یه پیشنهاد برای وقتی حال انجام هیچ کاری رو نداری
تعداد زیادی از کسانی درخواست مشاوره دارند با این جملات حس و حال خودشان را توصیف میکنند «دیگه حوصله هیچ کسی رو ندارم» و یا «هیچی واسم مهم نیست حوصله هیچ کاری رو ندام».
به گزارش اقتصاد آنلاین، با وجود اینکه این افراد دچار بیحوصلگی و بی انگیزگی شدند بازهم بخشی از وجودشان درخواست کمک کرده و میخواهد دوباره به روال عادی زندگی برگردد و شور و نشاط را تجربه کند که این موضوع به خودی خود امید بخش است. در این مقاله دلیل بیحوصلگی و شیوههای بروز آن را توضیح میدهیم و در ادامه علاوه ارائه راهکارهای عمومی به شما میگوییم مشاور چه کمکی به شما برای درمان بیحوصلگی و تنگی خلقتان به شما میکند.
جدایی و شکست عاطفی
شما بعد از اینکه رابطه عاطفیتان با شکست مواجه شد و از عشقتان جدا شدید برای کنار آمدن به این موضوع مراحل مختلفی را پشت سر میگذرانید، یکی از این مراحل مرحله افسردگی است. در مرحله افسردگی، خلق فرد بسیار پایین میآید و اصلا حوصله انجام هیچ کاری را ندارد، حوصله حتی حرف زدن با هیچ کسی را ندارد و ترجیح میدهد اکثر وقت خود را تنها باشد. ممکن است شما مدت زیادی از تمام شدن رابطهتان گذشته باشد اما در مرحله افسردگی گیر افتاده باشید. بعد از تمام شدن یک رابطه برای اینکه بتوانید با جدایی کنار بیاید لازم است حتما مراحل سوگ عاطفی را به درستی و با راهکارهای مناسب پشت سر بگذارید. در غیر این صورت عوارض این جدایی تا مدتهای زیادی زندگی شما را تحت تاثیر قرار میدهد و به شما آسیب وارد میکند.
سوگ عاطفی حل نشده
همانطور که گفته شد اگر ضربه عاطفی را در زندگی تجربه کنید و به درستی مراحل سوگ آن را پشت سر نگذارید، تبعات آن تا مدتها دامنگیرتان میشود این سوگ میتواند جدایی از عشقتان باشد یا فوت عزیزانتان، یا ازدست دادن موقعیت تحصیلی یا شغلیتان باشد. افراد زیادی هستند که تا سالها بعد از فوت یکی از عزیزانشان بدون اینکه متوجه باشند انگیزهشان را برای زندگی از دست میدهند و نسبت به همه چیز بیتفاوت میشوند.
افسردگی
بیحوصلگی میتواند پیآمد کمخوابی، پایین بودن تحریک ذهنی یا محدود بودن دامنه انتخاب فعالیتهای روزمره باشد. اما علل افسردگی گستردهتر است. عاملهای زیستی، روانی و اجتماعی همگی نقش مهمی در ایجاد افسردگی دارد. افسردگی میتواند ارثی یا ژنتیک باشد؛ گاهی اوقات نیز آسیبدیدگی (تروما) یا رخداد مهم دیگری در زندگی محرک شروع افسردگی است. زور شنیدن، سوءاستفاده جنسی، روانی و جسمی دلایل دیگری هستند که موجب افسردگی میشوند. سوءمصرف مواد نیز افراد را در برابر افسردگی آسیبپذیر میسازد.
