شود، این قسمت از صحبتها نیز قابلیت انتشار ندارند. کلابهاوس این حق را تنها برای سخنرانان در نظر گرفته است.
امیر رشیدی، محقق امنیت و دسترسی به اینترنت درباره ضمانت اجرایی این قوانین میگوید: «این قانون کلابهاوس است اما او نمیتواند بفهمد که بیرون از اتاقها نقلقولی شده است یا نه. زیرا کنترل این موضوع بسیار پیچیده است. بنابراین این موضوع به خود آدمها برمیگردد. مگر اینکه شما به کلابهاوس گزارش کنید که من راضی نبودم یا این قسمت از صحبتم محرمانه بوده اما منتشر شده است. طبیعتا کلابهاوس با مدیران اتاق برخورد میکند و ممکن است حسابهای آنها را ببندد.»
او بر این باور است که بحث حریم خصوصی با اجرای این قوانین کمی متفاوت است و در ادامه میگوید: «در کشورهای مختلف براساس شرایطی که دارند بحث حریم خصوصی متفاوت است. ما در ایران شرایطی داریم که مدل برخودمان با حریم خصوصی با کشوری مانند آمریکا یا ایتالیا به دلیل نگرانیهای امنیتی که وجود دارد متفاوت است. به عنوان مثال شما در توئیتر تقریبا بیشتر افرادی که در ایران هستند نوشتند مسئولیتی در قبال کامنتها ندارند. این در هیچجای دنیا مشاهده نمیشود و نه بحث حریم خصوصی است و نه جز قوانین توئیتر است. مسئله خاصی است که فقط در ایران وجود دارد.»
رشیدی به عنوان متخصص حوزه حریم خصوصی میگوید: «من بر این باورم این موضوع که در کلابهاوس ما میتوانیم به شبکه آدمها دسترسی داشته باشیم برای کشور ما میتواند نقض حریم خصوصی باشد. شما میتوانید ببینید افراد را چه کسی دعوت کرده و این زنجیره را پیگیری کنید و به عقب بروید و شبکه افراد را ببینید و این را منطبق با کسانی که در اتاق حضور دارند و سخنران هستند متصل کنید و ببینید چه کسانی با هم ارتباط دارند و به هم وصل هستند. این موضوع برای شرایط کشور ما میتواند یک نگرانی از نظر حوزه حریم خصوصی در نظر گرفته شود.»
اندکی کاربر بیشتر دال است بر فیلترینگ
«در سرزمین ما اگر مدتی با سرعت بدوی به جای دیگری میرسی.» همزمان با دویدن کاربران ایرانی برای استفاده بیشتر از کلابهاوس، ما به نقطه دیگری رسیدیم؛ ۱۹ فروردین ماه سه اپراتور موبایل و مخابرات برای دسترسی به کلابهاوس دچار اختلال شدند. کارشناسان اعلام کردند در مواردی این اختلال به قدری شدید بود که افراد بدون استفاده از فیلترشکن قادر به استفاده از کلابهاوس نبودند و به همین دلیل امیر رشیدی معتقد است این اختلال میتواند فیلترینگ در نظر گرفته میشود. او در ادامه درباره جزییات بیشتری از بروز این اختلال میگوید: «این اختلال در داخل ایران و در سطح ارائه دهندههای خدمات رخ داد. ما معمولا از نظر فنی در دو سطح با اختلال مواجه میشویم. از نظر فنی، فیلترینگ و اختلال یا در سطح ارائهدهندههای خدمات ایجاد میشود و یا در سطح شرکت ارتباطات زیرساخت است که زیرمجموعه وزارت ارتباطات است. اینکه چه کسی دستور میدهد بحث دیگری است.»
