۰ نفر

دیپلمات سابق وزارت امورخارجه :

هدف ایران از برجام خروج از بن‌بست سیاسی بود

۱۰ اسفند ۱۳۹۵، ۷:۵۷
کد خبر: 179613
هدف ایران از برجام خروج از بن‌بست سیاسی بود

توافق برجام منعقدشده بین ایران و گروه 1+5 که 6 قدرت بزرگ دنیا را تشکیل می‌دهند، از دید بسیاری از ناظران واقع‌بین سیاسی و بین‌المللی، توافقی بوده که توانسته است مانع از «جنگی دیگر» در منطقه حساس و آسیب‌پذیر خاورمیانه شود.

هرچند پیش از منعقدشدن این توافق مهم بین‌المللی، مذاکرات و رایزنی‌های گسترده‌ای با هدف حل‌وفصل این بحران صورت گرفته بود اما این دور میز نشستن‌های تکراری به راهکاری دست پیدا نمی‌کرد. بااین‌حال، تحول در نگاه طرفین محل مذاکره و درک این موضوع که قرار نیست برد یک طرف به معنای باخت طرف مقابل باشد، باعث شد تا پس از برگزاری مذاکراتی مکرر، موضوع هسته‌ای جمهوری‌اسلامی ایران به سرانجامی قابل‌قبول برسد. هرچند نمی‌توان برخی انتقادها به این توافق را نادیده گرفت اما واقعیت ایجاب می‌کند که ما این‌گونه درباره موضوع بیندیشیم که کشور در مقطعی که درگیر این گفت‌وگوها بود با چه مقدورات و محذوراتی مواجه بوده است؛ به عبارت دیگر، مواجه‌شدن با 6 قدرت اصلی نظام بین‌الملل و تثبیت ایران هسته‌ای و رسمیت‌بخشیدن به حقوقی نظیر «غنی‌سازی اورانیوم» را نمی‌توان موضوعی کم‌اهمیت جلوه داد زیرا این قدرت‌ها پیش‌تر و به‌صورت یکصدا، مخالف پیشرفت‌های هسته‌ای ایران بودند. طبیعی است که اگر ایران از توانایی‌ها و ظرفیت‌های بالاتری برخوردار بود، شاید بهتر می‌توانست در مذاکرات برجام به امتیازگیری از گروه 1+5 دست زند. کمتر ناظر واقع‌بینی می‌تواند انکار کند که این مذاکرات، پرستیژ و اعتبار بین‌المللی ایران را در منطقه و جهان افزایش داد به گونه‌ای که افزایش نفوذ دیپلماتیک ایران باعث شد تا در برخی از رایزنی‌هایی که پیش‌تر امکان حضور پیدا نمی‌کرد نیز به نقش‌آفرینی بپردازد؛ البته این فقط ایران نبود که نسبت به توافق هسته‌ای منتفع شد بلکه کشورهای زیادی از این توافق صورت‌گرفته سود بردند.

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از وقایع اتفاقیه ، اگر آمریکا به‌عنوان یکی از قدرت‌های اصلی نظام بین‌الملل توانست به یکی از بحران‌های حساس و پیچیده تاریخ سیاست بین‌الملل پایان دهد، کشورهای اروپایی از یک طرف و چین و روسیه نیز از طرف دیگر موفق شده‌اند بدون مجازاتی به نام «تحریم» به افزایش مراودات سیاسی، امنیتی و اقتصادی با جمهوری‌اسلامی ایران بپردازند؛ بنابراین با وجود انتقادات وارده به این توافق (در ایران و آمریکا و برخی نقاط دیگر جهان) اما رضایتی نسبی ازسوی طرفین مشاهده می‌شود. این درحالی است که اکنون فردی سکان هدایت ایالات‌متحده آمریکا را برعهده گرفته که در صورت ادامه رویکرد، خطرات غیرقابل جبرانی را برای برجام ایجاد می‌کند.