بیحوصلگی چطور بروز پیدا میکند؟
اینکه فرد حوصله هیچ کسی و هیچ کاری را نداشته باشد به شیوهها و شکلهای مختلفی در رفتار او بروز پیدا میکند در ادامه انواع بیحوصلگی را درتوضیح میدهیم:
بیتفاوتی: بیعلاقه شدن به همه چیز
بیحوصلگی همراه با بیتفاوتی زمانی رخ میدهد که به خودتان زحمت انجام دادن هیچ کاری را نمیدهید. در این حالت اهمیتی به اتفاقات اطرافتان نمیدهید، مدام خیالبافی میکنید، به فضای خالی خیره میشوید یا احساس خوابآلودگی میکنید. این وضعیت شبیه به حالتی است که سر کلاس خسته کننده ریاضی احساس میکنید.
دلمردگی: احساس درماندگی و بیچارگی برای تغییر دادن موقعیت
احساس دلمردگی و بیعلاقگی نوعی بیحوصلگی است که غالباً از عجز و درماندگی نشأت میگیرد. این نوع بیحوصلگی زمانی بروز مییابد که احساس کنید در زندگی کسل کنندهای گیر افتادهاید و نمیتوانید شرایط را تغییر بدهید. افسردگی ناشی از درماندگی در میان دانشآموزان دبیرستانی شایع است و میتواند یکی از نشانههای افسردگی باشد.
تنظیم کنندگی: انگیزه نداشتن برای انجام دادن وظایف فعلی
تا به حال برایتان پیش آمده که آنقدر حوصلهتان سر برود که آرزو کنید کاش میتوانستید کار دیگری انجام بدهید، اما از طرفی مطمئن هم نباشید که چه کاری دوست دارید انجام بدهید؟ به این حالت بیحوصلگی تنظیم کنندگی میگویند که غالباً در اثر انجام دادن وظایف تکراری و خسته کننده بروز مییابد.
واکنشی: احساس خشم و رنجش
گاهی اوقات آنقدر حوصلهتان سر میرود که مملو از خشم، ناامیدی و پرخاشگری میشوید. با اطرافیانتان تندی میکنید یا بدون دلیل از کوره درمیروید. به این وضعیت بیحوصلگی واکنشی میگویند و یکی از ناراحت کنندهترین و آزاردهندهترین انواع بیحوصلگی است. ممکن است احساس بیقراری شدید کنید و کارهایی که دوست دارید انجام بدهید، اما نمیتوانید به مشغله ذهنی دائمیتان تبدیل شود.
کاوشگرانه: احساس این که باید کار دیگری انجام بدهید
بیحوصلگی کاوشگرانه با احساس ناراحتی همراه است و شما را ترغیب میکند که فعالیتهای جدیدی را برای بهتر شدن حالتان پیدا کنید. برای مثال اگر در خانه حوصلهتان سر میرود، با دوستتان تماس میگیرید و قرار میگذارید که با هم به کافی شاپ بروید. شناسایی نوع بیحوصلگی برای غلبه بر آن بسیار مفید است. به این ترتیب میتوانید عاملهایی را که موجب کسالت و بیحوصلگیتان میشوید، تعیین کنید و به دنبال تغییراتی مثبت برای بهبود حالتان بگردید.
چه زمانی باید کمک بگیرم؟
مقداری بیحوصلگی عادی است، اما اگر بیحوصلگی زندگی روزمرهتان را تحتالشعاع قرار داده، وقتش رسیده است که کمک بگیرید.
بیعلاقه شدن به فعالیتها و سرگرمیهایی که زمانی از انجام دادنشان لذت میبردید.
