x
۲۱ / تير / ۱۴۰۱ ۱۹:۵۹

۴ درس برتر قانون جذب برای موفقیت

۴ درس برتر قانون جذب برای موفقیت

قانون جذب یکی از آن مفاهیم جنجال‌برانگیزی است که مدافعان و مخالفان زیادی دارد. طبق این قانون به هر چیزی که فکر کنید از کائنات دریافت خواهید کرد.

کد خبر: ۶۵۲۷۵۹
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین، بسیاری از پیروان قانون جذب معتقدند که «شبیه‌ها همیشه همدیگر را جذب می‌کنند.» به این معنی که افکار مثبت همیشه نتایج مثبت و افکار منفی همیشه نتایج منفی در پی خواهند داشت. اما آیا قانون جذب حقیقت دارد؟ در ادامه مقاله با ما همراه باشید تا ۱۵ حقیقت قانون جذب از دید دکتر نِیل فاربِر، عضو انجمن بین‌المللی روان‌شناسی مثبت‌گرا، را بررسی کنیم. حقایقی که باورهای شما را به چالش می‌کشند.

۱. قانون جذب شبه‌علمی متافیزیکی است.

قانون جذب ادعا می‌کند که بر پایه‌ی نظریات علمی است، اما در خوش‌بینانه‌ترین حالت چیزی بیش از شبه‌علمی متافیزیکی نیست، آن هم بر پایه‌ی فرضیات غلط، بی‌اساس و اغلب ناقص. فهرست اطلاعات علمی غلطی که در قانون جذب مطرح شده به‌قدری عریض‌‌وطویل است که در این مطلب نمی‌گنجد. برای مطالعه‌ی جزئیات بیشتر می‌توانید به کتاب «تابلوی آرزوهایت را دور بریز: حقیقت قانون جذب» نوشته‌ی دکتر نِیل فاربِر رجوع کنید.

4 درس برتر قانون جذب برای موفقیت

فقط چند مورد از «حقایق به‌ظاهر علمی» مطرح‌شده در قانون جذب عبارت‌اند از:

الکترون‌ها بار مثبت دارند.

در فیزیک «شبیه‌ها همیشه همدیگر را جذب می‌کنند.»

تفکر ماده‌ی مغز را می‌سوزاند.

تنها اِتِر (نه هوا) رسانای نور و فکر است.

اِتِر تمامی ذهن‌ها را به‌هم متصل می‌کند. وقتی دو یا چند ذهن به‌هم نزدیک می‌شوند، «ماده‌ی ذهن» درهم می‌آمیزند و «ذهن برتر» سوم شکل می‌گیرد.

ارتفاعات بالاتر اکسیژن بیشتر و هوای بهتری برای نفس‌کشیدن دارند.

ارتعاشات صوتی سریع‌تر از فکر به حرارت و نور تبدیل می‌شوند.

انرژی فکر ۴۰٬۰۰۰ تا ۴ × ۱۰۱۴ هرتز یا بالاتر از ۷ × ۱۰۱۴ هرتز است. امواج مغزی در واقع آهسته‌اند: ۱ تا ۱۰۰ هرتز.

کائنات افعال را می‌شنود و نه صفات یا کلمات توصیفی و فقط تصاویر افکارتان را می‌بیند.

هر فکری که دارید (حدود ۷۰٬۰۰۰ هزار فکر در روز) فرکانس، طول موج یا انرژی مشخصی دارد. «ماده‌ی فکر» از مغز به‌سمت اِتِر پیرامون‌مان حرکت می‌کند و «ماده‌ی بی‌شکل» را به ایجاد هرآنچه در فکر دارید وامی‌دارد.

حتما می‌پرسید که اینها چه اهمیتی دارند؟ اما باید بدانید که مبنای علمی قانون جذب از همین «حقایق علمی» تشکیل شده است!

۲. قانون جذب هدف اصولی عمیقی ندارد.

فراوانی ماده و ثروت مهم‌ترین تجلی‌هایی هستند که مردم برای جذب‌شان تلاش می‌کنند. در قانون جذب، کائنات است که هدف زندگی افراد را معلوم می‌کند. افراد اهداف به‌خصوص‌شان را برحسب خواسته‌ها و نه ارزش‌ها برمی‌گزینند و به‌همین‌خاطر چون هیچ هدف اصولی عمیقی در کار نیست، اشتیاق کمتری برای رسیدن به هدف وجود دارد.