رشیدی با بیان اینکه در مورد کلابهاوس اختلال در سطح اپراتورها است، میگوید: «پیدا کردن آن کار عجیب و غریبی نیست و کافیست کمی سواد شبکه و ابزار مناسب داشته باشید. زمانی که ما این مسیر را دنبال کردیم دیدیم اختلال در سطح اپراتورها و قبل از رسیدن به شرکت زیرساخت رخ داده و برداشت من این است که این اختلال عمدی است.» او در پاسخ به این سوال که چرا این اختلال را عمدی میداند، میگوید: «زیرا آقای وزیر تایید کرد. وقتی تایید میکند یعنی چیزی وجود دارد. از سوی دیگر شاهد هستیم که این اختلال از بین نرفته و تا همین لحظه که ما صحبت میکنیم اختلال از سوی کاربران گزارش میشود. پس اختلال ایجاد شده و عمدی است.»
تنها ۷۲ ساعت از حضور محمدجواد آذری جهرمی در یکی از اتاقهای کلابهاوس گذشته بود که این اپلیکیشن با فیلترینگ روبهرو شد. در آن زمان وزیر ارتباطات در پاسخ به سوالی درباره فیلتر شدن کلابهاوس با قطعیت اعلام کرد که چنین چیزی شایعه است. عادل طالبی، استراتژیست کسبوکارهای آنلاین بر این باور است که تصمیم به فیلتر کردن بدون اطلاع وزیر ارتباطات صورت گرفته است. او در این باره میگوید: «ما در کشوری هستیم که وزیر و رئیس سازمان فناوری اطلاعات که بالاترین مراجع تصمیمگیری هستند از چنین تصمیمی اطلاع ندارند. من معتقدم آقای جهرمی دروغ نگفته است. به هر حال وقتی فردی دارای منصب و سمتی میشود، مجبور است به دلیل رعایت برخی ملاحظات یک سری جملات را بگوید یا نگوید. اما آن شب او با قطعیت میگفت فیلتر نشده و فکر کنید که نه رئیس سازمان فناوری اطلاعات و نه وزیر ارتباطات از اینکه قرار است فیلترینگ اتفاق بیفتد اطلاع ندارند.»
خواب خوبِ بیقفس بودن
«اگر همه به امور خود رسیدگی میکردند، جهان سریعتر از حال حاضر میچرخید.» این جمله از کتاب آلیس در سرزمین عجایب میتواند حقیقتی از جهان امروز ما باشد. تنها فیلترینگی که مسئولیت آن پس از بالا و پایینهای بسیار از سوی یک قاضی در قوه قضاییه پذیرفته شد، فیلترینگ تلگرام بود. هیچ نهاد یا فردی مسئولیت فیلتر کردن هیچ یک از اپلیکیشنهای دیگر را قبول نکرد. امیر رشیدی با ابراز نگرانی در این باره میگوید: «در مورد کلابهاوس کسی مسئولیت قبول نمیکند و نگرانی من این است که ما شاهد نهاد یا موجودیتی هستیم که اعمال فیلترینگ میکند اما مشخص نیست که کیست. ما اگر بخواهیم به او اعتراض کنیم مشخص نیست باید سراغ دولت، قوه قضاییه، کارگروه تعیین مصادیق مجرمانه یا شورایعالی فضای مجازی برویم. این اتفاق بدی از منظر شفافیت است و حق مردم است و براساس قانون جرائم رایانهای هر نوع اختلال عمدی جرم است و نه تنها جریمه مالی دارد که حتی میتواند مجازات حبس هم داشته باشد.»
مواجهه با فیلترینگ مسئله امروز و دیروز نیست. عادل طالبی در این باره میگوید: «ما ۴۳ سال سابقه داریم و مسئولان هر گاه نتوانند روی یک ابزار کنترل داشته باشند و آن را در ید قدرت بگیرند، تلاش میکنند که آن را فیلتر کنند.» به گفته او حاکمیت در مواجهه با ابزاری مانند ماهواره همه تلاشش را کرد و موفق نشد. اما در جایی مانند اینترنت توانستند این کار را بکنند. او با اشاره به فیلتر شدن سیگنال در بدو ورود ادامه میدهد: «ابزارش را دارند و تا جایی که خیلی سروصدا بالا نگیرد، کم کم این کار را میکنند. همین چند ماه پیش هم که سیگنال وارد شد در همان ابتدا فیلتر شد و در واقع در نطفه خفه شد. برای خود من عجیب بود که با وجود چنین نگاهی در حاکمیت چرا گذاشتند کلابهاوس انقدر رشد بکند؟ در واقع این اتفاق باید میافتاد و خیلی عجیب بود که دیر افتاد.»