احساس ناامیدی ناشی از بیحوصلگی
ناتوانی در ایجاد تغییری مثبت برای غلبه بر بیحوصلگی
انجام ندادن کارهای مهم به دلیل احساس بیحوصلگی
خشمگین شدن از دست خود به دلیل احساس بیحوصلگی
مشاور چه کمکی به من میکند؟
مشاوران بررسی میکنند یعنی احساس بیحوصلگی چه مدت در شما وجود دارد، شدت آن چقدر است و چقدر زندگی شما را تحت تاثیر قرار داده است برای مثال آیا این موضوع ساعت خوابتان را تغییر داده است، باعث بی اشتهایی شده یا خیر، بعد تاریخچهای از زندگی شخصیتان میگیرند برای مثال به تازگی جدایی را تجربه کردید، موقعیت شغلیتان تغییر کرده است و …. . با استفاده از اطلاعاتی که بدست آمده ریشه این حس بیحوصلگی را در شما پیدا میکنند و برای آن طرح درمان در نظر میگیرند و شروع به فعالسازی رفتاری میکنند برای مثال به روتین زندگیتان نظم میدهند. برای این منظور کل کارهایی که در طول روز و هفته انجام دهید را یادداشت میکنیدد و مشاور برای اصلاح سبک زندگی مهارتهای لازم را به شما آموزش میدهد.
هر روز یک کار غیرمعمول انجام بدهید
انجام دادن کار سادهای مانند خرید کردن از یک سوپرمارکت جدید یا دوچرخه سواری به جای رانندگی میتواند تغییری باورنکردنی در روحیهتان ایجاد کند. این تغییرات کوچک به زودی منجر به تغییراتی بزرگتر میشود که شادابی و نشاط را به زندگیتان برمیگرداند.
ساعت خوابتان را تنظیم کنید
تنظیم خواب یکی از کارهای موثر برای مقابله با حوصلگی است. خیلی از اوقات بخاطر اینکه حوصله هیچکاری را ندارید ساعتهای زیادی را در شبکههای اجتماعی چرخیدهاید و دیر وقت خوابیدهاید و تقریبا ظهر از خواب بیدار شدهاید. باید تلاش کنید کم کم و به تدریج ساعت خواب و بیداریتان را تنظیم کنید برای این کار میتوانید هر شب نیم ساعت زودتر بخوابید و صبحها راس یک ساعت خاص بیدار شوید.
گفتگوی سختی را که از آن اجتناب میکنید، انجام بدهید
اگر مدام سر یکی از نزدیکانتان غر میزنید، باید بدانید که این گلایههای مکرر بخش زیادی از انرژیتان را تحلیل میبرد. به هیچ وجه در برابر این ایده تسلیم نشوید که رابطهتان با یک نفر باید همیشه مملو از ناراحتی و اضطراب باشد. باید با فرد مورد نظرتان درباره موضوعی که آزارتان میدهد، صحبت کنید، مهم نیست چقدر از این گفتگو معذب میشوید، باید آن را انجام بدهید، در غیر این صورت مطمئن باشید که ساکت ماندن درباره این موضوع در درازمدت بیشتر باعث ناراحتیتان خواهد شد.
هر شب یک فهرست شکرگزاری بنویسید
وقتی کسل و بیحوصله میشوید و احساس میکنید که دل و دماغ انجام دادن هیچ کاری را ندارید، در واقع به ذهنتان یاد میدهید که فقط به بدترینها توجه کنید. اگر نعمتهایی را که بابت داشتنشان شکرگزار هستید، روی کاغذ بنویسید، به ذهنتان کمک میکنید تا نیمه پر لیوان را ببیند و به بهترینها توجه کند. لازم نیست فهرست شکرگزاریتان حتماً درباره جنبه دردسرآفرین زندگی، مثلاً کار یا زندگی مشترکتان باشد، هر موضوع کوچکی که باعث خوشحالیتان میشود، میتواند در فهرست شکرگزاریتان قرار بگیرد.
به سلامت جسمیتان اهمیت بدهید
وقتی بیحوصله، کسل و بیحال هستید، واکنش خودکار بدنتان به این وضعیت ناراحت کننده این است که شما را وسوسه کند تا یک کیک کامل را با حرص بخورید تا شاید حالتان بهتر شود. اما همانطور که میتوانید پیشبینی کنید، شاید حالتان یک ربع بهتر شود، اما بعد از آن احساس بسیار بدتری پیدا خواهید کرد. تغذیه سالم و ورزش روزمره را جزء اولویتهایتان قرار بدهید تا ذهن و بدنتان بابت این که مراقبشان هستید، از شما ممنون باشند.
