قدرت خرید مردم چقدر کاهش یافت؟
مدیرکل دفتر شاخص قیمت مرکز آمار ایران معتقد است که «براساس روند موجود و سیاستهایی که دولت در پیش گرفته، پیشبینی ما این است که روند کاهشی نرخ تورم ادامه داشته باشد.»
اختلافات آماری مدتهاست که بلای جان اقتصاد کشور شده است و آمارهای متفاوت بانک مرکزی و مرکز آمار ایران، بهنوعی مردم را نسبت به آمارهای رسمی بیاعتماد کرده است. این تفاوتهای آماری البته در یک دهه گذشته بیش از پیش خود را نشان داده است؛ تا جایی که حتی در یک دوره، اختلاف آماری مرکز آمار ایران و بانک مرکزی در نرخ تورم به 3 درصد هم میرسید و همین مساله نارضایتیهایی را میان افکارعمومی ایجاد کرده بود. در حال حاضر نیز مرکز آمار ایران نرخ تورم دی ماه امسال را 15.8 درصد و بانک مرکزی 16.3 درصد اعلام کرده و اختلاف آماری دو نهاد به حدود 0.8 درصد رسیده است. این موضوع نشان میدهد که اختلافات آماری رو به کم شدن است تا شاید دوباره اعتماد به آمارها بازگردد. البته در این میان، نادر حکیمیپور، مدیرکل دفتر شاخص قیمت مرکز آمار ایران معتقد است که «آنچه که امروز دغدغه مردم است، اختلاف نرخ تورم مرکز آمار ایران و بانک مرکزی نیست، بلکه این است که نرخ تورم اعلامی را در سبد کالایی خود احساس نمیکنند.» به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از خبر آنلاین، به گفته وی، «علت این موضوع این است که برداشت درستی از بحث تورم وجود ندارد.» حکیمیپور متذکر میشود: «تورم به معنای گرانی نیست، هر چند با گرانی در ارتباط است، اما اگر یک کالایی در بازار گران است و ما نرخ تورم را کاهشی اعلام میکنیم، به معنای این نیست که قیمت کالاها پایین آمده است.» نرخهایی که در رابطه با تورم توسط بانک مرکزی و مرکز آمار ایران اعلام میشود، در حال حاضر تفاوتهایی با یکدیگر دارد. این تفاوت نرخها باعث شده که یک مقدار جامعه نسبت به آمارها بیاعتماد شوند و به نوعی، آمارها مشروعیت خود را در میان مردم از بدهد. دلیل تفاوت این آمارها در کجاست؟ خصلت کار آماری همین است و وجود خطای اندازهگیری در کارهای آماری طبیعی است و باید وجود داشته باشد. اما آنچه که ما در آمار به دنبال آن هستیم، این است که میزان خطای اندازهگیری از منطق برخوردار بوده و قابل قبول باشد. هر کدام از این نهادها به دلیل اینکه مستقل عمل میکنند، حتی اگر جامعه یکسان باشد که نیست، نمونهها و حتی زمانهای آمارگیری با یکدیگر میتواند متفاوت باشد. اینها به طور قطع یک اختلاف معناداری ایجاد میکند که قابل قبول است. اگر شما به سریهای زمانی آمارها نگاه کنید، میبینید اختلافات اصولی وجود ندارد، یعنی همه در یک نوار یا فاصله اطمینان قابل قبولی اطلاعاتشان محاسبه میشود و خیلی بههم نزدیک هستند. یعنی اختلاف معناداری وجود ندارد. آن میزان اختلافی که میان آمارهای مرکز آمار و بانک مرکزی مشاهده میکنید، دارد کمتر میشود و اگر ماههای اخیر را نگاه کنید، میبینید اختلافها به یک واحد درصد رسیده و حتی کمتر از یک واحد درصد شده است. همانطور که گفتم، این اختلافها به این دلیل است که دو کار آماری