رشیدی در پاسخ به این سوال که آیا روند فیلترینگ ادامه خواهد داشت یا محدود به اپراتورهای موبایل میماند، میگوید: «ما باید به الگوی ایران درباره فیلترینگ نگاه کنیم که این الگو شبیه به فیلترینگ تلگرام است و قبل از تلگرام هم وایبر بود. به قدری اختلال روی وایبر زیاد شد که مردم ناراضی شدند و سپس فیلتر شد. برای تلگرام هم همین اتفاق افتاد. اما تفاوت عجیب و بزرگ این است که در قبلیها مشخص بود چه مرجعی براساس چه سازوکاری فیلتر میکند. الان این موارد مشخص نیست.»
عادل طالبی براساس تجربه خود درباره فیلترینگ میگوید: «حاکمیت همه ابزارهای ارتباطی را فیلتر کرده و تنها اینستاگرام باقی مانده است که من فکر میکنم دلیل عمده و اصلی فشار اپراتورهاست. زیرا فیلتر شدن اینستاگرام باعث کاهش بخش مهمی از درآمد آنها از فروش اینترنت میشود. در موضوع فیلترینگ تلگرام با اینکه مردم ناراضی بودند اما فشاری که حاکمیت تحمل کرد از ناحیه اپراتورها و افت درآمد آنها بود.»
او معتقد است کم کم دامنه فیلترینگ را گسترش میدهند و به اپراتورهای ثابت هم میرسند و در ادامه میگوید: «ما مملکتی داریم که تصمیمگیریها سیستماتیک نیست و افراد نخبه و بالغ با تفکر سیستمی مزایا و معایب را در ترازو نمیگذارند و تصمیمگیری کنند. یک قاضی در دادگاه رسانه تصمیم به فیلتر کردن تلگرام میگیرد و دستور فیلتر شدن آن را میدهد. خود قاضی درحالحاضر دارای پرونده کیفری است و کسی نمیگوید قاضی براساس کدام مبانی این رای را داده است؟ در این کشور هر کسی میتواند درباره هر موضوعی رای بدهد.» اینجا سرزمینی است که مسئولیت امور با همه افراد است و به همین دلیل هم در این جهان سریعتر نمیچرخیم.
چشمها را باید شست
«من دیوانه نیستم، فقط واقعیت من با واقعیت شما متفاوت است.» واقعیت در دنیای فناوری ایران مانند واقعیتهای سرزمین عجایب، برای کاربران و مسئولان تفاوتهای بسیاری دارد. رشیدی بر این باور است که نگرش مسئولان نسبت به اینترنت نیاز به تغییر دارد و درباره درخواست برخی از مسئولان برای تولید بومی کلابهاوس میگوید: «اینکه ما میخواهیم چرخ را از اول بسازیم کار بسیار غلطی است. در حوزه اینترنت و فناوری این موضوع بسیار بیمعنی است و هیچجای دنیا چرخ را از اول تولید نمیکنند. نوع نگاه مسئولان به مسئولیتپذیری درست نیست. به عنوان مثال آیگپ به عنوان یکی از پیامرسانهای بومی با وامها و امکانات فراونی که در اختیارش قرار دارد همچنان اعتراض میکند که چرا پهنای باند ما به اندازه فلان اپلیکیشن نیست؟ آیا کلابهاوس از پهنای باند دولت آمریکا استفاده میکند؟ اینطور نیست. اینکه ما برای کنترل کردن، همه چیز را از آنِ خود کنیم، نگرش درستی نیست و باید تغییر کند.»