هر روز یکی از رویاهایتان را بنویسید
هر روز مدتی در رویای زندگی هیجانانگیزتری فروبروید که دوست دارید داشته باشید. کاملاً در رویایتان غرق شوید، به این فکر کنید که الان کجا هستید، چه کاری انجام میدهید و چه افرادی دورو برتان هستند. لازم نیست این رویاها حتماً متناسب با زندگی فعلیتان باشد، فقط قرار است کمی تفریح کنید و علاقهمندیهای جدید را کشف کنید.
از اطرافیانتان بخواهید که بهترین ویژگیهایتان را به شما یادآوری کنند
وقتی حوصلهتان سر میرود، ممکن است خود واقعیتان را از یاد ببرید. ممکن است از خودتان ناامید شوید، اعتمادبه نفستان را از دست بدهید، تواناییهایتان را دستکم بگیرید و به خودتان شک کنید که آیا میتوانید زندگی بهتری برای خودتان بسازید یا خیر. برای از بین بردن این تصورات منفی از افرادی که شما را به خوبی میشناسند، بخواهید که بهترین ویژگیهایتان را به شما یادآوری کنند. به احتمال زیاد شنیدن پاسخ بعضی از آنها شگفتزدهتان خواهد کرد. آشتی کردن با خود واقعیتان و به یاد آوردن محاسنتان باعث میشود که به خودتان ببالید و از آنجایی که احساس افتخار و هیجان و اشتیاق ارتباط تنگاتنگی با هم دارند، بیحوصلگیتان به زودی برطرف خواهد شد.
طبیعیت با وجود این بیحوصلگی برای انجام این راهکارهای انگیزه و انرژی نداشته باشید، اما همانطور که گفتیم بخشی از وجود شما تقاضای کمک دارد همین موضوع باعث شده شما این مطلب آموزشی را بخوانید، یکی از مهارتهای مشاور خوب و حرفهای این که با یک برنامهریزی علمی و به جا کم کم این بیحوصلگی را در شما از بین ببرد و در به شما انگیزه بدهد تا سبک زندگیتان را بهبود بدهید.
اینکه مدتی است حوصله هیچ چیز و هیچ کسی را ندارید میتوانند دلایل مختلفی داشته باشد، ممکن است تازگی از یک رابطه عاطفی خارج شدهاید و الان در مراحل کنار آمدن با این جدایی گیر کرده باشید، بی حوصلگیتان ممکن است ناشی از دپرشن یا افسردگی باشد و ممکن است بخاطر یک سوگ عاطفی حل نشده باشد. این بی حوصلگی به شیوههای مختلفی در زندگی روزمرتان بروز پیدا میکند برای مثال ممکن است نسبت به اتفاقات اطرافتان بیتفاوت شوید، احساس بیفایده بودن کنید و یا پرخاشگر و عصبی شوید.اگر این بی حوصلگی چند هفته در شما وجود دارد و روال عادی زندگیتان را مختل کرده است حتما باید به مشاور مراجعه کنید، مشاور بعد از پیدا کردن ریشه موضوع، راهکارهای لازم را در اختیارتان قرار میدهد. اما راهکارهایی عمومی که برای برطرف کردن این حس به شما کمک میکند هر روز یک کار کوچک که متفاوت از وظایف روزانهتان است انجام دهید، خوابتان را تنظیم کنید، از گفتگوهایی که باعث اذیتتان میشود پرهیز کنید، احساساتتان را روی کاغذ بنویسید، آرزوهایتان روی کاغذ بیاورید، به سلامت جسمتان اهمیت دهید، و از اطرافیانتان بخواهید تا ویژگیهای مثبت و تواناییهایتان را به شما یادآوری کنند.