جداگانه انجام میشود، اما اختلافات معنادار است. بههرحال به لحاظ روش و شیوه کار دقیقا مشابه هم هستیم و از این نظر هیچ اختلافی بین ما وجود ندارد که باعث اختلاف در اندازهگیری شود. در حال حاضر سال پایهها یکی است. بله، یک مدتی سال پایه یکی نبود. مثلا سال پایه مرکز آمار ایران سال 1381 بود، اما بانک مرکزی 1383 بود. این موضوع هم میتوانست یک بهانه یا علت باشد که باعث تفاوت شود. اما علاوه بر اینها، یکسری مسایل فنی هم میتواند باعث اختلاف در آمارها شود. برای مثال، یکی از منابع اصلی که ما برای تعیین ضرایب اهمیت، به آن مراجعه میکنیم، هزینه - درآمد خانوار است. بانک مرکزی هم به هزینه - درآمد خانوار مراجعه میکند. به طور طبیعی این مساله میتواند به لحاظ فنی، یک مقداری ضرایب را با یکدیگر متفاوت کند. البته اگر ضرایب را با یکدیگر مقایسه کنید، میبینید این ضرایب خیلی با یکدیگر اختلاف معناداری ندارد. ولی همین اختلاف کوچک هم وقتی در محاسبه قرار میگیرد، میتواند باعث اختلاف در نرخ تورم شود. سبد کالایی بانک مرکزی و مرکز آمار یکی است؟ بله، سبد کالایی یکی است. البته من از بانک مرکزی اطلاعات زیادی ندارم. سهم کالاها هم در محاسبه نرخ تورم یکسان است؟ سهم کالاها همان ضرایب فنی میشود. ضرایب فنی به خاطر آمارگیری هزینه - درآمد خانوارها میتواند تا حدود کمی با یکدیگر متفاوت باشد، اما باز هم تفاوت معناداری وجود ندارد. در واقع یک واحد اختلاف در نرخ تورم، یک امر کاملا طبیعی و قابل اغماض است؛ به گونهای که آخرین نرخ تورم مرکز آمار 15.8 درصد و بانک مرکزی 16.3 درصد بوده است. این نشان میدهد که نرخها به یکدیگر نزدیک شده و معلوم است روش کار هر دو نهاد درست است. من اگر بخواهم روند کاری که در مرکز آمار برای محاسبه نرخ تورم طی میشود را عنوان کنم، اینگونه است که در مرکز آمار ایران هم نرخ تورم شهری و هم نرخ تورم روستایی اعلام میشود. این در حالی است که بانک مرکزی فقط نرخ تورم شهری را اعلام میکند. در مورد نرخ تورم شهری اینگونه است که در سبد مصرفی خانوار، اقلام را طبق طبقهبندی بینالمللی به دو گروه اصلی تقسیم میکنیم: گروه کالا و خدمات خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات و گروه غیرخوراکیها. در اینجا واحد آماری ما قلم است و قلم ما، کالاهای مصرفی است. ما برای محاسبه میانگین سبد کالایی، 451 قلم کالا را مدنظر قرار میدهیم و اطلاعات قیمتی آنها را در طول ماه جمعآوری میکنیم. از این سبد کالایی، 449 قلم کالا مربوط به کالاها و خدمات و دو قلم کالای دیگر نیز مربوط به اجارهبهای مسکن است. ما برای قیمت کالا و خدمات به کارگاهها و خردهفروشیها مراجعه میکنیم و برای اجارهبها به سراغ خانوارها میرویم. چند کارگاه داریم؟ ما حدود 55 هزار کارگاه در سطح 31 استان داریم که هر ماهه به آنها مراجعه میکنیم. در واقع پوشش جغرافیاییمان کامل است. این 55 هزار کارگاه که به طور بهینه انتخاب میشود، در استانها توزیع میشود. انتخاب این کارگاهها در داخل استانها هم بهینه است. این انتخاب بهینه چگونه است؟ ما یک فهرستبرداری قبلا کردهایم و برمبنای فهرستبرداری، تعداد کارگاههای خردهفروشی مشخص شده است. از میان آنها، تعداد نمونه بهینه را انتخاب میکنیم. در انتخاب کارگاهها خطا هم وجود دارد؟ بله، چون فهرستبرداری ما قبلا انجام شده است. برای مثال، ممکن است وقتی که به کارگاهها مراجعه میکنیم، تعدادی از آنها تعطیل شده باشد یا افراد تغییر شغل داده باشند. ولی ما بهدلیل اینکه تغییر سال پایه را به سال 90 داشتیم، آخرین بههنگامسازی مربوط به سال 90 بوده است. ولی با این حال، احتمال دارد در همین دو سه ساله هم تغییراتی به وجود آمده باشد و یک کارگاه تعطیل شده باشد. در اینجا وقتی آمارگیر به کارگاه مراجعه میکند، اعلام میکند که این کارگاه تعطیل شده است و جایگزین تعریف کنید. در اینجا ما نمونه را کم نمیکنیم، بلکه جایگزین معرفی میکنیم در مجموع آمارگیری برای نرخ تورم شهری مشتمل بر 176 شهر است و به صورت کاملا بهینه به 55 هزار کارگاه در سطح 31 استان مراجعه میشود. شما در ماه چند بار به کارگاه مراجعه میکنید؟ دوره آمارگیری ما از ابتدای ماه شروع میشود تا بیست و چهارم هر ماه. در این مدت برای کالا و خدمات خوراکی در چهار مرحله سه دورهای مراجعه میکنیم، یعنی دهه اول، دهه دوم و دهه سوم ماه چهار روز مراجعه میکنیم. اما برای غیرخوراکیها 11 روز یک دورهای داریم. اگرچه در حال حاضر اختلاف آماری مرکز آمار و بانک مرکزی کم شده، اما با این حال این تفاوت آماری تا حدودی مردم را بیاعتماد کرده است. آیا برای این موضوع فکری کردهاید؟ هماکنون تفاوت معناداری به لحاظ آماری وجود ندارد. در حال حاضر این اختلاف کم شده است، اما در یک دورهای اختلاف آماری زیاد بود. بله، یک زمانی اختلاف در آمار بانک مرکزی و مرکز آمار زیاد بود، زیرا سال پایهها یکی نبودند و این خودش تاثیر قابل توجهی روی این موضوع میگذاشت، اما از زمانی که سال پایهها یکی شده، اختلاف در آمارها کم و معنادار شده است. در کل آنچه که شاید امروز دغدغه مردم باشد و این ابهام برای آنها به وجود آمده باشد، اختلاف نرخ تورم مرکز آمار و بانک مرکزی نیست، بلکه این است که نرخ تورم اعلامی را در سبد کالایی خود احساس نمیکنند. علت این موضوع هم این است که برداشت درستی از بحث تورم وجود ندارد. تورم نشاندهنده تغییرات قیمت است، نشاندهنده قیمت نیست. همچنین تورم بیانگر تغییراتی از سبد کالایی و میانگینی از قیمت کالاها است. در هنگام محاسبه میانگین قیمتها، احتمال دارد قیمت یک کالا در یک دوره خیلی افزایش پیدا کند، اما در کنار آن یک کالایی وجود داشته باشد که اصلا افزایش قیمت نداشته باشد. تورم را نباید به معنای گرانی یا ارزانی تعریف کنیم؛ اگرچه تورم با گرانی و ارزانی در ارتباط است، اما یکی نیست. قیمت یک کالا احتمال دارد بالا باشد یا خیلی پایین باشد. بر همین اساس، وقتی مردم به مراکز خرید مراجعه میکنند، میگویند قیمت کالاها گران است، ارزان که نشده است. نرخ تورم 15.8 درصد نمیگوید که قیمت کالا ارزان شده است، بلکه میگوید قیمت کالا نسبت به دوره قبل 15.8 درصد افزایش داشته است. یعنی گرانتر هم شده است. حالا احتمال