دونالد ترامپ، میلیاردر نیویورکی و بی‌بهره از هیچ‌گونه سابقه سیاسی که کمتر کسی پیش‌بینی می‌کرد روزی بتواند رئیس‌جمهوری آمریکا شود، توانست این غیر‌ممکن را ممکن کند و اکنون ایران و جهان باید دست‌کم برای چهار سال او و تصمیمات عجیب و غریبش را تحمل کنند. ترامپ که در تبلیغات انتخاباتی خود، شعارهای چالش‌برانگیزی را مطرح کرده بود و بسیاری معتقد بودند حتی در صورت روی‌کارآمدن نیز نمی‌تواند به این شعارها جنبه عملی بدهد، اکنون درحالی روزهای نخستین سکانداری خود در کاخ سفید را می‌گذراند که به نظر می‌رسد برای تحقق وعده‌های خود مصر است. اینکه ایران در دوران ترامپ آیا می‌تواند به حفظ برجام امیدوار باشد یا اینکه او ترتیبات جدیدی را درباره این توافق مهم بین‌المللی در نظر می‌گیرد، پرسش مهمی است که در این مقطع مطرح می‌شود؛ البته روی‌کارآمدن ترامپ و مخالفت‌های اساسی او با برجام باعث شده است برخی منتقدان برجام بیش‌ازپیش نسبت به این توافق بتازند. در همین‌باره این سؤال مطرح می‌شود که مگر ما چقدر ظرفیت و توانایی داشتیم و از چه قدرت مانوری برخوردار بوده‌ایم. به بیان دیگر، در برجام چه باید می‌کردیم که نکردیم و چه باید نمی‌کردیم که کردیم؟ پرسش از مخالفان این است که چه آلترناتیو بهتری در‌این‌زمینه وجود داشت؟ مرتضی خوانساری، دیپلمات سابق وزارت امور خارجه و از تحلیلگران مسائل بین‌المللی به این سؤالات پاسخ داده است. خوانساری که سابقه مأموریت در کشورهای آلمان، اتریش و سوئیس را دارد، معتقد است برجام توانسته کشور را از بن‌بستی سیاسی نجات دهد. او همچنین با بیان اینکه توافق برجام اعتبار سیاسی کشور را بالا برد، معتقد است این توافق نشان داد که کشور قدرت و ظرفیت مذاکره را دارد. 

یک‌سال از اجرایی‌شدن برجام می‌گذرد و در‌این‌زمینه انتقادها و تعریف‌هایی ازسوی مخالفان و موافقان نسبت‌به این توافق مهم بین‌المللی در داخل کشور صورت می‌گیرد، شما به‌عنوان فردی که در وزارت امورخارجه سابق فعالیت دارید و از نگاهی واقعی و نه جناحی به مسائل نگاه می‌کنید، چه ارزیابی از این موضوع دارید؟ 

برجام، مسئله‌ای ملی و حاکمیتی بوده و نباید کسی مخالف آن باشد اما فقط در انتقاد سازنده است که می‌توانیم نقاط ضعف و قوت کشور را شناسایی کنیم. ما باید جسارت و جرأت انتقاد را در خود بالا ببریم. این نقاط ضعف و قوت را باید طوری تعیین کنیم که شاید برای تصمیم‌گیران کشور مفید واقع شود. نگاه دولتی و امنیتی در چارچوب مصلحت نظام به برجام، یک بحث بوده و نگاه منتقدانه سازنده، موضوع دیگری است. با روی‌کارآمدن رئیس‌جمهوری جدید آمریکا، روح برجام دچار آسیب شده و باید این نکته را برجسته کنیم که طرف مقابل ظرفیت‌های راهبردی کشور را نشانه گرفته و بازی برد و باخت را به نفع خود شروع کرده و برای ایران بازی هست و نیست را در نظر گرفته است؛ بنابراین در شرایطی که نگاه منفی ترامپ به برجام می‌تواند ظرفیت‌های راهبردی کشور را نشانه گیرد، باید به‌ویژه در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری در کشورمان به‌گونه‌ای از دستاوردهای برجام حتی اگر مورد مخالفت ترامپ قرار گرفت، حفاظت شود که طرف مقابل نتواند در زمین ایران به گونه‌ای بازی کند که جناح‌های سیاسی موافق و مخالف برجام را در ایران مقابل یکدیگر قرار دهد.

