چگونه به دیگران بگویم طلاق گرفته ام؟
شاید بتوان گفت تصمیم گرفتن برای جدایی و طلاق یکی از سختترین تصمیماتی است که هرکس در زندگیش ممکن است با آن مواجه شود. یکی از مسائلی که این تصمیمگیری را سختتر میکند، نگرانی از برخورد و قضاوتهای اطرافیان است.
چگونه خبر طلاق مان را به دیگران بدهیم ؟ روش صحیح چیست؟
به گزارش اقتصاد آنلاین، بنابراین اگر تصمیم به جدایی دارید یا به تازگی جدا شدهاید، احتمالا یکی از مهمترین دغدغههایتان این است که “چطور باید این خبر را به دوستان و آشنایان، فامیل و همکاران بدهم؟ اصلا به چه کسانی لازم است این خبر را بدهم؟ آیا لازم است همه دلایلم برای طلاق را به دیگران توضیح دهم؟” این سوالات و بسیاری سوالات دیگر مدام در ذهنتان میچرخد و به حس و حال ناخوشایند این روزهایتان دامن میزند. در این مقاله میخواهیم به پاسخ این سوالات بپردازیم و نحوه برخورد صحیح با این شرایط را با هم بررسی کنیم.
چرا صحبت درباره طلاق و جدایی تا این حد سخت است؟
ازدواج یک تغییر کلی و همهجانبه در زندگی هر فرد است که روی جنبههای مختلف زندگیش از جمله جنبه خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی و هویتی تاثیر میگذارد. بنابراین وقتی از همسرتان جدا میشوید، تاثیر این جدایی را در تمام این جنبههای زندگیتان میبینید. یکی از مهمترین این جنبهها، نوع ارتباطتان با اعضای نزدیک خانواده، دوستان، آشنایان و حتی همکارانتان است. انگار که دوباره باید رابطهتان را با این افراد، اینبار به عنوان فردی که جدا شده، بازسازی کنید. اما در اوایل جدایی شما هنوز نتوانستهاید با خودتان و هویت جدیدتان کنار بیاید. درواقع هنوز خودتان گیج و سردرگم هستید. “کار درستی کردم؟ واقعا زندگیم جای اصلاح و ترمیم نداشت؟ نکنه عجولانه تصمیم گرفتم؟ میتونم تنهایی به زندگیم ادامه بدم؟ برای بقیه زندگیم چه برنامهای دارم؟”
با خودتان فکر میکنید: “به محض اینکه به کسی بگویم جدا شدم قرار است سوالاتی مثل آخه چرا؟ یعنی نمیشد کاریش کرد؟ سریع تصمیم نگرفتی؟ به آیندهات فکر کردی؟ چیکارا میخوای کنی؟… را از من بپرسد. وقتی هنوز خودم نمیتوانم پاسخ واضحی برای این سوالات داشته باشم، چطور میتوانم به دیگران در اینباره توضیح دهم؟” بنابراین طبیعی است در این شرایط مضطرب شوید و صحبت کردن درباره جدایی با دیگران برایتان سخت باشد.
از طرفی اکثر افراد، طلاق را نوعی شکست و خودشان را یک فرد شکستخورده میدانند. اگر به ماجرا اینطور نگاه کنید طبیعی است که دادن خبر طلاق را مساوی با اعلام شکست خودتان بدانید. در چنین شرایطی پیش از اینکه اصلا کسی بخواهد شما و شرایط زندگیتان را قضاوت کند، خودتان با ذهنخواهی شروع به پیشبینی قضاوتهای دیگران میکنید: “الان با خودشون میگن عرضه حفظ زندگیش رو نداشت، تا آخر عمرش باید تنها بمونه، حتما یه عیب و ایرادی داشت که این بلا سرش اومد…” همین ذهنخواهی و نسبت دادن احساسات و افکار منفی خودتان به دیگران، باعث میشود اطلاع دادن به آنها کار بسیار سخت و عذابدهندهای بدانید.
همانطور که گفتیم بسیاری از این افکار، نگرانیهای خودتان و در نتیجه کاهش شدید عزتنفستان است، با اینحال بسیاری از این قضاوتها جنبه واقعی و بیرونی هم دارند. همه ما از نوع نگاه بخشی از افراد جامعه به موضوع طلاق و فردی که جدا شده آگاهیم و چه خودمان طلاق را تجربه کردهباشیم یا نه، نظرات اطرافیانمان را درباره افراد طلاق گرفته زیاد شنیدهایم و حتی گاهی با رفتارهای نامناسب آنها هم روبهرو بودهایم. بنابراین بخش زیادی از نگرانیهای شما طبیعی و واقعی هستند.
