چگونه اقتصادها میتوانند در دنیایی از تهدیدها رشد کنند؟
وقتی تلاطم کم و قابلیت پیشبینی زیاد است، کشورها اغلب ترجیح میدهند بر حداکثر کردن پاداشها تمرکز کنند. اما وقتی تلاطم زیاد و قابلیت پیشبینی کم است، به تابآوری روی میآورند.
اقتصادآنلاین-آرش نصیری؛ در سالهای اخیر، بحثهای شدیدی بین محققان و سیاستگذاران در مورد خطرات و مزایای وابستگی متقابل اقتصادی به راه افتاده است. در یک طرف جهانیگرایان هستند که استدلال میکنند که جهانی شدن اقتصادی بهترین راه برای صلح و رفاه است، حتی اگر با خطراتی همراه باشد. از سوی دیگر، ناسیونالیستهایی هستند که ادعا میکنند کشورهای غربی باید اقتصاد خود را از چین و دیگر قدرتهای اقتدارگرا جدا کنند تا از وابستگیهای خطرناک جلوگیری کنند و آسیبپذیری زیرساختهای حیاتی و زنجیره تأمین خود را کاهش دهند.
این بحثها تمایل دارند تا بدهبستانها را در قالبهای سیاه و سفید چارچوببندی کنند: جهانیسازی در مقابل جهانیزدایی و وابستگی متقابل در مقابل جداسازی. اما چنین دیدگاههای صفر و یکی هرگز واقع بینانه نبودهاند. همهگیری کووید-۱۹، حمله روسیه به اوکراین، و افزایش تنشها بین ایالات متحده و چین، همه شرکتها و کشورهای غربی را نسبت به خطرات مرتبط با وابستگی متقابل اقتصادی محتاطتر کرده است. با این حال، تعداد کمی از آنها آماده هستند تا فداکاریهایی را انجام دهند که جداسازی تمام و کمال مستلزم آن است.
جای تعجب نیست که «ریسکزدایی» بهعنوان جایگزین نرمتری برای جداسازی وارد واژگان سیاستگذاری شده است. در ژانویه ۲۰۲۳، اورسولا فون در لاین، رئیس کمیسیون اروپا، این اصطلاح را به عنوان استراتژی اتحادیه اروپا برای کاهش آسیبپذیریهای حیاتی و در عین حال حفظ روابط اقتصادی با چین مطرح کرد. ایالات متحده و سایر اعضای گروه ۷ از آن زمان تا حدی برای کاهش ترس فزاینده طلاق اقتصادی دردناک از چین، ریسک زدایی را پذیرفتهاند. ایده این است که پیوندهایی را که ریسک بالایی دارند، که جداسازی انتخابی مناسب برای آنها است، از پیوندهایی که ریسک پایینی دارند، متمایز کنیم، که در خصوص آنها حفظ پیوندها و در عین حال متنوع کردن منطقی است.
اما ذاتی ریسکزدایی این ایده است که سیاستگذاران باید یک معامله با مجموع صفر بین خطرات و مزایای پیوندهای متقابل را بپذیرند. راه بهتری برای درک مشکل وجود دارد. شرکتها و کشورها باید محاسبات مربوط به ریسک و پاداش (Reward) را در چارچوب وسیعتری از تابآوری سیستمی قرار دهند، یعنی ویژگیهای یک سیستم که توانایی آن را برای بقا و پیشرفت در طول زمان تعیین میکند.
گرچه تابآوری معمولاً به عنوان توانایی مقاومت در برابر شوکها و عوامل استرسزا درک میشود، اما چیزی فراتر از پاسخگویی مؤثر به خطرات است. همچنین در مورد تکامل برای دریافت هرچه بهتر پاداشهای آینده و مقابله با تغییرات است. برای دستیابی به تابآوری سیستمی، دولتها و شرکتها باید تعادل مناسبی بین ریسک و پاداش ایجاد کنند. اگر همیشه هدفشان به حداقل رساندن خطرات باشد، نه تنها پاداش خود را کاهش میدهند، بلکه آسیبپذیریهای جدیدی را نیز در طول زمان ایجاد میکنند. به همین ترتیب، اگر آنها همیشه به دنبال به حداکثر رساندن پاداش در کوتاه مدت باشند، ممکن است خطرات موجود را نادیده بگیرند و خطرات جدیدی ایجاد کنند که ممکن است بعداً برای آنها گران تمام شود. به عنوان چارچوبی برای سنجش این اهداف ضد و نقیض، تابآوری سیستمی میتواند به سیاستگذاران و مدیران کسبوکار کمک کند تا درباره مسائل مربوط به وابستگی متقابل اقتصادی فکر کنند. این میتواند به آنها کمک کند تصمیم بگیرند که چه زمانی باید در جستجوی پاداشها ریسک کنند و چگونه باید برای تغییرات بالقوه دگرگونکننده آماده شوند، که در این زمینه هیچ فشاری فراتر از بحث «انتقال انرژی» در آینده نیست.