جناب خوانساری، شما برجام را طوری تفسیر می‌کنید که مسئله به‌صورت حاصل جمع جبری صفر تعریف می‌شود؛ این درحالی است که چنین رویکردهایی به موضوعات مختلف، باعث می‌شود که نتوانیم به نتایج مثبت، نه‌تنها در برجام بلکه مسائل دیگر، دست پیدا کنیم؟ 

از یک نگاه، برجام می‌تواند هست و نیست ما تفسیر شود زیرا دیپلمات‌های ارشدمان در بالاترین سطح ملی و بین‌المللی، مذاکراتی را انجام دادند و توانستند یکی از پیچیده‌ترین مذاکرات تاریخ بشر را که پیچیده‌ترین و شکننده‌ترین تحریم‌های تاریخ بشر را به دور آن تنیده بودند، به پیش ببرند و پیچیده‌ترین ائتلاف سیاسی بین‌المللی علیه کشورمان را خنثی کنند. در روند مذاکرات هم به تناسب پیشرفت‌ها، شرایط مذاکرات پیچیدگی‌های خاصی داشت و باعث شد که برجام 127 صفحه‌ای، شرط و شروطی چندصد موردی در خود جای دهد. باید این نکته را مورد توجه قرار داد که شروط برجام، زنجیره‌ای است؛ یعنی هرجایی که شرطی مورد توافق قرار نگیرد یا اجرایی نشود، اصل برجام می‌تواند منتفی شود. در متن برجام، شرایطی مطرح شده که حتی اگر در جزئیات توافق، مشکل ایجاد شود، این امر می‌تواند کل برجام را زیر سؤال ببرد. با توجه به سرمایه‌گذاری‌هایی که در برجام داشتیم و رونمایی‌هایی که از پیشرفت‌هایی حاصل از ظرفیت‌های هسته‌ای در فرایند مذاکرات صورت گرفت، سطح تصمیم‌گیری در مذاکرات به بالاترین سطوح کشورهای 1+5 ارتقا یافت و در مقاطعی، نیاز به موضع‌گیری رهبران کشورها بود. با وضعیت جدید سیاسی در آمریکا، مسائل درحال تغییر هستند و دستیابی به نتایج مثبت پایدار را سخت کرده است. 