با همه این صحبتها باید یاد بگیرید با این شرایط سخت به شیوه درست و موثری روبهرو شوید. چون بسیاری از افراد برای اینکه تا حد ممکن کسی از ماجرای طلاقشان باخبر نشود، خودشان را منزوی میکنند. انزوایی که در این روزها و شرایطِ سخت میتواند دشمنتان باشد. بنابراین در ادامه به شما یاد میدهیم چطور به شیوه صحیحی با این مسئله مواجه شوید و رابطهتان را با آدمهای اطرافتان براساس شرایط و هویت جدیدتان بازسازی کنید.
چه زمانی و چطور درباره تصمیم به جدایی با دیگران صحبت کنم؟
بهتر است تا زمانی که تصمیمتان قطعی نشده، تا حد ممکن کسی را در جریان ماجرا قرار ندهید. البته حتما در این شرایط نیاز دارید با دیگران مشورت کنید، اما باید افراد مناسبی را پیدا کنید. بهتر است این افراد از اعضای نزدیک خانوادهتان یا از دوستان نزدیکتان باشند. کسانی که اطمینان دارید در هر شرایطی صلاح شما را میخواهند، افراد رازدار و قابل اطمینانی هستند، میتوانند بدون قضاوت منفی ماجرا را منطقی ببیند و به شما کمک فکری و احساسی کنند. هنگام تصمیمگیری فقط باید با چنین افرادی صحبت کنید. قبل از قطعی شدن تصمیمتان دلیلی ندارد افراد دیگر در جریان این ماجرا قرار بگیرند.
بعد از اینکه تصمیمتان جدیتر شد لازم است خانواده درجه یک خودتان و همسرتان و دوستان خیلی نزدیک و صمیمیتان در جریان ماجرا قرار بگیرند. بهتر است نحوه بیان موضوع را چندبار با خودتان تمرین کنید تا اضطرابتان کمتر شود و برای عکسالعملهای احتمالی آنها آماده شوید. سعی کنید در یک شرایط آرام و بدون تنش برایشان توضیح دهید که به چه دلایلی چنین تصمیمی گرفتهاید، چه تلاشهایی برای ترمیم زندگیتان انجام دادهاید، تصمیمتان چقدر جدی است و چه کمکها و حمایتهایی از آنها میخواهید. طبیعی است که خانوادهتان در این شرایط بخواهند منصرفتان کنند، درباره اقدامات و دلایلتان سوالات بیشتری بپرسند و راهکارهایی ارائه دهند. سعی کنید با صبوری به سوالاتشان پاسخ دهید و در عین حال به راهکارهایی که میدهند و کمکهایی که میخواهند در راستای ترمیم زندگیتان ارائه دهند، به طور جدی توجه کنید چون ممکن است همچنان راهی برای اصلاح زندگیتان باشد که شما به آن توجه نکردهاید. حتی اگر هیچ کمکی از دستشان برنیاید یا پیشنهاد قابل تاملی نداشتهباشند، احتمالا لازم است چند روزی را با صبوری با آنها پیش بروید تا با موضوع کنار بیایند و متوجه شوند که تصمیم شما جدی است.
خبر جداییم را به چه کسانی و چطور بدهم؟
زمانی که دیگر شما مرحله تصمیمگیری را پشت سر گذاشتهاید و وارد پروسه جدایی شدهاید یا مراحل قانونی آن را پشت سر گذاشتهاید و کاملا جدا شدهاید، احتمالا دوستان نزدیک، خانواده یا بعضی از افراد فامیلتان در جریان قرار گرفتهاند. بعضی از آشنایانتان ممکن است این خبر را از فرد دیگری شنیده باشند و خودشان در اینباره با شما صحبت کنند، افراد بسیاری هم از دوستان و آشنایان هستند که هنوز خبر ندارند.
بهتر است قبل از مواجه با دیگران و صحبت درباره موضوع طلاقتان، دایره افرادی که با آنها ارتباط دارید را در ذهنتان دستهبندی کنید تا برایتان مشخص شود با هرکس چطور و به چه اندازه لازم است صحبت کنید. درواقع یکی از مهمترین مسائلی که در این زمینه باید به آن توجه کنید این است که به هرکس در حد رابطهای که با او دارید توضیح دهید نه از روی اجبار یا به خاطرکنجکاویهای شخصی آنها.
دسته اول: دوستان نزدیک، اعضای فامیل یا هر آشنایی که رابطه خوبی با او دارید
این افراد چون برایتان مهمتر هستند و درزندگی فردی و خصوصیتان نقش بیشتری دارند، طبیعتا لازم است زودتر و با جزئیات بیشتر در جریان ماجرا قرار بگیرند. پس میتوانید خودتان این خبر را به آنها بدهید، دلایل جداییتان را برایشان واضحتر توضیح دهید و درباره حس و حال این روزهایتان با آنها صحبت کنید. شما میتوانید در ادامه از این افراد حمایتهای عاطفی بگیرید.
