x
۰۳ / اسفند / ۱۳۹۳ ۱۸:۱۵
طراح انگلیسی بورس نفتی ایران مطرح کرد؛

نقش کلیدی ایران‌و‌روسیه درنفت‌وگاز قرن21

«ساده اما پیشبینی‌ناپذیر» معادله خیلی ساده‌یی برای پیش‌بینی قیمت نفت وجود دارد؛ کاهش عرضه از یک‌سو، افزایش تقاضا ازسوی دیگر می‌تواند بهای طلای سیاه را افزایش دهد؛ برعکس این قضیه نیز می‌تواند بهای نفت را کاهش دهد که درحقیقت همان وضعیتی است که اکنون با آن مواجه هستیم.

کد خبر: ۷۶۱۳۹
آرین موتور

بالاخره پس از ماه‌ها افزایش عرضه در هفته اخیر خبر کاهش تعداد سکوهای حفاری نفت در امریکا منتشر شد و بلافاصله در پی این خبر بهای نفت با اندکی نوسان روندی صعودی به خود گرفت. پس از مرگ ملک عبدالله اکثر تحلیلگران انتظار داشتند بهای نفت به یک‌باره افزایش پیدا کند، برخی حتی انتظار داشتند نفت به مرز 200دلار در ازای هر بشکه برسد اما با گذشت قریب به یک‌ماه همه دریافتهاند که نه‌تنها نفت 200دلاری بلکه نفت 100دلاری نیز دیگر رویایی بیش نیست. زمانی قدرت تصمیم‌گیری و تعیین قیمت نفت در دستان اعضای اوپک بود اما امروز بهای نفت از کنترل این سازمان خارج شده است. کریستوفر کوک از طراحان بورس نفتی ایران و مشاور بین‌المللی انرژی در گفت‌وگویی صمیمی، می‌گوید: «به‌طور مختصر من معتقدم اوپک با شکل فعلیاش به لحاظ کارکردی عملا مرده است.» اما در این وضعیت ایران که از مهم‌ترین اعضای اوپک است، باید چه راهکاری در پیش گیرد. این استاد دانشگاه در این‌باره اظهار می‌کند: «در این شرایط بهترین راهکار برای ایران همان راهکاری است که حسن روحانی رییس‌جمهور ایران در نشست اقتصادی داووس درسال2014 در مورد همکاری‌های بین‌المللی و جهانی در زمینه انرژی مطرح کرد؛ یعنی ایجاد یک چهارچوب جدید برای بازار جهانی که کشورهای تولیدکننده و مصرف‌کننده را به هم متصل کند و به سمت بازاری که برای همه منصفانه باشد، سوق دهد.» او معتقد است؛ «ایران» و «روسیه» مهم‌ترین نقش‌ها را در سمت تولید‌کنندگان بازار نفت و گاز در قرن 21 ایفا می‌کنند و ایران خواهد توانست با حرکت از سمت اقتصاد «دلار محور» به سمت اقتصاد «انرژی‌محور» راهکاری که دانمارک 40سال پیش از این نتیجه گرفته است خود را از وضعیت فعلی برهاند. «اوپک قدرت خود را در مورد بهای نفت به ایالات متحده امریکا واگذار کرده است» این را فایننشال تایمز می‌نویسد. پیشرفت ناگهانی شیل عامل موثرتری در تثبیت بازار است. شاید ایجاد چنین تحولات ژئوپلیتیکی که ظرف یک‌سال گذشته در پی انقلاب شیل اویل امریکا حاصل شده است در توان دیپلماسی نباشد. بهای نفت‌خام همراه با کاهش ارزش روبل به‌دلیل تنشها و اختلافات در اوکراین تقریبا نصف شده است و به سمتی میرود که اقتصاد روسیه را از پای درمیآورد. این کاهش بهای نفت کشورهای دیگر را نیز به دردسر انداخته است و وضعیت اقتصادی آنها را با مشکل مواجه کرده است. کشوری مثل ونزوئلا که غنی از نفت است حتی پیش از آغاز افت قیمت نفت نیز با بدهیها و مشکلات اقتصادی مواجه شده بود. درحالی که چشمانداز اقتصادی و ژئوپلیتیکی دستخوش تغیرات بزرگی شده است، ایالات متحده امریکا و متحدانش در این بازی سود میبرند. کریستوفر کوک از طراحان بورس نفتی ایران که در آن زمان با زنگنه کار کرده است در این‌باره می‌گوید: «در بازار کالایی نظیر نفت‌خام دو شرایط محدود‌کننده برای قیمت وجود دارد. یک سطح کاهش قیمت وجود دارد که نتیجه مازاد عرضه در بازار است و در این شرایط قدرت در دستان خریداران نفت است که می‌توان «بازار خریداران» نامید؛ یک سطح دیگر هم سطح افزایش قیمت است که به‌دنبال کاهش عرضه حاصل می‌شود و در این شرایط