x
۱۱ / تير / ۱۳۹۴ ۱۸:۰۰

بازندگان "فرار مغزها" کدام کشورها است؟

سرمایه انسانی یکی از مهمترین بحث‌هایی است که همواره بر اهمیت و وزن قابل توجه آن در توسعه کشورها تاکید شده است. خروج نخبگان و سرمایه‌های فکری کشور، مهمترین عامل فرسایش و استهلاک این سرمایه‌ها به شمار می‌رود.

کد خبر: ۸۸۱۰۱
آرین موتور

جنگ جهانی با تخریب زیرساخت‌ها و کاهش جمعیت فعال اقتصادی که به همراه داشت، نیاز کشورهای اروپایی به نیروی کار و متخصصین کشورهای کمتر توسعه یافته را افزایش داد. این نیاز با سیاست‌های تسهیل مهاجرت و رشد کانال‌های ارتباطی در جهان، به گسترش پدیده‌ای منجر شد که کشورهای توسعه یافته آن را «جذب مغزها و استعدادها» و کشورهای در حال توسعه آن را «فرار مغزها» نامیدند. در دهه‌های اخیر، شکل مهاجرت نخبگان با تغییرات اساسی همراه بوده و بسیاری از کشورهای توسعه یافته نیز این پدیده را تجربه کرده‌اند. البته در بحث ورود و خروج نخبگان تفاوت‌های اساسی میان کشورهای کمتر توسعه یافته و توسعه یافته وجود دارد. بسیاری کشورهای توسعه یافته، رابطه پویایی میان ورود و خروج نخبگان در اقتصاد خود برقرار کرده و سعی نموده‌اند تا به جای فرار یا مهاجرت مغزها، گردش مغزها را در بازار نیروی کار خویش نهادینه سازند. اما متاسفانه بسیاری از کشورهای در حال توسعه تنها توانسته‌اند در صادرات! نخبگان توفیق کسب کنند. نقشه مهاجرت جهانی نخبگان

نقشه زیر، نرخ مهاجرت نخبگان یا همان فرار مغزها در کشورهای مختلف جهان را در دوره زمانی 2010-2000 نمایش می‌دهد. در این نمودار، نرخ مهاجرت افراد دارای ثبت اختراع در کشورهای جهان نمایش داده شده است. همانگونه که مشهود است، کشورهای افریقایی، برخی از کشورهای خاورمیانه (از جمله ایران) و برخی از کشورهای جنوب و جنوب شرق آسیا را باید بازندگان نقل و انتقال جهانی نیروی کار صاحب اندیشه به حساب آورد. معضلی که گریبان ایران را سخت چسبیده است. ایران با توجه به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ویژه‌ای که داشته، همواره جزو کشورهای پیشرو در خروج سرمایه‌های انسانی بوده است. ایران در کنار هند، چین، روسیه و ترکیه، از جمله مهمترین کریدورهای مهاجرت از کشورهای جنوب به شمال بوده است. در سال 2010 کشورهای باربادوس، گویان و هائیتی بالاترین نرخ مهاجرت نیروی کار ماهر نسبت به کل جمعیت را داشته‌اند. در سوی مقابل، نسبت تعداد مهاجرین ماهرین به کل جمعیت در کشورهای عربستان، امریکا و ژاپن، پایین‌ترین رقم در میان کشورهای جهان بوده است. در این دوره زمانی، مهمترین کوریدور انتقال نخبگان و مخترین در جهان به ترتیب از کشورهای چین، هند و کانادا به سمت ایالات متحده امریکا بوده و در این دوره زمانی بیش از 107 هزار مبتکر و نخبه از این سه کشور به ایالات متحده مهاجرت نموده‌اند. در همین دوره 1438 مبتکر و مبدع ایرانی نیز به امریکا مهاجرت نموده‌اند که پس از کشورهای چین، هند، کره جنوبی، ژاپن و استرالیا، بزرگترین کوچ مهاجرت نخبگان به این کشور در آسیا و اقیانوسیه بوده است. دردناکتر آنکه این تعداد در دوره زمانی 2000-1990 در حدود 233 نفر اعلام شده است. بازار کار همگن اولین نشانه‌های بد شگون مهاجرت مغزها، در بازار نیروی کار کشور انعکاس می‌یابد. خروج متخصصین و تحصیل‌کردگان، رفته رفته از سهم نیروی کار با کیفیت در بازار کار کاسته و سهم نیروی کار غیر ماهر در نیروی کار شاغل افزایش خواهد یافت. بسیاری از مطالعات انجام گرفته، ارزش اقتصادی مغزهای از دست رفته برای کشورها را محاسبه و کشورهای بازنده در این رقابت را مشخص نموده‌اند. اما موضوعی که بسیاری از این مطالعات از آن غافل بوده‌اند، تاثیرگذاری این نخبگان بر فرایند تولید علم، ارزش آفرینی و بهبود تولید و فعالیت‌های اقتصاد بوده است. مهاجرت نیروی انسانی با استعداد، تنها از دست دادن نیروی کار ماهر برای کشورهای جهان سوم نیست، بلکه این آینده و فرآیند پیشرفت کشور است که با خروج هر متخصص به تاخیر می افتد. جدول زیر وضعیت کشورهای مهاجر فرست و مهاجر پذیر جهان در دوره زمانی سال‌های 2000 تا 2010 را نشان می‌دهد. همانگونه که آشکار است، به استثنای دو کشور چین و هند، اغلب کشورهای مهاجر فرست و مهاجر پذیر جهان، کشورهای توسعه یافته هستند. در حقیقت نخبگان کشورهای مذکور در گردش بوده و تنها از کشور توسعه یافته‌ای به کشور توسعه یافته دیگر نقل مکان کرده‌اند. در این میان، وضعیت ایالات متحده امریکا نیز متفاوت از سایرین بوده و میزان پذیرش نخبگان در این کشور (در حدود 195 هزار نفر) بسیار بیشتر از خروخ نخبگان و مبتکرین از این کشور (در حدود 11100 نفر) بوده است. این موضوع امریکا را به مقصد نخبگان در جهان و وارد کننده مطلق در صاحبان ایده و فکر مبدل ساخته است.