برجام اکنون در چه وضعیتی است و چه مشکلاتی دارد؟ 

با توجه به وضعیت جدید سیاسی در آمریکا، درحال‌حاضر برجام با یک مشکل داخلی و یک چالش بین‌المللی مواجه است. مشکل داخلی این است که با برخی اشتباهات سیاسی در مذاکرات دوره‌های قبل، برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، تبدیل به یک برنامه نظامی و امنیتی شد؛ بنابراین برخورد نظام بین‌الملل هم با ایران نظامی و امنیتی شد. چالش بین‌المللی برجام، این است که ترامپ همه امضا‌کنندگان برجام به غیر از ‌انگلیس را در مناسبات دوجانبه به چالش کشیده و به‌نوعی در حال خنثی‌کردن حامیان ایران است. نقطه‌ضعف دیگر، بندهای «36» و «37» برجام هستند که تصریح دارند چنانچه ایران معتقد باشد که هر یک از اعضای گروه 1+5، تعهدات خود را رعایت نکرده، ایران می‌تواند موضوع را به‌منظور حل‌وفصل به کمیسیون مشترک ارجاع کند و بالعکس. کمیسیون مشترک، ۱۵ روز زمان خواهد داشت تا موضوع را فیصله دهد، مگر اینکه این زمان با اجماع تمدید شود.نقطه‌ضعف برجام اینجاست؛ اگر آمریکا عقب کشید و برجام را پاره کرد، ضمانت اجرایی قوی برای نقض برجام از سوی آمریکا وجود ندارد اما اگر ایران ناقض برجام شناخته شود، همه 19 قطعنامه مربوط به قبل از مذاکرات برجام، فعال خواهند شد؛ این است که اگر ایران و آمریکا سر جای سابق برگردند، ما بیشتر زیان می‌کنیم زیرا بر‌اساس گزارش آژانس، ایران بخشی از سانتریفیوژهای خود را به انبار منتقل کرده است. ذخایر آب‌سنگین سایت اراک، صادر شده و ذخایر اورانیم غنی‌شده بیش از 300 کیلو را نیز خارج کرده‌اند؛ بنابراین ایران، بخشی از ظرفیت‌ها و توان هسته‌ای خود را از دست داده است. این درحالی است که در صورت رخ‌دادن چنین امری، دوباره با فضای ایران‌هراسی مواجه خواهیم شد؛ البته مردم انتظارات و مطالباتی از برجام دارند که وقتی برآورده نشود، قطعا نقدها و انتقادها، برجستگی خود را پیدا می‌کنند و این سؤال مطرح خواهد شد که آیا قبل از برجام، در حین مذاکرات برجام و بعد از برجام، تدوین‌گران استراتژی کشور، پیش‌بینی‌های لازم سیاسی را مدنظر نداشتند و تمهیدات ضروری را اتخاذ نکرده بودند؟ 

همه انتقاداتی که شما فرمودید، صحیح اما پرسش این است که ایران در مذاکرات هسته‌ای با 6 قدرت برتر دنیا وارد گفت‌وگو و تعامل شده که بسیار سخت است. مگر ما چقدر قدرت مانور داریم. ما در برجام، چه باید می‌کردیم که نکردیم و چه باید نمی‌کردیم که کردیم؟ مخالفان برجام به‌صورت مرتب آن‌ را مورد شدیدترین انتقادها قرار می‌دهند اما پرسش این است که چه جایگزین بهتری در‌این‌زمینه وجود داشت؟ 

مسائل سیاسی را نمی‌توان به عقب برگرداند و نبش قبر کرد. الان باید ضمن درس‌گرفتن از گذشته فقط به آینده نگاه کرد. وقتی راجع به برجام صحبت می‌کنیم، باید بدانیم که به هر دلیلی، پای ما به کمیسیون مشترک برجام برسد، برنده نیستیم. هر نتیجه‌ای که کمیسیون مشترک داشته باشد، به‌نفع ما نخواهد بود. در مفاد برجام، هیچ ضمانتی وجود ندارد که اگر ما در کمیسیون مشترک پیروز شدیم، چه چیزهایی به‌دست می‌آوریم. هیچ ضمانت اجرایی‌ای برای متقاعدکردن یا تنبیه آمریکا و متحدان این کشور وجود ندارد. تأکید این است که نباید طوری موضع‌گیری شود که برجام از جانب ایران نقض شده زیرا در این مقطع، استراتژی ماشه تعریف شده است و در صورت کوچک‌ترین قصوری از سوی ما تحریم‌ها بلافاصله بازخواهند گشت. 