فروشنده نفت قدرت را در دست دارد که این یکی را می‌توان «بازار فروشنده» نامید. اینطور می‌گویند که علاج قیمت بالا، قیمت بالاست و علاج قیمت پایین هم قیمت پایین است. این بدین معناست که قیمت بالا به‌عنوان عاملی برای کاهش تقاضا و تشویق برای عرضه جدید عمل می‌کند؛ درحالی که قیمت پایین منجر به افزایش تقاضا می‌شود که کاهش عرضه‌های جدید را به‌دنبال دارد. آنچه اکنون در بازار جهانی شاهد آن هستیم ظهور مجدد ایالات متحده امریکا به‌عنوان تولید‌کننده نفت است؛ کشوری که به وفور از نفت شیل پرهزینه برخوردار است، این درحالی است که بازار به بالاترین سطح «بازار فروشنده» در پنج سال گذشته رسیده است.» تغییر روابط امریکا و عربستان پیامد کاهش قیمت نفت او در ادامه تحلیل مهمی را در رابطه با تغییر اساسی ایجاد شده میان روابط امریکا و عربستان سعودی مطرح کرده و می‌گوید: «به عقیده من قدرت اوپک به‌ویژه از طریق ظرفیت مازاد عرضه‌یی که عربستان سعودی ایجاد می‌کند برای محدود کردن و تعیین کردن قیمت نفت درحال حاضر دیگر به پایان رسیده است. این امر ژئوپلیتیک نفت را به کلی تغییر می‌دهد؛ که کمترین آن تغییر روابط امریکا و عربستان است که به‌نظر من دستخوش تغییرات تاثیرگذاری شده است. تاثیر دیگری که اوپک می‌تواند بر قیمتها بگذارد در سطح «بازار خریدار» است که به‌نظر من در نفت 45دلار در ازای هر بشکه و کمتر حاصل می‌شود. در این مورد نیز من گمان می‌کنم اوپک دیگر آنقدر متحد و منسجم نیست که بتواند با یک عمل گروهی و جمعی کاهش لازم را به‌صورت مدیریتشده در تولیدات ایجاد کند.» به گزارش «اف تی» ریشه افت بهای نفت در پیشرفت دانش و فناوریهای مربوط به حفاریهای نفتی در ایالات متحده امریکا بود که بیشترین آن به عرضه‌های شیل مربوط می‌شود که به کمک حفاریهای عمیق و هیدرولیکی حاصل شده است. این امر باعث شد تولیدات امریکا افزایش پیدا کند و از سال2012 روزانه سه میلیون بشکه به تولیدات این کشور اضافه شود. در نتیجه این امر شکاف میان تولیدات و مصرف جهانی گستردهتر شد و در پی آن میزان ذخایر جهانی با افزایش یک‌باره مواجه شد و باعث شد قیمتها کاهش پیدا کنند. عربستان سعودی درحالی که با افزایش عرضه در بازار مواجه شده بود، نمی‌خواست سهم خود را در بازار از دست بدهد نقش خود را به‌عنوان تولیدکننده اصلی در بازار جهانی نفت نشان داد و از کاهش تولیدات برای افزایش بهای نفت امتناع کرد. پس از تحریم نفتی عربی در دهه هفتاد میلادی، اوپک توانست قدرت قیمتگذاری نفت را از چنگ ایالات متحده امریکا بیرون بیاورد. اما به‌نظر میرسد پیشرفت ناگهانی فناوریهای حفاری شیل نسبت به کارتل کشورهای تولیدکننده نفت‌خام، ابزاری قدرتمندتر در تثبیت قیمت نفت در بازار جهانی است. اکنون اوپک قدرت خود را در قیمتگذاری نفت واگذار می‌کند. قدرتی که شاید دیگر هیچگاه دوباره به آن دست پیدا نکند. دلیل این امر این است که فناوری شیل انعطاف‌پذیری خیلی بیشتری دارد. شاید چاه‌های نفت شیل خیلی سریعتر از چاه‌های سنتی نفت و گاز خود را به انسان می‌دهند اما خیلی زود خالی می‌شوند. بیش از نصف محتوای نفتی چاه‌های شیل در دو سال نخست عملیات به اتمام میرسند؛ این درحالی است که چاه‌های سنتی 20سال یا بیشتر نفت تولید می‌کنند. در نتیجه نفت شیل خیلی سریع‌تر از نفت سنتی چاه‌های سنتی توسعه پیدا می‌کند و در دسترس همگان قرار می‌گیرد. برخلاف تصمیمات انحصاری اوپک در مورد تولید نفت، تولید و عرضه شیل به‌طور خودکار نوسانات موجود در بازارنفت را به کنترل خود درمیآورد. کاهشهای اخیر در بهای نفت به مصرفکنندگان قدرت خرید قابل