۳. در قانون جذب نیازی به اقدام و عمل نیست.

براساس قانون جذب تنها راه تجلی افکارمان در قالب نمودهای واقعی باورداشتن و زندگی‌کردن به‌طریقی است که انگار به هدف‌مان رسیده‌ایم. اِستِر هیکس، از تعلیم‌دهندگان قانون جذب، می‌گوید: «به این دنیا نیامده‌اید که چیزی را با عمل به‌وجود بیاورید.» به‌اعتقاد پیروان قانون جذب، اقدام و عمل به کائنات نشان می‌دهد که می‌دانید فلان چیز را ندارید و ازطرفی هم به قابلیت کائنات در تحقق آن چیز مشکوک هستید. بیشترمان می‌دانیم که اقدام و عمل لازمه‌ی رسیدن به هدف است، اما چنین لازمه‌ای با فرضیات قانون جذب کاملا تناقض دارد.

۴. در قانون جذب برای دست یابی به هدف، نیازی به برنامه ریزی نیست.

اگر بپذیریم که بهترین راه دست‌یابی به اهداف‌مان زندگی‌کردن به‌طریقی است که انگار به خواسته‌هایمان رسیده‌ایم، پس دیگر نیازی به برنامه ریزی وجود ندارد. در قانون جذب برنامه ریزی برای زندگی و اهداف عملی است که به کائنات نشان می‌دهد به قابلیتش در برآورده‌سازی هدف‌تان شک دارید و ایمان‌تان کامل نیست.

این قانون شک را احساسی منفی می‌داند که باعث می‌شود منفی‌های بیشتری را به خود جذب کنید و درنتیجه به هدف دلخواه‌تان نرسید. جَک کَنفیلد در کتاب «راز» مطرح می‌کند: «وظیفه‌ی ما نیست که ببینیم هدف‌هایمان چطور محقق می‌شوند… ایمان داشته باشید که کائنات خودش کشف خواهد کرد چطور هدف‌تان را متجلی کند.» مطالعات نشان داده‌اند که این طرز فکر بیشتر به رضایت کوتاه‌مدت می‌انجامد، اما در افزایش انگیزه‌ و شانس دست‌یابی به هدف نقش چندان مؤثری ندارد. جالب است که بااین‌حال در وب‌سایت جَک کَنفیلد برنامه‌ای آموزشی برای ساخت «برنامه‌ی عملیاتی» به‌فروش می‌رسد!

۵. در قانون جذب زمان‌بندی برای رسیدن به هدف بی‌معنی است.

اگر قرار باشد طوری زندگی کنیم که انگار به هدف‌مان رسیده‌ایم، پس دلیلی ندارد که برای خودمان زمان‌بندی یا موعد رسیدن به هدف تعیین کنیم. راندا بِرن، نویسنده‌ی کتاب راز، دراین‌باره می‌گوید: «برای کائنات هیچ زمانی نمی‌برد که خواسته‌تان را متجلی کند.» اما مطالعات مختلفی اهمیت داشتن جدول زمانی در دست‌یابی به هدف را ثابت کرده‌اند. بااین‌حال کارشناسان قانون جذب این باورند که تعیین ضرب‌الاجل برای رسیدن به هدف، با سازوکاری که کائنات هدف‌مان را محقق می‌کنند جور نیست.

۶. در قانون جذب دست یابی به هدف هیچ چالشی ندارد.

در قانون جذب چالش‌ها جزو افکار منفی دسته‌بندی می‌شوند و باید از آنها اجتناب کرد. اگر خودمان را فردی تصور کنیم که هدفش محقق شده است، پس دیگر چالشی هم در کار نخواهد بود. اِستِر هیکس دراین‌باره می‌گوید: «هرگاه به این درک برسید که فکرکردن به هر آن چیزی که نمی‌خواهید فقط باعث می‌شود که همان چیز را بیشتر تجربه کنید، آن‌وقت است که کنترل افکارتان دیگر کار سختی نخواهد بود.» این درحالی است که شناخت چالش‌ها و برنامه ریزی برای رویارویی با آنها نقش بسزایی در مسیر رسیدن به هدف دارد. اما باور به قانون جذب جایی برای شناسایی و مبارزه‌‌ی سازنده با چالش‌ها باقی نمی‌گذارد.

۷. در قانون جذب جایی برای همدلی وجود ندارد.