یعنی نیازی به موافقت روسیه و چین برای ازسرگیری تحریم‌ها علیه ما نخواهند داشت؟ 

اگر رابطه ما با روسیه خوب است، بروید و ببینید که آیا روس‌ها در شورای امنیت، قطعنامه علیه ایران را وتو می‌کنند یا خیر؟ فراموش نکنیم که روس‌ها در دوران تحریم‌ها پیچیده‌تر از اتحادیه اروپا کشورمان را تحریم کرده‌اند. تحریم‌های روسیه علیه ایران، شدیدتر از تحریم‌های اروپا علیه ایران بوده است. این موضوع را نیز باید مدنظر قرار داد که روس‌ها به‌هیچ‌وجه تمایل ندارند، همسایه‌ای دارای پیشرفت‌های هسته‌ای نظیر جمهوری‌ اسلامی ایران با ظرفیت‌های این‌چنینی در کنار خود داشته باشند. آنها دنبال این هستند که ما همواره با آمریکایی‌ها درگیر باشیم تا همه‌چیز به‌نفع آنها باشد؛ بنابراین روی روسیه نمی‌توان حساب کرد. وقتی روی روسیه نتوانیم حساب کنیم، روی هیچ کشور دیگری هم نمی‌توانیم حساب کنیم. هیچ کشوری حاضر نیست منافع ملی خود را با منافع ملی ایران عوض کند. 

به نظر شما، ترامپِ غیر‌قابل پیش‌بینی با برجام چه می‌کند؟ 

این که ترامپ می‌گوید، من برجام را پاره می‌کنم، زیاد عملی نیست. باید گفت که برجام نه پاره‌کردنی است و نه دورانداختنی که مقام مسئول وزارت امور‌خارجه روی آن تأکید دارد. نقض برجام در یک پروسه حقوقی اثبات می‌شود که طرفین ملزم به رعایت مفاد هستند. بار دیگر تأکید می‌کنم، در نهایت اگر طرفین به توافق نرسند، تصمیم با شورای امنیت خواهد بود که یک پروسه طولانی است و پای ایران دوباره به شورای امنیت کشیده می‌شود که به صلاح ما نیست.

پس چرا این همه مقامات وزارت امور ‌خارجه از نقض برجام سخن می‌گویند؟ 

یک همراهی سیاسی است. مذاکرات برجام مربوط به وزارت‌ امور خارجه و دولت فعلی نمی‌شود، تصمیمی ملی و حاکمیتی بوده است. هدف از مذاکرات برجام به نوعی خروج از بن‌بست سیاسی ناشی از تحریم‌ها بود. مشکل دیگر این است که به مسائل نگاه ملی داریم، درحالی‌که برخی مسائل بازخورد بین‌المللی دارند. جنگ، مسئله‌ای بین‌المللی بوده، همان‌گونه که موضوع هسته‌ای و برجام بین‌المللی است. امنیت انرژی، موادغذایی و بسیاری از کالاهای استراتژیک و...، موضوعات بین‌المللی هستند و باید از منظر بین‌المللی به آنها نگریست. فکر می‌کردیم اقدامات هسته‌ای صلح‌آمیز، یک موضوع ملی است که می‌توانیم آن را در چارچوب مرزهای ملی خود حفظ کنیم. فکرنکردیم که ساختار نظام بین‌الملل می‌تواند تحریم‌هایی علیه ما وضع کند که قادر به پیش‌بینی نتایج آن نباشیم. 

پس از این نظر، برجام توافقی مثبت محسوب می‌شود؟ 

اگر مثبت تلقی نمی‌شد که مذاکره بی‌معنا بود. به فرمایش مقامات عالی کشور، چرخ اقتصاد ما در هزارتوی تحریم‌ها ایستاد. بانک مرکزی در تحریم بود و تورم به حدود 50 درصد رسیده و با درآمدهای نفتی بلوکه‌شده هم مواجه بودیم. 

ما باید با ترامپ چگونه رفتار کنیم؟ 

ما نباید به ترامپ به‌عنوان کسی نگاه کرد که رئیس‌جمهوری آمریکا شده بلکه باید با این ذره‌بین نگاه کنیم که ترامپ، نماینده حاکمیتی بوده که 40 سال با ما درگیر است. 40 سال، طرفین منافع یکدیگر را به چالش کشیده‌اند و متحدین استراتژیک، یکدیگر را تهدید می‌کنند. 