دسته دوم: افرادی که با آنها تعاملات روزمره دارید ولی صمیمیت زیادی بینتان نیست
افرادی مثل همکاران یا همکلاسیها نیز بهتر است در جریان جداییتان قرار بگیرند، چون درصورت عدم صحبت درباره این موضوع ممکن است مجبور شوید برایشان نقش بازی کنید. لازم نیست این موضوع را بدون مقدمه بیان کنید، بلکه در اولین فرصتی که ایجاد شد اشاره کوتاهی به موضوع بکنید.
مثلا وقتی همکارتان حال همسرتان را پرسید، میتوانید به او بگویید: “راستش ما چندوقته از هم جدا شدیم”. نکته مهم این است که شما موظف نیستید کاملا و دقیقا برایشان توضیح دهید که علت طلاقتان چه بوده است. این شما هستید که تعیین میکنید تا چه حد قرار است درباره دلایل جداییتان با دیگران صحبت کنید. مثلا ممکن است شما دوست نداشته باشید برای همکارتان توضیح دهید که به دلیل خیانت همسرتان از او جدا شدید و این موضوع معذبتان کند، پس میتوانید به گفتن جملهای مثل “مشکلاتی داشتیم که نتونستیم با هم کنار بیاییم” بسنده کنید. اگر شرایط کاریتان این احساس امنیت را به شما میدهد و درعین حال فکر میکنید تا مدتی نیاز به همراهی و حمایت دارید و ممکن است این شرایط روی روال کارتان تاثیراتی داشته باشد، میتوانید موضوع را به طور مختصر برای مدیرتان توضیح دهید و به او بگویید ممکن است چند هفتهای کمی حالتان خوب نباشد و درعین حال تاکید کنید که همه تلاشتان را میکنید که این موضوع کمترین تاثیر را روی کارتان داشته باشد. البته همانطور که گفته شد تصمیم به انجام این کار باید بر اساس شرایط محیط کاریتان گرفته شود.
دسته سوم: دوستان مشترک
صحبت درباره جدایی برای دوستان مشترک احتمالا خیلی سختتر باشد. هنگام خبر دادن به آنها یا صحبت با آنها درباره موضوع طلاقتان تا حد ممکن از همسرسابقتان بدگویی نکنید یا به مسائلی که حدس میزنید همسر سابقتان دوست ندارد آنها بدانند اشاره نکنید. حتی اگر آنها شروع به بدگویی از همسرسابقتان کردند با آنها همراه نشوید. با آرامش برایشان توضیح دهید که دوست دارید رابطهتان را با آنها حفظ کنید و میخواهید دوستان خوبی برای هردویتان باقی بمانند، پس از آنها انتظار ندارید یارکشی کنند. فقط لازم است شرایط را به درستی مدیریت کنید، مثلا اینکه از این به بعد صحبت درباره او را از دایره مکالماتتان حذف کنید.
دسته چهارم: افرادی که بخشی از زندگی روزمره شما نیستند
نیازی نیست برای اطلاع دادن یا توضیح درباره جداییتان به دوستان و آشنایان دور یا کسانی که در زندگی روزمره شما جایی ندارند، زمان و انرژی خاصی بگذارید. هر زمان که خودشان فهمیدند و اگر در اینباره مستقیما با شما صحبت کردند، میتوانید توضیح مختصری بهشان دهید. البته این به معنی نیست که باید از آنها مخفی کنید، بلکه منظور این است که ذهنتان را درگیر آنها و اینکه چطور باید بفهمند نکنید.
نحوهای که شما خبر طلاقتان را به دیگران میدهید و درباره موضوع با آنها صحبت میکنید، نشاندهنده نوع نگاه شما به جداییتان است. اگر با ترس یا خجالت دراینباره صحبت کنید، این احساستان را به طرف مقابل هم منتقل میکنید و روی قضاوت و برخورد او اثر میگذارید.
پس سعی کنید درباره جداییتان محکم و با قدرت صحبت کنید. درباره همسرسابقتان بدگویی نکنید یا سعی نکنید خودتان را خیلی شاد و خوشحال نشان دهید. تا حد ممکن واقعی و در عین حال محکم و خلاصه در این باره صحبت کنید. هرجایی دیگر علاقهای به توضیح بیشتر نداشتید به صورت غیرمستقیم یا مستقیم آن را بیان کنید. مثلا بگویید: “ولش کن دیگه. این موضوع برای من تموم شده، تو خودت این روزا چیکار میکنی..”. حتی اگر خیلی اصرار داشتند که درباره جزئیات بدانند خیلی ساده و با آرامش برایشان توضیح دهید که دوست ندارید بیشتر از این در اینباره صحبت کنید.
