۰ نفر

چالش‌های زیرساختی نظام رفاهی کشور

۳۱ فروردین ۱۳۹۹، ۱۴:۵۲
کد خبر: 432623
چالش‌های زیرساختی نظام رفاهی کشور

با وجود برنامه‌های متعدد دولت برای حمایت از اقشار ضعیف جامعه اما بنظر می‌رسد که این برنامه‌ها معمولا به هدف نهایی خود نمی‌رسند و مطابق نقشه‌ای که برایشان تعیین شده پیش نمی‌روند.

وزارت رفاه در سال‌های گذشته پایگاه اطلاعاتی ایجاد کرد که اطلاعات بسیار بیشتری از سازمان هدفمندی را در خود جمع کرد برای اینکه افراد را خوب شناسایی کند. از نظر فنی زیرساخت شناسایی درست افراد کاملا موجود است البته خطا هم خواهد داشت ولی با تقریب معقولی می‌تواند درست انجام شود اما محدودیت ما از جنس فنی و اطلاعاتی نیست زیرا همه نهادها با این پایگاه همکاری کردند.

بنظر می‌رسد محدودیت های سیاسی وجود دارد به این صورت که آیا ما حاضر هستیم عده زیادی را ناراضی کنیم در شرایطی که بحران‌هایی مثل سیل، کرونا، سقوط هواپیما، بنزین و ارز رخ داده است و سرمایه اجتماعی به شدت کاهش یافته است؟ ظاهرا دولت چندان علاقه ای ندارد که بحران جدیدی برای خودش درست کند.

این زیرساخت‌هایی که ایجاد شده است فرصت‌های بهتری را هم فراهم می‌کند تا بتوان هدف اصلی نظام اقتصادی که همان ساماندهی دخل و خرج است را برآورده کرد.

بررسی‌های بیشتر اطلاعات این پایگاه نشان داد که چقدر خزانه و نحوه خرج کردن خزانه در جاهای دیگر مشکل دارد، برای مثال زمانی که در وزارت رفاه فعالیت می‌کردم با استفاده از همان پایگاه فهمیدیم میزان زیادی از خدماتی که قرار بوده به دست مردم برسد در واقع نمی‌رسد و اگر واقعا هدف اصلی نظام، ساماندهی شرایط خزانه است در شرایط تحریمی و بحران متوجه شدیم که کارهایی بهتر از حذف یارانه می‌تواند انجام شود که هم دخل و خرج دولت سروسامان یابد و هم به اقشار آسیب پذیر فشاری وارد نشود.

برای مثال با بررسی اطلاعات فهمیدیم که خدماتی مثل بیمه اجتماعی کارگران ساختمانی، بیمه درمانی بیماران خاص و سبد کالا در بسیاری از موارد به افراد نادرستی  که مستحق دریافتش نبودند اختصاص یافته است و این خدمات اصلاح شدند.

این زیرساخت‌ها حتی می‌تواند در زمینه مالیات‌ها هم به دولت کمک کند چون در ایران ما فرار مالیاتی زیادی داریم و بر این اساس می‌توان میزان وسع وکلا یا پزشکان را تشخیص داد.

ما محاسبه ای کردیم که در سال 95 که هنوز جریان تورم و افزایش قیمت ارز اتفاق نیوفتاده بود اگر درآمد یکسال خانواده از 50 میلیون تومان بیشتر بود درصدی از مازاد آن درآمد را از آن خانواده مالیات می‌گرفتیم تنها از یک درصد خانواده ها یعنی 250هزار خانواده 5هزارو 700 میلیارد تومان با ارقام و نقدینگی آن موقع مالیات گرفته می‌شد که خود این مبلغ معادل حذف یارانه 45هزار تومانی نزدیک به 25درصد جامعه است یعنی از یک درصد خانواده ها مالیات گرفتن خیلی بهتر است که بخواهیم 25درصد خانواده ها را تحت فشار قراربدهیم.

درحال حاضر اگر بخواهیم واقع بینانه عمل کنیم اصلاحات و تغییراتی باید صورت بگیرد که البته بیشترش شامل نظام مند کردن و پالایش برنامه‌هایی است که فعلا انجام می‌شود و اصلاح آن باید بصورتی باشد که همین منابع محدودمان که قرار است به دست فقرا برسد درست تخصیص یابد.

من معتقدم منابع ما برای مبارزه بافقر کاملا کافی است اما به درستی مصرف نمی‌شود و به همین دلیل است که در نهایت دولت مجبور می‌شود به ریخت و پاش‌ها و برنامه‌های جدیدی دست بزند که خیلی از آن هم به دست افراد درست نمی‌رسد.

*کارشناس اقتصادی