ملاحظه‌یی بخشیده است. مصرف‌کنندگان جهانی نفت اخیرا پول کمتری برای این کالا پرداخت می‌کنند اما بخشی از این موضوع در این سال و سال آتی تحت‌تاثیر کاهش سرمایه‌گذاریها در برخی از کشورهای تولیدکننده نفت قرار خواهد گرفت. تاثیر کاهش بهای نفت بر تولید ناخالص داخلی جهان در این وضعیت به‌نظر مثبت میآید. کریس کوک در این‌باره می‌گوید: «تولیدکنندگان نفت به قیمتهای ثابت و شفاف بالا گرایش دارند؛ درحالی که مصرف‌کنندگان نفت به قیمتهای ثابت و شفاف پایین علاقه‌مندند. اما معامله‌گران، صرافان و بانکداران که حلقه واسط تولیدکننده و مصرف‌کنندگانی که به‌دنبال انتقال سود، ثبات قیمت و شفافیت هستند، محسوب می‌شوند، مردهاند. به همین خاطر است که سکوهای بازار نفت جهانی الزاما جایی برای واسطه‌ها و میانجی‌ها ندارند؛ این افراد در آینده یا باید براساس سود حاصله، خدماتی را برای تولیدکننده و مصرف‌کننده فراهم کنند یا از بازار خارج شوند.» در اواخر ماه ژانویه بهای نفت برنت به 45دلار در ازای هر بشکه رسیده بود؛ درحالی که در ماه ژوئن سال گذشته بهای این شاخص نفتی 115دلار در ازای هر بشکه بود. البته اخیرا قیمت نفت برنت در محدوده 60دلار در ازای هر بشکه قرار گرفته است. آیا این افزایش قیمت یک امر موقتی است تا معامله‌گران موقعیت خود را تثبیت‌کننده و دوباره قیمتها در سراشیبی سقوط قرار خواهد گرفت؟ پاسخ این پرسش را می‌توان در آمار و ارقام مربوط به ذخایر جهانی یافت. برای اینکه قیمت افزایش پیدا کند، شکاف میان تولید و مصرف یا همان عرضه و تقاضا باید به حداقل برسد. یک‌سال پیش، زمانی که قیمت‌ها بالا بود همه تحلیلگران معتقد بودند که با نفت 60دلاری دیگر تولید نفت شیل مقرون به صرفه نخواهد بود. در آن زمان که نفت بشکه 100دلار ارزش داشت تنها چیزی که مهم بود تلاش بیشتر برای بیرون کشیدن آن از دل زمین بود و کسی به کاهش تولید و عرضه فکر هم نمی‌کرد. اما با قیمت‌های فعلی کاهش تولید برای افزایش قیمت، امری الزامی محسوب می‌شود. به‌زودی در خواهیم یافت که آیا تولیدکنندگان نفت شیل که به چاه‌های نفتی خود تکیه کردهاند می‌توانند با روش‌های خلاقانهتری سرمایهگذاریهای نفتی خود را سودبخش کنند یا خیر. حال و در وضعیت فعلی مهم‌ترین سوالی که برای ما در کشور پیش می‌آید این است که کدام راه‌حل بهترین جواب و منافع را برای ایران در پی خواهد داشت؟ مشاور بین‌المللی انرژی در این‌باره بیان می‌کند: «به عقیده من بازیگران اصلی و کلیدی بازار نفت و گاز در قرن 21 در سمت تولیدکننده کشورهای ایران و روسیه و در سمت مصرفکننده کشورهای چین و اتحادیه اروپا هستند. یک فاکتور کلیدی دیگر در این امر، یک ابزار اقتصادی جدید در بازار نفت و گاز است که جایگزین ابزار فعلی برای سهم، بدهی نفت شده است. این ابزار پیشپرداخت که از همه قدیمیتر است، هزاران سال است که وجود داشته و امروز نیز در بازار نفت مورد استفاده قرار می‌گیرد. به‌طور خلاصه می‌توان گفت ایران در موقعیت خوبی قرار دارد، اکنون که موسسات قدیمی یکی‌یکی به خط پایان میرسند، ایران می‌تواند طلایهدار حرکت از اقتصاد دلار و رقابت به اقتصاد انرژی قرن 21 با همکاری و مشارکت باشد. چنین اقتصاد انرژی به‌نظر من قابل دستیابی است. دانمارک 40سال است که این امر را دنبال می‌کند. ایران می‌تواند سیاست اقتصادی «هزینه سوخت کربنی کمتر» را به جای «هزینه دلار کمتر» فعلی در آینده توسعه بدهد. این بدین معناست که ایران برای تولید برق و انرژیهای گرما و سرما، هر آنچه برای به حداقل رساندن استفاده از نفت و گاز لازم است را انجام دهد.»

نوبیتکس
ارسال نظرات
x