سومین ستون این جدول، 10 کشور جهان را که بالاترین نرخ مهاجرت مبتکرین و مبدعین را داشته‌اند نشان می‌دهد. این نرخ نشان می‌دهد چند درصد مبتکرین و مبدعین هر کشور، در سایر کشورهای جهان حضور داشته و ابتکارات خود را در کشوری غیر از موطن اصلی خود به ثبت رسانده‌اند. هر چه این نرخ بالاتر باشد، تهی‌تر شدن کشور از نخبگان و افراد خلاق را نشان می‌دهد. همانگونه که مشاهده می‌شود تمامی 10 کشوری که در این رده‌بندی جای گرفته‌اند، کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه می‌باشند. متاسفانه ایران نیز در این رده‌بندی در جایگاه چهارم قرار گرفته و نرخ مهاجرت ایران نشان می‌دهد که در سال‌های 2000 تا 2010، بیش از 96 درصد ابداعات ایران، توسط ایرانیانی به ثبت رسیده است که در خارج از کشور حضور داشته‌اند. این نرخ یعنی محرومیت قطعی از منافع سرمایه‌های انسانی ارزشمندی که منابع کشور سال‌ها برای شکوفایی و بارور شدن آنها هزینه شده است. قرار گرفتن در کنار کشورهای قحطی زده و جنگ زده، نشان می‌دهد که وضعیت نخبگان کشور، حال و روزی بهتر از کشورهای بحران زده نداشته است. چین علیرغم اینکه بالاترین تعداد مطلق در ارسال مهاجرین نخبه در جهان داشته، اما نرخ مهاجرت نخبگان در این کشورها کمتر از 17 درصد بوده و این موضوع نشان می‌دهد که بخش غالب مبدعین این کشور، در کشور خویش مشغول فعالیت بوده‌اند. این نرخ برای هند، 48 درصد، برای روسیه 25 درصد و برای اسرائیل 8 درصد بوده است. بر خلاف ادعا‌هایی که فرار مغزها و نخبگان از کشور را مردود و از آن به عنوان گردش مغزها یاد می‌کنند، مشاهده می‌شود که گردش مغزها تنها مربوط به کشورهای توسعه یافته بوده و برخی از کشورها در این بازار به شدت زیان دیده و تنها نقش بازنده را ایفا نموده‌اند. بنابراین با نادیده گرفتن صورت مساله ای چنین مهم، نمی توان آثار منفی و تبعات غیرقابل جبران آن را به فراموشی سپرد. البته باید به محدویت این آمارها نیز اشاره نمود. این نخبگان و مبدعین، تنها افرادی بوده‌اند که برای ثبت ایده و ابداع علمی خود به دنبال ثبت اختراع (پتنت) بوده‌اند. و صد البته نیازی به ذکر این موضوع نیست که فرایند توسعه و پیشرفت علمی کشورها را تنها نمی‌توان با استفاده از میزان پتنت‌ها سنجید. اما شکی نیست که این شاخص، علیرغم محدودیت‌های ذکر شده، یکی از مهمترین و پرکاربردترین معیارهایی که با استفاده از آن میزان دارایی های معنوی و فکر افراد و کشورها سنجیده می‌شود.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x