دارد یک کالا در سبد کالایی به جای 15.8 درصد، 30 درصد افزایش قیمت داشته باشد؛ مثل نان که ماه قبل 30 درصد افزایش قیمت داشت، اما یک کالایی هم بوده که افزایش قیمت آنچنانی نداشته است؛ مثل برنج یا گوشت. در حوزه اجارهبها هم به همین ترتیب بوده است. در یک دوره یک ماهه که یک دفعه افزایش 30 درصدی اجارهبها نداریم. نگرشی است که مردم نسبت به این قضیه دارند، به تعریف از آمارها برمیگردد. تورم به معنای گرانی نیست، هر چند با گرانی در ارتباط است، بنابراین اگر کالایی در بازار گران هست و ما نرخ تورم را کاهشی اعلام میکنیم، به معنای این نیست که قیمت کالاها پایین آمده است. ممکن است که کارگاههایی که به عنوان نمونه انتخاب میشوند، نرخ کالاهایشان پایین باشد؟ ببینید در کشور ما شرایط بازار، رقابتی نیست که بگوییم در یک بازار رقابتی هستیم و قیمت کالاها در همه کارگاهها و بنگاههای اقتصادی یکسان است. ما در بازار کالاها و خدمات با موضوع چند قیمتی به طور قطع روبهرو هستیم. احتمال دارد که مثلا یک کارگاه با یک نرخ خاص کالای خود را بفروشد، اما در شهر دیگر و در یک کارگاه مشابه با قیمت دیگری کالا فروخته شود. در همین تهران قیمت کالاها در هر منطقه متفاوت است. برای مثال، قیمتها در جنوب تهران با شمال تهران و حتی مرکز تهران متفاوت است. کارگاهها در کدام محدودهها انتخاب میشود؟ درست است. ما به همه مناطق مراجعه میکنیم. البته در شهرهای دیگر این اختلافها خیلی زیاد نیست، اما در شهری مانند تهران این اختلافها زیاد است. البته این نکته وجود دارد که کارگاههای ما کارگاههای عمدهفروشی نیستند، بلکه کارگاههای خردهفروشی هستند. یعنی کارگاههایی هستند که کالا را به دست مصرفکننده نهایی میرسانند. همچنین برندهای مختلف در کالاها مدنظر قرار میگیرد. ما همه برندها را مشمول نمونهگیری میکنیم تا آن خطایی را که احتمال دارد به دلیل تفاوت قیمت ناشی از برند به وجود آمده باشد، کاهش دهیم. گزارش یا برآوردی داشتهاید که در دو سال اخیر قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده باشد؟ صددرصد تورم روی قدرت خرید مردم تاثیر میگذارد. ما در اقتصاد میگوییم درآمد واقعی از نسبت درآمدهای اسمی به شاخص قیمت به وجود میآید. هر چقدر شاخص قیمت بالا رود، درآمد واقعی مردم یا همان قدرت خرید مردم کم میشود. ما یک چنین محاسبهای نداشتیم، ولی میشود به راحتی از همین نسبت به دست آورد که قدرت خرید مردم دچار چه تحولاتی شده است. ببینید، وقتی وارد بحث معیشت مردم میشویم، از جنبههای مختلف میشود به این قضیه نگاه کرد. یک جنبه این قضیه، محاسبه قدرت خرید مردم است و جنبه دیگر این است که سراغ سبد مصرفی مردم برویم. بعضی مواقع این احتمال وجود دارد که وقتی یک کالا گران میشود، مردم مصرف آن کالا را از سبد خود کاهش دهند یا حذف کنند. برای مثال، وقتی گوشت گران شود، کمتر گوشت مصرف میکنند و به سراغ ماکارانی یا سویا میروند. احتمال دارد وقتی قدرت خرید مردم را حساب میکنید، نسبت به شاخص قیمت کم شده باشد، ولی ممکن است فرد خانوار به خاطر تغییرات قیمت، سبد مصرفی خود را تغییر داده باشند. کالایی بوده که در دو سال اخیر و یا حتی در زمان تورم 40 درصدی از سبد مصرفی مردم حذف شده باشد؟ خیر. تحولاتی که از سال 90 در اقتصاد کشور رخ داد، کم سابقه بوده است و شاخصهای اقتصادی تغییرات زیادی داشتهاند. این موضوع باعث شده که مرکز آمار به این تصمیم بیفتد که سال پایه را دوباره تغییر دهد؟ به لحاظ استاندارد و علمی به دلیل تغییر و تحولات در شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع، لازم است که سال پایه در دورههای مختلف تغییر کند. اما آنچه که استاندارد است و اکثر کشورها از آن پیروی میکنند، این است که هر 5 سال یکمرتبه تغییر سال پایه اتفاق بیفتد. این موضوع در برنامههای مرکز آمار ایران وجود دارد که این دوره زمانی را تا آنجا که امکان دارد، کمتر کنند تا تغییراتی که طی سالها اتفاق میافتد، دیده شود. براساس برنامه پنجم توسعه، مرکز آمار ایران مرجع اصلی اعلام آمارهای رسمی است، اما بانک مرکزی هم نسبت به اعلام آمارها اقدام میکند. چرا با وجود اینکه مرکز آمار مسول اعلام قیمتها شده، باز هم بانک مرکزی محاسبات را اعلام میکند؟ ببینید در بعضی از کشورها هم نرخ تورم را بانکهای مرکزی اعلام میکنند؛ اگرچه در اکثر کشورها سازمانهای آماری مسوول اعلام آمارها هستند، ولی باز هم این موضوع به معنای این نیست که بانک مرکزی حق ندارد یا نمیتواند نرخ تورم را اعلام کند. بالاخره بانک مرکزی مجری سیاستهای پولی کشور است و یکی از مسایلی که در سیاستهای پولی مطرح میشود، کنترل نقدینگی است. بانک مرکزی برای اینکه آثار کنترل نقدینگی و عملکرد خود را در این زمینه بسنجد، به طور قطع نیاز دارد که ببیند وضعیت تورم چگونه است. زیرا یک عامل اساسی در خصوص افزایش قیمتها، نقدینگی است. در صورتی که تورم کنترل شود، این موضوع به نحوی نشاندهنده عملکرد مناسب بانک مرکزی در کنترل نقدینگی بوده است. با این حال، همانطور که اشاره کردید، مرجع اصلی اعلام آمارهای اقتصادی و اجتماعی مرکز آمار است. البته بانک مرکزی با مرکز آمار در ارتباط است و حتی ما جلساتی با یکدیگر داریم و یک تعامل نزدیک در این قضیه وجود دارد. نکته دیگری که وجود دارد، این است که رسانهها و اقتصاددانان براساس عادتی که دارد، معمولا به گزارشهای بانک مرکزی مراجعه میکنند تا مرکز آمار ایران. این موضوع به خاطر این است که بانک مرکزی، گزارشهای اقتصادی خود را به طور منظم و سالانه اعلام میکند. اعلام منظم گزارشهای اقتصادی باعث شده که مردم وقتی به بانک مرکزی مراجعه میکنند، با اطلاعات زیادی روبهرو شوند. برای مثال، بانک مرکزی حجم نقدینگی، وضعیت تورم و نرخ رشد اقتصادی را اعلام میکند. در مجموعه گزارشهای بانک مرکزی تمام این اطلاعات وجود دارد. البته این مساله به معنای این نیست که اعتقاد به آمارهای مرکز آمار ایران کم باشد. ما همین الان هم مراجعهکنندگان زیادی داریم و از ما مرتبا اطلاعات مربوط به شاخص قیمتها را میگیرند و مورد استفاده قرار میدهند. در حال حاضر کارشناسان معتقدند که کاهش نرخ تورم به پوسته سخت خود رسیده است و کاهش نرخ تورم از اینجا به بعد سخت است. پیشبینیها هم حاکی از آن است که نرخ تورم در سال 1394 به 13 درصد برسد و در سال 1395 تک رقمی شود. فکر میکنید چقدر این پیشبینیها امکان تحقق داشته باشد؟ من نمیدانم این 13 درصد را کدام نهاد یا مرجع اعلام کرده است، اما در حد پیشبینی است. یکسری از پیشبینیها مبتنی بر مدل است. مدل یک فروضی دارد که اگر آن فروض تغییر کند، امکان دارد پیشبینیها تحقق پیدا نکند. اما برخی پیشبینیها براساس روند صورت میگیرند. برای مثال، میگوییم اگر وضعیت آینده کشور مانند وضعیت فعلی و چند ماه گذشته باشد، پیشبینی میکنیم نرخ تورم به 13 درصد برسد. ولی هر اتفاقی در این روند بیفتد، ممکن است این پیشبینی را تحتتاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، اگر گشایشی به وجود آید، یا اینکه درآمدهای غیرنفتی افزایش پیدا کند، یا حتی مذاکرات هستهای به نتایج مثبتی برسد، به طور قطع میتواند روند کار را دستخوش تغییر دهد. وقتی هم که روند تغییر کند، پیشبینیها ممکن است دچار خطا و اریب شود. بههرحال براساس روند موجود و سیاستهایی که دولت در پیش گرفته، پیشبینی ما این است که روند کاهشی نرخ تورم ادامه داشته باشد، اما من هم اعتقاد دارم که تورم به پوسته سخت خود رسیده است. کشور ما در طول سالهای گذشته همواره با تورم بالا مواجه بوده و در حال حاضر هم یکی از معدود کشورهایی هستیم که نرخ تورم دو رقمی دارد، بنابراین اقتصاد کشور ما به نرخ تورم بالا خو گرفته است. نمیشود با قطعیت گفت که روند کاهشی نرخ تورم به گونهای خواهد شد که ما را به زودی به نرخ تورم کمتر از 10 درصد و تکرقمی میرساند، اما اگر همین سیاست و روند ادامه پیدا کند و اتفاقات مثبت هم در کنار آن اتفاق بیفتد، تورم میتواند از این پوسته سخت عبور کند و به کمتر از 13 درصد برسد و حتی در بلندمدت به کمتر از 10 درصد کاهش یابد. پیشبینی مرکز آمار برای نرخ تورم امسال چیست؟ تا پایان امسال پیشبینی ما بر این است که نرخ تورم حدود 15 درصد باشد. سال آینده چگونه خواهد بود؟ بستگی به این دارد که بودجه چگونه بسته شود. همچنین عوامل بیرونی در این قضیه تاثیر دارد؛ برای مثال قیمت نفت چه تغییراتی پیدا میکند یا مذاکرات به نتیجه برسد. واقعا مذاکرات میتواند نرخ تورم را خیلی کاهش دهد؟ ببینید، تاثیر مذاکرات هستهای یا حتی قیمت نفت مثل تیغ دو لبه است. اگر درآمدهای نفتی افزایش پیدا کند و باعث افزایش نقدینگی در جامعه و بروز پدیدهای تحت عنوان بیماری هلندی شود، نرخ تورم افزایش پیدا میکند. اما اثر مثبت آن در این است که اگر نقدینگی ناشی از افزایش درآمد نفت کنترل و به سمت بخش تولید هدایت شود و بخش تولید را رونق دهد و از رکود خارج شود، به طور قطع آثار مثبتی روی کاهش تورم بگذارد. ... و کلام آخر؟ دو متغیر اقتصادی به نحوی روی زندگی مردم تاثیرگذار است و مردم به طور مستقیم و غیرمستقیم آنها را لمس میکنند؛ یکی تورم و دیگری بیکاری است. هر دولتمردی بتواند به این دو متغیر اساسی در اقتصاد اهتمام و توجه خاص داشته باشند، بدون شک بخش قابل توجهی از مشکلات اقتصادی و اجتماعی مردم حل میشود.