شما چندین مرتبه از این موضوع صحبت کردید که برجام هست و نیست ماست، این موضوع را بیشتر توضیح بدهید. 

اگر دسترسی به حاکمیت داشتم، توصیه می‌کردم که فرمانی صادر کنند که بر‌اساس آن، هیچ رسانه و گروه سیاسی و حزبی اجازه ورود به مسائل هسته‌ای و برجام را نداشته باشند. برجام، مسئله‌ای مهم و حیاتی در کشور است و هیچ گروه، حزب و شخصیت سیاسی نباید در راستای منافع صنفی خویش، برجام را به چالش بکشد. باید یک منبع کلی و مشخص برای اطلاع‌رسانی سایت‌ها و روزنامه‌ها، مهیا و دستوری صادر شود که درج هر خبری خارج از مفاد این سایت، تشویش اذهان عمومی خواهد بود. حتی در صورت نقض برجام، هیچ شخص و گروهی نباید مذاکرات برجام را زیر سؤال ببرد. برجام و تحقیقات هسته‌ای، حاصل میلیاردها دلار هزینه است که برای کشور، اعتبار و آبرو کسب کرده و نباید به‌سادگی در کشمکش‌های سیاسی از دست برود.  

اگر برجام نبود، الان چه می‌کردیم. ما درحال‌حاضر، حدود دو میلیون بشکه نفت می‌فروشیم که در صورت نبود برجام صفر بود؟ 

بزرگ‌ترین دستاورد برجام برای ما این است که قبول کردیم که موضوع هسته‌ای هرچند متضمن منافع ملی است اما موضوعی بین‌المللی بوده و دیگر موضوع ملی نیست و راه‌حل بین‌المللی می‌خواهد. حداقل یک سال اخیر، برجام، ما را از بن‌بست اقتصادی رها کرده و از هزارتوی تحریم‌ها بیرون آورده است. خطر جنگ را از روی کشور برداشته و تبلیغات جنگی علیه ایران را که افکار عمومی و امنیت روانی را تحت‌تأثیر قرار می‌داد و امکان هرگونه سرمایه‌گذاری و تعامل خارجی را سلب می‌کرد، به پایان رساند و پروژه ایران‌هراسی را که از کشورمان شاخی درست کرده بود، پایان داد. توجه داشته باشیم که مجموعه کشورهای غربی بعد از برجام سراغ داعش و مقابله با گروه‌های تروریستی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رفتند. طبیعتا برجام برای ما شرایط مساعدی را ایجاد کرده است زیرا 19 قطعنامه شورای امنیت و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و شورای حکام از روی ما، برداشته و تحریم نفتی و مالی لغو شد. کشتی‌های ما روی آب و هواپیماهای ما در آسمان هستند. درست است که امکانات بانکی به صورت کامل هنوز برای ما مهیا نشده و آمریکایی‌ها در این رابطه فرمانی را برای اروپا صادر نکرده‌اند اما همین مقدار هم توانسته بسیار به نفع ما باشد. 