براساس قانون جذب شرکت در فعالیت‌هایی همچون خیریه و کمک به دیگران بار منفی دارد و باعث جذب بیشتر بار منفی و فقر می‌شود. والاس واتِلز، از بنیان‌گذاران قانون جذب، می‌نویسد: «از فقر حرف نزنید، درموردش کنکاش نکنید و خودتان را درگیرش نسازید. وقت‌تان را صرف امور خیریه یا جنبش‌های خیر نکنید. همه‌ی این کارها فقط فلاکتی را که سعی به از بین بردنش دارند تداوم می‌بخشند.» واتِلز درادامه توصیه می‌کند: «تمام توجه‌تان را به ثروتمندان معطوف کنید و فقر را نادیده بگیرید.» بِرن در کتاب راز حتی یک قدم فراتر رفته است: «اگر کسی را دیدید که اضافه‌وزن داشت، نگاهش نکنید… اگر به بیماری‌ها فکر کنید یا درموردشان حرف بزنید، خودتان هم بیمار خواهید شد. به هرچه فکر کنید یا خودتان را در معرضش قرار دهید، چه خوب چه بد، همان چیز برای خودتان پیش خواهد آمد.»

بنابراین اگر به قانون جذب باور داشته باشید، باید از مشاغل مربوط به حوزه‌‌های کمک‌رسانی یا سلامتی از قبیل پزشکی، پرستاری، خدمات بیمارستانی، دین‌یاری، روانشناسی، افسری نیروی انتظامی، پیراپزشکی و بسیاری شغل‌های دیگر اجتناب کنید. از فعالیت در مشاغلی که نیازمند به مراوده با فقرا دارند نیز باید بپرهیزید و با این اوصاف حسابدار، کارگذار وام مسکن، بانک‌دار یا وکیل نشوید. همه‌ی اینها درحالی است که مطالعات نشان داده‌اند شرکت در کارهای خیر، همدلی و شرکت در فعالیت‌های داوطلبانه برای هر دو طرف، هم انجام‌دهنده‌ی کار خیر و هم دریافت‌کننده‌ی آن، منفعت دارد. اما اگر از پیروان قانون جذب باشید، باید از این منفعت چشم بپوشید.

۸. در قانون جذب باید از حمایت برحذر بود.

براساس قانون جذب چون همیشه همان چیزی را جذب خواهید کرد که فکرتان به آن مشغول است، پس باید از شرکت در هرگونه گروه‌های حمایت از بیماران جسمی و ذهنی اجتناب کنید. مطالعات نشان داده‌اند که اتفاقا گروه‌های حمایت از مثلا معتادان، چاق‌ها یا مبتلایان به سرطان سینه مفیدند، اما قانون جذب به‌غلط هشدار می‌دهد که با شرکت در چنین گروه‌هایی فقط مشکل‌تان را بدتر خواهید کرد.

۹. قانون جذب بی‌فکرانه است.

در قانون جذب باید خودتان را مدام در آینده‌ای غیرواقعی تصور کنید که انگار هدف بخصوص‌تان محقق شده است. به‌عبارتی باید فقط نتایج موفقیت‌آمیز را تجسم کنید تا به کائنات نشان دهید که باورش دارید. از این‌روست که فکرکردن به برنامه ریزی، اقدامات و چالش‌ها دارای بار منفی دانسته می‌شود و با قانون جذب جور درنمی‌آید. بنابراین براساس قانون جذب باید فرایند دست‌یابی به هدف را نادیده بگیرید و درعوض روی نتیجه متمرکز شوید و بدون توجه به حال، زندگی کنید. و این یعنی بی‌فکری که در نقطه‌ی مقابل ذهن آگاهی قرار دارد. ذهن آگاهی یعنی آگاهی کامل از اینجا و اکنون و توجه تمام به آن. همچنین مطالعات نشان داده‌اند که ذهن آگاهی دارای فواید بسیاری ازجمله ایجاد احساس رضایت و شادمانی در زندگی است.

۱۰. در قانون جذب همیشه خودمان مقصریم.

در قانون جذب به‌عنوان قانونی جهانی و بی‌نقص هر چیز مثبتی همیشه باید چیزهای مثبت بیشتری را به خود جذب کند. بنابراین هرکسی خودش کاملا مسئول اهدافی است که برایش محقق نشده‌اند و اصلا هم اهمیتی ندارد که آن اهداف محقق‌نشده چقدر غیرواقعی بودند. به‌عبارتی براساس قانون جذب ما نه‌تنها افکار و اعمال خودمان بلکه افکار و اعمال اطرافیان‌مان و حتی طبیعت را نیز تحت کنترل داریم. اما در واقعیت چنین چیزی نیست!