هیچ فرمول جادویی وجود ندارد
هیچ فرمول جادویی برای متعادل کردن ریسک، پاداش و تابآوری وجود ندارد. بهترین کالیبراسیون ذهنی است. بازیگران مختلف ریسکپذیری متفاوتی دارند. آنچه کشورها به عنوان تعادل مناسب میبینند به میزان خوشبین بودن آنها به آینده نیز بستگی دارد. انتظارات مهم هستند زیرا تصمیماتی که ممکن است در محیطهای پایدار و قابل پیشبینی بهینه باشند، میتوانند در محیطهای آشفته و غیرقابل پیشبینی فاجعهبار باشند. وقتی تلاطم کم و قابلیت پیشبینی زیاد است، کشورها اغلب میتوانند بر حداکثر کردن پاداشها تمرکز کنند. این همان کاری است که آنها پس از جنگ سرد انجام دادند، دورهای آرام که جهانی شدن در راه بود. اما وقتی تلاطم زیاد و قابلیت پیشبینی کم است، به تابآوری روی میآورند.
رویکردهای استاندارد مدیریت ریسک بر محاسبه احتمال و تأثیر احتمالی ریسکهای مختلف تمرکز دارد. اما بسیاری از ریسکها و پاداشها شامل رویدادهایی میشوند که احتمال و تأثیر آنها غیرقابل تشخیص است. برای مثال، محاسبه شانس یا اثرات احتمالی تهاجم چین به تایوان غیرممکن است. وقتی عدم اطمینان زیاد است، بازیگران اغلب ترجیح میدهند انعطافپذیر بمانند و ضررهای احتمالی را به حداقل برسانند. از آنجایی که جهان مخاطرهآمیزتر و متلاطمتر میشود (یا تصور میشود که جهان اینگونه خواهد شد)، کشورها به طور فزایندهای این نوع استراتژیهای محافظهکارانه را اتخاذ میکنند. در نتیجه، آنها بر حفاظت از مهمترین نیازهای خود متمرکز هستند، زیرساختهای حیاتی، زنجیرههای تأمین حیاتی، مواد معدنی حیاتی و فناوریهای حیاتی. این رویکرد منعکس کننده یک چشم انداز بدبینانه است که کاهش خطرات در زمان بد را بر حداکثر رساندن پاداش در زمانهای خوب اولویت میدهد.
جهان با چالشهای عظیمی از رقابت قدرتهای بزرگ گرفته تا بحران آب و هوا مواجه است. کشورها برای بقا و پیشرفت به بهترین شکل ممکن باید عوامل ریسک، پاداش و تابآوری، نحوه ارتباط این نیروها و بدهبستانها و همافزایی که ایجاد میکنند را درک کنند. رقابت قدرتهای بزرگ ممکن است همکاری در زمینه تغییرات آب و هوایی را تضعیف کند و در عین حال رقابت انرژی پاک را افزایش دهد. تلاش برای افزایش تابآوری ممکن است مستلزم کاهش وابستگی متقابل بین رقبا و تسریع آن در بین متحدان باشد. تابآوری ممکن است گاهی مستلزم بازسازی توانمندیهای ملی باشد و گاهی مستلزم ایجاد اتحادها.
اتخاذ یک رویکرد سیستمی در خصوص تابآوری آسان نخواهد بود، به ویژه در جهانی که مشخصه آن قطبی شدن و تخصصگرایی است. مقامات دولتی اغلب بر انتخابات بعدی متمرکز هستند، در حالی که ادارات آنها درگیر مناقشات بوروکراتیک هستند. اما شکست در پذیرش تابآوری سیستمی تنها به معنای چشمپوشی از بسیاری از پاداشهای یکپارچگی اقتصادی نیست. این همچنین به معنای ایجاد آسیبپذیریهای جدید است که میتواند در آینده فاجعهبار باشد.