توافق برجام چه تأثیری بر پرستیژ و اعتبار بین‌المللی ایران گذاشت؟ 

این موضوع و نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه کرد. توافق برجام اعتبار سیاسی کشور را بالا برد. در برجام نشان دادیم که کشور، قدرت و ظرفیت مذاکره را دارد. ما تاکنون ظرفیت مذاکراتی نداشته‌ایم. چون قرار نبود مذاکره کنند، آنها قصد گفت‌وگو و تحمیل شرایط را داشتند اما مذاکره‌کنندگان و مسئولان ذی‌ربط، روند گفت‌وگو را به مذاکرات فنی کشاندند. این ظرفیت و اعتبار سیاسی چگونه درست شده است؟ قطعا اگر برنامه هسته‌ای و پیشرفت‌های آن نبود، این امر امکان‌پذیر نمی‌شد. این ظرفیت سیاسی و مذاکراتی را نه اعراب، نه خاورمیانه و نه حتی کشورهای بزرگ اروپا مانند آلمان و فرانسه دارند. فرانسه در سال 1967 به‌دلیل ممانعت آمریکا از راهیابی به مذاکرات خلع سلاح به‌عنوان اعتراض از ناتو خارج شد. این اعتبار سیاسی کم نیست. هرچقدر این اعتبار بیشتر شود، امنیت ما بالاتر می‌رود و مراودات ما با دنیا اهمیت پیدا می‌کند. الان همه کشورها در منطقه و حتی اروپا نیازمند نیروی نظامی خارجی برای حفظ امنیت خود هستند اما جمهوری‌اسلامی ایران تنها کشوری است که می‌تواند امنیت خود را حفظ کند. متأسفانه در فرایند تحریم‌ها، کانال‌های ارتباطی و رایزنی‌های ما قطع شده است. باید رایزنی‌های بین‌المللی خود را آغاز کنیم و مزیت‌های سیاسی و اقتصادی را به طرف‌های مقابل نشان دهیم. تنها کانال ارتباطی ما، آقای ظریف و برجام هستند. در فعالیت‌های وزارت امور ‌خارجه هم مأموریتی به غیر‌ از برجام مشاهده نمی‌شود. این عیب باید برطرف شود.

ترامپ معتقد است به‌دلیل نقص‌هایی که در برجام وجود دارد، باید مذاکرات مجددی در این رابطه صورت گیرد و این در حالی است که ایران به‌شدت این امر را رد می‌کند. شما چشم‌انداز این موضوع را چگونه می‌بینید؟ 

ترامپ سیاست خارجی خود را دو شعبه کرده است؛ یک شعبه را به آقای ماتیس، پمپئو و فلین واگذار کرده. ماتیس پیش‌تر ناتو را یکی از مستحکم‌ترین پیمان‌های نظامی تاریخ بشر دانسته بود که آمریکا موظف به حفظ آن است. روابط ترانس‌آتلانتیک برای او بسیار مهم است. ترامپ مدیریت قسمت دیگر مناسبات خارجی را قرار است به آقای تیلرسون، وزیر امور خارجه واگذار کند که یک بخش از سیاست خارجی آمریکا را نفتی کرده است. شایان ذکر است که آمریکایی‌ها از بعد از جنگ جهانی دوم روی امنیت انرژی حساب ویژه‌ای باز کرده‌اند. اعتقاد داشتند کشوری می‌تواند ادعای رهبری داشته باشد که امنیت انرژی را تأمین کند؛ بنابراین نفت در رهبری جهانی آمریکا مؤلفه‌ای بسیار تأثیرگذار است زیرا کشورهای نیازمند به نفت را نیازمند به آمریکا کرده است. آمریکایی‌ها خوب می‌دانند که ایران در منطقه‌ای نفت‌خیز بین دریای عمان، خلیج‌فارس و دریای خزر قرار گرفته و این یعنی موقعیتی فوق‌العاده استراتژیک. در نتیجه، به‌دنبال این امر هستند تا با یارگیری‌های منطقه‌ای بتوانند ایران را دور بزنند. اگر روس‌ها به بقای هژمونی آمریکا کمک کردند، همه تحریم‌های ضد‌روسی لغو می‌شود، به شرطی که کارت‌های بازی نفت را به آمریکا بدهند اما اگر ترامپ نتواند با روسیه کنار بیاید و پوتین را برای همکاری در چارچوب مدیریت آمریکا متقاعد کند، برجام پا‌برجا خواهد بود و اروپا نیز در این مورد تصمیم خواهد گرفت. 

چرا در برجام توانستیم قدرت مذاکره خود را نشان دهیم اما در مسائل منطقه‌ای خیر؟ چرا با برخی اعراب مشکل داریم؛ یمن، عربستان و...