۱۱. در قانون جذب همیشه خود قربانی تقصیرکارست.

قانون جذب ادعا می‌کند که اگر هر چیز بدی برای‌تان اتفاق افتاد، تنها دلیلش این است که خودتان به افکار بد فکر کرده‌اید. مثلا اگر تصادف کردید، صددرصد تقصیر خودتان است. یا اگر به سرطان سینه مبتلا شدید، باز هم صددرصد تقصیر خودتان است و اصلا هم ربطی به ژنتیک ندارد. اگر قربانی تجاوز و سوء‌ِاستفاده شدید، باز صددرصد خودتان مقصرید. کودکان قربانی حملات تروریستی، کودکان بیمار، قربانیان بلایای طبیعی، هولوکاست و هر مصیبت دیگری از تقصیر خود فرد مصیبت‌زده ناشی می‌شود. همه ته قلب‌مان می‌دانیم که چنین طرز فکری مسخره است. اما همین‌ها اساس قانون جذب را تشکیل می‌دهند که می‌گوید هیچ‌کس هرگز چیزی را که در فکرش نباشد جذب نخواهد کرد. یعنی هر اتفاق بدی که می‌افتد خودمان مقصریم.

براین‌اساس اگر به قانون جذب باور داشته باشید، نباید برای مثلا مبتلایان به سرطان یا کودکانی که در سختی و فقر زندگی می‌کنند متأسف باشید، چراکه مسبب وضعیت‌شان کسی جز خودشان نیست. به‌نظرتان علت چاقی چیست؟ اگر به قانون جذب باشد، علتش نه متابولیسم پایین بلکه فکرکردن به چاقی است. باب پراکتور، از کارشناسان قانون جذب، می‌گوید: «بیماری نمی‌تواند در بدن فردی که در وضعیت عاطفی سالمی باشد زیست کند.»

در کتاب راز نیز آمده است: «هیچ‌ چیزی را به‌دست نخواهید آورد مگر اینکه فکر کنید می‌توانید به‌دستش بیاورید. فکرکردن به اینکه می‌توانید چیزی را به‌دست بیاورید، آن چیز را با همین فکرتان به‌سمت‌تان خواهد آورد.» یا به‌گفته‌ی جیمز آلن، از پیشگامان جنبش خودیاری، «افکار و اعمال خوب هرگز نمی‌‌توانند نتایج بد در پی داشته باشند. افکار و اعمال بد هم هرگز نمی‌توانند نتایج خوب در پی داشته باشند. رنج و عذاب همیشه اثر فکر غلط در بعضی جهات است.» والاس واتِلز هم می‌گوید: «اگر کسی فقط به سلامتی کامل فکر کند، می‌تواند در خودش کارکرد بدن سالم را ایجاد کند.» اِستر هیکس نیز معتقد است: «هرکسی همه‌ی جنبه‌های تجربیاتش را خودش مشخص می‌کند. ما بر سلامتی‌مان در تمام طول زندگی کنترل کامل داریم. هیچ چیزی تصادفی نیست.»

۱۲. در قانون جذب کمال هر چیزی دست‌یافتنی است.

قانون جذب ادعا می‌کند که قانون بی‌عیب‌ونقصی است و می‌تواند به زندگیِ سرشار از کمال بینجامد. در قانون جذب گفته می‌شود که هیچ هدفی اگر بتوانید به آن فکر کنید خیلی بزرگ نیست و چیزی به‌‌اسم اهداف غیرواقعی وجود ندارد. در کتاب راز می‌خوانیم که می‌توان به ایده‌آل‌هایی همچون سلامتی کامل و جوانی ابدی فکر کرد و این افکار را با فکرکردن مداوم به کمال مطلوب در واقعیت محقق ساخت. اما می‌دانیم که زندگی بی‌عیب‌ونقص نیست. زندگی می‌تواند برای‌مان تجربیات محشری به‌همراه داشته باشد، ولی هرگز کامل نخواهد بود.