او بر این باور است که نگرش به اینترنت در ایران امنیتی است و درباره استدلال خود در این باره میگوید: «در اتاقی که معاون دادستان در امور فضای مجازی صحبت میکرد و در رادیو هم پخش زنده میشد گفته شد که شرکتها با ما همکاری نمیکنند. در گزارشهای شفافیت فیسبوک پنج یا شش گزارش از ایران آمده و معلوم است مکاتباتی وجود دارد. این نگرش امنیتی به اینترنت غلط است.» رشیدی کلابهاوس را مکانی برای گفتوگوهای سازنده میداند و در ادامه میگوید: «ما در کلابهاوس شاهد گفتوگوهای خوبی بین خود مردم هستیم. این مسئلهای است که در جامعه ما کمبود آن احساس میشود. ما این مدل گفتوگو را سالهاست با هم نداشتیم. ما به دلیل انحصارگرا بودن صدا و سیما چنین فضایی را نداریم و در نتیجه میتواند به جامعه ما کمک کند که جامعه سالمتری باشد. این در حالی است که نگاه مسئولان امنیتی نباشد و بگذارند مردم با هم ارتباط داشته باشند.»
فرهنگ شفاهی مردم ایران هم عامل دیگری است که از سوی عادل طالبی مورد تاکید قرار میگیرد. به گفته او دسترسی افراد برای شنیدن یکدیگر و یک سال دوری از همنشینیها در حوزههای تخصصی، همایشها، صبحانههای کاری و دورهمیها به دلیل همهگیری بیماری کرونا، یکی دیگر از دلایل مورد توجه قرار گرفتن کلابهاوس است. او تاکید میکند: «فرهنگ شفاهی در ذات ماست و کلابهاوس بهترین امکانی بود که به صورت مجازی افراد میتوانند گپوگفتهای خود را داشته باشند. مجموعه این عوامل یعنی کرونا، فرهنگ شفاهی و دوری یکساله افراد از یکدیگر سبب شد کلابهاوس رشد کند.» رشیدی و طالبی هر دو معتقدند کلابهاوس هنوز بین توده مردم مورد اقبال قرار نگرفته است.
تو چراغ خود برافروز
«وقتی آدم جرات خیالپردازی را داشته باشد، معجزههای زیادی رخ میدهد. مشکل این است که مردم هیچوقت چیزهای غیرممکن را تصور نمیکنند.» باور اینکه پلتفرمی پا به جهان ما ایرانیان بگذارد و با نگاه شک و تردید به آن نگریسته نشود، فیلتر نشود، با اختلال مواجه نشود، میتواند همان خیالپردازی باشد که آلیس هم قدرتش را ندارد و آن را غیرممکن میداند. با این حال، کلابهاوس میتواند با ادامه مسیری که امروز در کشور ما طی کرده بهتدریج مسیر گفتوگوهای سازنده را میان مردم باز کند و تمرینی برای آموختن برقراری دیالوگهای سازنده باشد. کلابهاوس و اتاقهای گفتوگویش میتوانند به جایی برای شنیدن نظرات اکثریت مردم بدل شوند، میتوانند اعتماد به نفس رخت بربسته از پیکر مردمان را بار دیگر با شنیده شدن صدایشان به آنها بازگردانند. کلابهاوس اگر به عنوان یک ابزار علیه امنیت کشور دیده نشود، میتواند مدارا و هنر شنیدن به ما بیاموزد. در پایان کتاب آلیس در سرزمین عجایب، او خوابهایش از سرزمین عجایب را برای خواهرش تعریف میکند و خواهرش تلاش میکند رویاهای او را در هم نشکند. اما این واقعیت را میدانست که آلیس هم روزی باید چشمانش را به روی آنچه در زندگی جاریست باز کند. جهانی که از خیالپردازیهای ما بسیار فاصله دارند. جامعهای با گوشها و چشمهای باز و پذیرای شنیدن، مسئولانی که مسئولیتپذیری را بازتعریف کردند، جور دیگر میبینند و شمشیر گداخته فیلترینگ را بالای سر هیچ کسبوکار و اپلیکیشنی به حرکت در نمیآورند. ساختن چنین سرزمینی حتی در ذهن هم جرات میخواهد اما نقطه اولیه هر تغییری، شهامت ساختن یک تصویر جمعی است.
*پژوهشگر مهمان آزمایشگاه داده و حکمرانی