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای ما در برجام این بود که نگاه ملی ما را به نگاه بین‌المللی تبدیل کرد. وقتی صرفا نگاه امنیتی و ایدئولوژیک به منطقه داشته باشید، قطعا نگاه آنها نیز به ما همین‌گونه خواهد شد. 

نگاه ما ژئوپلیتیک نیست؟ 

مزیت‌های سرزمینی‌مان، بخشی مهمی از ساختار سیاست خارجی کشور است. مزیت‌های سرزمینی ما، از همه کشورهای منطقه بیشتر بوده و این در حالی است که جمهوری‌اسلامی ایران، مزیت‌های بنیادین ایدئولوژیک دارد که کشورهای دیگر فاقد آن هستند اما در اجرای سیاست منطقه‌ای، دچار یک مشکل شدیم. وقتی کشورها در دو سوی منطقه یکدیگر را تهدید به جنگ و نابودی می‌کنند، همه کشورهای سر راه آنها نیز تهدید می‌شوند چون مستقیم و غیر‌مستقیم متأثر از این تهدیدات هستند. متأسفانه، در این تهدیدهای متقابل سی‌و‌چند‌ساله، اسرائیل از رژیمی منفور و جنایتکار تبدیل به کشوری شد که توانست در این کنش و واکنش متقابل، حامی کشورهای مسلمانی نظیر عربستان، امارات و کویت شود. به هر تقدیر، هر جا که تهدید نظامی و امنیتی باشد، کار‌کردن و برقراری ارتباط سخت می‌شود چون شرایط به‌دلیل تغییر سنگرها غیرقابل پیش‌بینی می‌شوند. 

آیا مشکل دیگری نیز در این رابطه داریم؟ 

مشکل دیگر ما این است که تعریف دقیقی از منافع ملی در سیاست خارجی نداریم و در سیاست خارجی، بسیار ریسک‌پذیر عمل می‌کنیم. چون منافع ملی تعریف نشده است؛ بنابراین تعریفی هم برای منافع طرف‌های مقابل وجود ندارد و طرف‌های مقابل، با احتیاط زیادی برخورد می‌کنند. 

عاقبت انتظارها به سرانجام رسید و ترامپ روی کار آمد. آتش منازعات در خاورمیانه روزبه‌روز بیشتر می‌شود. چرا دولت روحانی نتوانسته است این این گره را باز کند؟ حتی اگر ما بخواهیم طرف را به خیره‌سری نیز متهم کنیم، باز چرا نمی‌توانیم اوضاع را متعادل کنیم؟ 

اینجا، وضعیت موجود معنا ندارد. نگاه به آینده است که تعیین‌کننده خواهد بود. مقداری ظرفیت‌ها و کانال‌های ارتباطی‌مان تحلیل رفته‌اند. مقامات قبلی ما که از ظرفیت‌های خوبی در منطقه و نظام بین‌الملل برخوردار بودند، به حاشیه رفته‌اند. هنوز این‌گونه می‌اندیشیم که مخالفان نظرا‌تمان دشمنان ما هستند. همه این موارد ذکر‌شده باعث شد بحران‌های منطقه‌ای، راه‌حل‌های خارج از منطقه پیدا کنند. به‌عنوان مثال، موضوع یافتن راه‌حل برای فلسطین، از منطقه خارج شد و تبدیل به یک موضوع اروپایی شده است. ظرفیت‌های منطقه در حال از‌دست‌رفتن هستند. فضا دارد به‌سمتی می‌رود که هیچ‌کدام از بحران‌های منطقه در خود آن و با حضور دولت‌های منطقه قابل‌حل نیستند. ما به غیر ‌از وزارت‌ امور خارجه هیچ نهاد و ارگانی در ایران نداریم که بتواند تعامل و روابط خارجی ایجاد کند.