جزییات جدید از قتل دختر ۱۶ ساله به دست پدرش
هفته گذشته در تاریخ ششم تیرماه دختری نوجوان در شهر نورآباد شهرستان ممسنی از توابع استان فارس به دست پدرش به قتل رسید. خبری که خیلی زود در رسانه ها و شبکه های اجتماعی منتشر شد و خشم و غم مردم را برانگیخت. دخترکشی؛ قصه تلخی که گویا نقطه پایانی ندارد.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از رکنا، آریانا لشکری، نام دختر ۱۶ ساله ای بود که قربانی خشم پدر شد. ماجرا از این قرار است که این دختر نوجوان در پی بحث و جدل با پدرش به خانه مادربزرگش میرود. هنگامی که پدر از این اتفاق مطلع میشود با اسلحه شکاری به خانه مادرش میرود و در پی از سرگیری دعوا، مرد عصبانی با شلیک یک گلوله به قفسه سینه دخترش، جان او را میگیرد.
محمدکاظم لشکری، پدر آریانا پس از بازداشت ضمن اقرار به قتل دخترش، گفته که نتوانسته عصبانیت خود را کنترل کند و دخترش را با شلیک گلوله به قتل رسانده است. او در اعترافاتش گفت: «من قصد کشتن دخترم را نداشتم، آریانا فرزند بزرگ من بود و یک دختر ۱۲ ساله دیگر هم داریم اما مدتی بود که با دختر بزرگم بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده بودیم. روز دوشنبه بر سر همین اختلافات، آریانا به خانه مادرم رفت و من با اسلحه شکاری به آنجا رفتم تا او را بترسانم، قصدم کشتن دخترم نبود اما بیاختیار شلیک کردم و مرتکب قتل شدم.»
در این زمینه بخوانید؛
شلیک مرگبار پدر عصبانی به دخترش
حالا با پیگیری جزئیات این خبر و گفتوگو با برخی آشنایان خانواده مقتول و همشهری هایش مشخص شده که علاقه آریانا به یک پسر دلیل بروز این اختلافات بوده و این مرد به مواد مخدر اعتیاد داشته است. با آنکه اکثر اقوام و افرادی که ساکن این شهرستان هستند ترجیح دادهاند درخصوص این ماجرا صحبت نکنند اما برخی از آنها توضیح برخی جزئیات پرداختند.
یکی از اهالی این شهرستان زنی ۳۶ ساله است که درخصوص قتل آریانا میگوید: «آریانا یک خواهر ۱۲ ساله هم دارد. اهل منطقه لشکری ممسنی هستند که به عنوان قلعه کهنه هم از آن نام برده میشود. همان روزی که این خبر را شنیدم یکی از دوستان خواهرم که از طایفه لشکری بود و با این دختر نسبت فامیلی داشت در صفحه شخصی اینستاگرامش عکس آریانا را گذاشت و کنار عکس نوشت: «وقتی عاشق میشی» بعد هم یکی، دو ساعت نشد که دوست خواهرم عکس مربوط به آریانا را از صفحه اینستاگرامش حذف کرد و دیگر خبری نشد.»
این زن اینطور ادامه میدهد: «انگار خانواده او نمیخواستند خبری از این اتفاق فاش شود. حرفهای ضد و نقیض هم زیاد در مورد این خبر در ممسنی پیچیده اما خب من از طریق یکی از اقواممان که در دادگستری کار میکند پیگیر خبر شدم و او هم به من گفت مادر این دختر هم مدتی میشد به عنوان قهر خانه را ترک کرده بود. آریانا با پسری در رابطه بوده که ما شنیدیم قصدشان نیز ازدواج بود اما خب پدر آریانا به او شک میکند و وقتی پیامهای داخل گوشی آریانا را میبیند با او بر سر همین موضوع درگیر میشود.»
زن ۳۶ ساله ماجرای قتل آریانا را اینطور شرح میدهد: «چند دقیقه بعد پدر آریانا از خانه خارج میشود و همین که پدر این دختر از خانه خارج میشود آریانا با حالت قهر خانهشان را ترک میکند و به خانه مادربزرگش میرود. پدر او هم وقتی برمیگردد و دخترش را در خانه نمیبیند عصبانی میشود و اسلحه شکاریاش را برمیدارد و به خانه مادرش میرود. این مرد در خانه مادرش با آریانا دوباره بحث میکند و درگیر میشود و با همان اسلحه شکاری که در دستش بوده به سمت آریانا شلیک میکند. اینجا شهرستان کوچکی است و تمام ساکنانش همدیگر را میشناسند، کوچکترین مسالهای که رخ بدهد کل اهالی باخبر میشوند. ما شنیدیم که پدر خانواده فقط برای اینکه دخترش را بترساند و او را به خانه برگرداند اسلحه را با خود برده بود ولی خب به هر حال این اتفاق افتاد.»
یکی از اقوام این خانواده که یک خانم است نیز میگوید: «نباید این خانواده را قضاوت کرد. آریانا نجیبترین دختری بود که تا به حال دیده بودم. این اتفاق ناخواسته رخ داده است. هیچکس جای پسرعمه من نیست که بداند او الان چه حالی دارد. هیچوقت نباید ندانسته کسی را قضاوت کرد.»
در این میان یکی از اقوام نزدیک آریانا در یک فایلی صوتی که در رسانههای اجتماعی منتشر شد، گفت پدر آریانا او را فقط به این دلیل که میخواست بدون محدودیت زندگی کند و بهدلیل حرف و حدیثهای فامیلی کشت.
یکی دیگر از اهالی نورآباد ممسنی دختر جوانی است که در این باره میگوید: «اینها دو خواهر بودند که آریانا فرزند بزرگتر این خانواده بود. مادر آریانا چند سال پیش از همسرش طلاق میگیرد. پدرش هم به دلیل مسائلی به زندان میافتد و مادربزرگشان آریانا را به همراه خواهر کوچکش بزرگ میکند. حدود دو ماه پیش پدر آریانا از زندان آزاد میشود و وقتی میفهمد که آریانا خواستگار دارد و آنها به هم علاقه دارند با ازدواجشان مخالفت میکند ولی آریانا آن پسر را که خواستگارش بوده، دوست داشته و به پدرش گفته من میخواهم با این پسر ازدواج کنم. بحث و درگیری آنها هم از همین موضوع شروع میشود. اینجا شهر بزرگی نیست که کسی متوجه ماجراها نشود تا حدی هم خانواده این دختر از انتشار واقعیت جلوگیری کردند.»
از آشنایان این خانواده مردی تقریبا میانسال هست که در مورد قتل آریانا سکوت میکند و میگوید: «من کل ماجرا را میدانم اما الان صحبت در مورد این حادثه دیگر چه سودی دارد؟!» یکی دیگر از اهالی این شهرستان نیز در واکنش به قتل این دختر نوجوان میگوید: «گویا آریانا پسری را میخواسته که خواستگارش هم بوده پدرش هم مخالفت میکرده تا اینکه روز حادثه دخترش را با اسلحه به قتل میرساند.»
یکی از اقوام آریانا نیز که دختری کم سن و سال است درخصوص این خبر میگوید: «ببینید این حادثه کاملا سهوا رخ داده است. اصلا اینطور نبوده که آریانا به خاطر اذیت کردن پدرش از خانه قهر کند و به خانه مادربزرگش برود. پدر او هم اصلا به قصد کشتن دخترش به آنجا نرفته بود… جزییات بیشتر را نمیتوانم بگویم. خانواده مقتول ناراحت میشوند.»