نسبت به رفتارها و حرفهای دیگران واکنش شدید نشان ندهید. واقعیت این است که همانقدر که این شرایط برای شما معذبکننده است، برای طرف مقابل هم تا حدی اینطور است، چون ممکن است او هم نداند چه برخوردی باید نشان دهد. بنابراین ممکن است به خاطر اضطراب یا حتی ناآگاهیش واکنشهای نامناسبی نشان دهد یا از کلمات نامناسبی استفاده کند. مثلا بعضی افراد در چنین شرایطی دلسوزی شدیدی نشان میدهند یا طوری برخورد میکنند که احساس شکست خورده بودن در شما تقویت میشود. در این حالت با خودتان نگویید “چقدر بدبخت شدم که اینم باید برام دل بسوزونه یا چقدر قابل ترحم شدم”. جور برخورد اشتباه دیگران و ناآگاهیها آنها را شما نباید بکشید.
حتی اگر قضاوتهای اشتباهی درباره شما میکنند با خودتان فکر کنید “من خودم چقدر این موضوع را قبول دارم؟ آیا واقعا فکر میکنم بدبخت و قابل ترحمم؟ چقدر از حرف یا رفتار او از روی ناآگاهی و عدم شناختش از این شرایط و وضعیت من است؟ آیا ارزش دارد خودم را به خاطر قضاوت و ناآگاهی او اذیت کنم؟”. برای عبور بهتر از این روزها باید تمرین کنید که همه چیز را به خودتان ربط ندهید و برای مسائلی که ممکن است خیلی مهم نباشند انرژی نگذارید. به اندازه کافی موضوعاتی وجود دارند که در این شرایط شما را ناراحت و اذیت کنند، بنابراین برخی از مسائل کم اهمیتتر را حذف کنید.
آیا لازم است طلاقم را مخفی کنم؟
طبیعی است که شما آمادگی بیان کردن موضوع طلاقتان را در بعضی محیطها یا برای بعضی افراد، در حال حاضر نداشته باشید، اما اینکه تصمیم بگیرید موضوع طلاقتان را در محیطهای روزمره برای همیشه مخفی کنید، به شما آسیب میزند. چون مجبور میشوید همچنان نقش یک فرد متاهل را برای دیگران بازی کنید. مثلا حلقه دستان باشد یا گاهی داستانهایی از خودتان درباره زندگی و همسرتان بسازید.
ادامه دادن این شرایط اجازه نمیدهد بتوانید هویتتان را بازسازی کنید و درباره طلاقتان به پذیرش برسید. با وجود تمام قضاوتها و مشکلاتی که ممکن است برای فردی که طلاق گرفته در محیطهای اجتماعی به وجود بیاید و مسائل واقعی هم هستند، راه کنار آمدن با آنها مخفی کردن و نقش بازی کردن نیست. نحوه رفتار شما با دیگران، نوع مرزگذاریهایتان و شیوهای که هویت و زندگیتان را بازسازی میکنید تا حد زیادی نظر و رفتار دیگران را در برابر شما تغییر میدهد و اصلاح میکند. دوره بازگشت به زندگی پس از جدایی به شما کمک میکند هویت، زندگی و ارتباطاتتان را به شیوهای صحیح بازسازی کنید، به پذیرش برسید و از این مرحله از زندگیتان عبور کنید.
اعلام خبر طلاق به دلایل بسیاری مثل سردرگمی خود فرد، ترس از قضاوت دیگران و کاهش عزت نفس و داشتن حس شکستخورده بودن، موقعیت سخت و اضطرابآوری است. با اینحال باید با این سختی مواجه شد، چون مخفی کردن موضوع و صحبت نکردن از آن، شما را منزوی میکند و جلوی پذیرش ماجرا در ذهنتان و بازسازی هویت و زندگیتان را میگیرد. در این شرایط شما باید افراد مختلفی که با آنها در ارتباط هستید را دسته بندی کنید و برای هر دسته براساس نوع ارتباط و نزدیکیتان موضوع را توضیح دهید. قاعدتا خانواده درجه یک و دوستان نزدیکتان اولین دستهای هستند که باید موضوع را برایشان با جزئیات بیشتر توضیح دهید.
در ادامه باید موضوع را برای افرادی که رابطه روزمره، اما نهچندان نزدیک دارید، توضیح دهید، اما لازم نیست درباره دلایل جدایی و جزئیات ماجرا اطلاعات اضافی و دقیقی به آنها دهید. هنگام توضیح ماجرا برای دوستان مشترکتان به هیچ وجه از همسرسابقتان بدگویی نکنید و نخواهید یارکشی کنید. لازم نیست ماجرا را برای افرادی که نقش مهمی در زندگی روزمرهتان ندارند توضیح دهید، هر زمان که خودشان باخبر شدند و اگر مستقیما با شما در اینباره صحبت کردند، اشارهای کلی و مختصر به ماجرا داشته باشید.