به‌نظرتان چنین طرز فکری چه اشکالی دارد؟ چرا نباید کمال گرا باشیم؟ خیال‌بافی و تلاش برای رسیدن به کمال شاید در کوتاه‌مدت حال‌تان را خوب کند، اما از شانس دست‌یابی به هدف می‌کاهد و می‌تواند باعث ناامیدی شود. مطالعات نشان داده‌اند که اگر قرار باشد فقط کمال هر چیزی راضی‌تان کند (از سلامتی کامل و خانواده‌ی تمام‌عیار گرفته تا ازدواج عالی و منزل بی‌نقص)، آن‌وقت است که باید منتظر یک ناامیدی حسابی هم باشید!

۱۳. قانون جذب دارای اثر پلاسیبو یا همان تأثیرات تلقینی است.

پلاسیبو به موادی غیرفعال و بی‌اثر گفته می‌شود که اثر مثبتی را به آنها نسبت داده باشند. هرچه بیشتر به خودتان بقبولانید که چیزی اثرگذار خواهد بود، متقابلا شانس بیشتری هم برای دریافت نتیجه‌ی مثبت نصیب‌تان خواهد شد. برخی از پیروان سرسخت قانون جذب معتقدند که چون ذهن انسان ابزار قدرتمندی است، ما حتی می‌توانیم ضربان قلب و فشار خون‌مان را از طریق تجسم فکری افزایش یا کاهش دهیم. اما قانون جذب برای عموم مردم بیشتر درمورد چیزهای پیش‌پاافتاده‌ای که برایش تابلوی آرزوها ندارند، مثل پیداکردن پول در خیابان یا شنیدن خبری از یک دوست گمشده، جواب می‌دهد. به‌نظرتان قانون جذب بیشتر از داشتن پای خرگوش، انداختن سکه در آب‌نما یا شکستن استخوان جناق برای‌تان شانس خواهد آورد؟ اگر امتحانش کنید، خواهید دید که نه.

۱۴. قانون جذب دارای شواهد روایی است.

تأثیر مثبت قانون جذب در دست‌یابی به اهداف دارای شواهد علمی نیست و هرچه هست روایات و گزارش‌های فردی است. این حقیقت ثابت نمی‌کند که پس قانون جذب وجود ندارد، اما آیا به‌نظرتان وقت‌گذاشتن و صرف پول و انرژی برای چیزی که می‌تواند بی‌اثر و حتی زیان‌آور باشد ارزشی دارد؟ دیگران بیشتر از اینکه شکست‌هایشان را به گوش‌مان برسانند موفقیت‌هایشان را جار می‌زنند.

وقتی دو چیز نامربوط هم‌زمان برای‌مان اتفاق می‌افتند، با اینکه می‌دانیم خیلی اوقات چنین تصادفی رخ نمی‌دهد، باز سعی می‌کنیم که بین آن دو چیز نامربوط ارتباطی خاص پیدا کنیم. مثلا چند بار شده که به شخصی خاص فکر کرده‌ باشید و آن شخص به شما زنگ بزند؟ از بین صدها نفری که در طول روز به آنها فکر می‌کنیم، شاید فقط ۰/۱ درصدشان به ما زنگ بزنند! اما اگر همین درصد را نسبت به کسانی که به شما زنگ زده‌اند و تصادفا در فکرشان هم بوده‌اید بسنجید قضیه فرق می‌کند: من به فلانی فکر کردم و او هم زنگ زد و این یعنی ۱۰۰ درصد، غافل از اینکه خیلی از کسانی هم که به آنها فکر کرده بودید هیچ زنگی به شما نزدند!

در بسیاری از وب‌سایت‌ها و منابع قانون جذب ادعا می‌شود که شانس دست‌یابی به اهدافی که به آنها فکر می‌کنید بالای ۹۰ درصد است. اما اگر از کارشناسانی که با تمرین‌کنندگان قانون جذب سروکار دارند بپرسید، به شما خواهند گفت که میزان شکست بسیار بالاست. جان آساراف، از کارشناسان قانون جذب، میزان موفقیت در قانون جذب را فقط حدود ۰٬۱ درصد برآورد کرده است و این رقم منطقی‌تر به‌نظر می‌رسد.

دکتر فاربِر ضمن توضیح اشکالات قانون جذب معتقد است که شاید این حرف‌ها برای طرفداران قانون جذب خوشایند نباشد، اما این روشنگری‌ها بسیار لازم‌اند تا میلیون‌ها مردمی که وقت، پول و انرژی خود را صرف سیستمی بی‌اثر و زیان‌آور (به‌‌عقیده‌ی او) می‌کنند آگاه شوند.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x