پسرم را نکشتم!
مادر شیشهای به اتهام قتل نوزاد دو ماهه اش بازداشت شد؛ نوزادی که هنگام شیر خوردن به طرز معمایی جان باخت.
به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند آنلاین، در حالی که این مادر منکر قتل نوزادش است، پزشکی قانونی مرگ این کودک شیرخواره را مسمومیت با مواد روانگردان اعلام کرده است. زن جوان حالا بازداشت شده و در مقابل بازپرس جنایی در حالی که شوکه است و حال و روز خوبی ندارد، ماجرای مرگ نوزادش را روایت میکند؛ زن جوانی که سالها قبل به اتهام حمل و نگهداری شیشه به اعدام محکوم شده بود، اما حکم او شکست و به زندان تبدیل شد.
ساعت هفت صبح روز شنبه، 14 اسفند ماه بود که این اتفاق رخ داد. به ماموران کلانتری خزانه خبر رسید که نوزادی دو ماهه در خانهاش به طرز مشکوکی جان باخته است.
بلافاصله ماموران کلانتری به همراه بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی پایتخت در محل حضور یافتند و به بررسی این ماجرا پرداختند. پسربچه دو ماهه به نام ابوالفضل جان خودش را از دست داده بود.
مادرش در حالی که شوکه بود، به ماموران گفت: «نزدیک صبح بود که به کودکم شیر دادم، ولی خوابم برد. نمیدانم چه شد. وقتی بیدار شدم دیدم بیحال است. بلافاصله با برادر شوهرم تماس گرفتم و موضوع را اطلاع دادم. او هم خودش را رساند و با اورژانس تماس گرفت. ولی وقتی اورژانس رسید، آنها مرگ بچهام را اعلام کردند.»
با توجه به حال و روز مادر این کودک و اینکه او سابقهدار و معتاد است، ماموران به وی مظنون شدند. بنابراین زن 37 ساله به اتهام قتل نوزادش بازداشت شد، اما وقتی در مقابل قاضی شعبانی، بازپرس شعبه دهم دادسرای جنایی پایتخت قرار گرفت، منکر قتل شد و گفت: «من مدتهاست که شیشه مصرف میکنم. شب حادثه هم شیشه کشیدم. تا نصف شب داشتم با ابوالفضل بازی میکردم. نزدیک صبح به او شیر دادم و خوابم برد. من فکر میکنم که هنگام شیر دادن، پسرم خفه شده باشد.»
من عاشق پسرم بودم
این اظهارات در حالی مطرح شد که پزشکی قانونی در معاینات اولیه خود، مرگ کودک را مسمومیت بر اثر مواد روانگردان اعلام کرد. همچنین در سوابق این زن مشخص شد که او سالها قبل به اتهام حمل و نگهداری شیشه دستگیر شده بود.
در ابتدا حکم اعدام برایش صادر شد، اما در نهایت حکم او شکست و به زندان تبدیل شد. این زن صبح دیروز در حالی که همچنان از مرگ کودکش شوکه و ناراحت بود، در گفتوگو با «شهروند» ماجرای زندگیاش را اینطور روایت کرد:
چند فرزند داری؟
سالها قبل وقتی سن و سال کمی داشتم، با شوهر اولم ازدواج کردم. از او صاحب یک دختر شدم. دخترم هشت ماهه بود که از هم جدا شدیم. چون شرایط نگهداری بچه را نداشتیم، دخترم را به یک خانواده سپردیم. بعد از آن چند سال قبل با شوهرم دومم آشنا شدم و به صورت موقت ازدواج کردیم. در این مدت هم صاحب سه دختر شدم. پسرم هم دو ماهه بود که جان باخت.
هنگام حادثه شوهرت و بقیه فرزندانت کجا بودند؟
شوهرم که شهرستان بود. سه دخترم هم شمال پیش خواهر شوهرم بودند. من هم آن شب خانه خواهرم بودم. ساعت 11 بود که به همراه نوزادم به خانه برگشتیم.
چند وقت است که اعتیاد داری؟
سالهاست به شیشه اعتیاد دارم و نتوانستهام ترک کنم.
ماجرای زندانی شدنت چه بود؟
چند سال پیش چند گرم شیشه را که متعلق به برادرم بود، ماموران از من گرفتند. ابتدا به اعدام محکوم شدم. بعد هم حبس ابد و در نهایت حکمم شکست و به زندان و رأی باز تبدیل شد. یعنی میتوانستم به خانه بروم و به خانوادهام سر بزنم. تازه زندانم تمام شده بود که این اتفاق افتاد.
چه شد که نوزادت جان باخت؟
من عاشق پسرم بودم. او را با تمام وجود دوست داشتم. هنوز هم شوکه هستم. آن شب تا ساعت سه صبح با او بازی میکردم. حالش خوب بود. نزدیک صبح به او شیر دادم. صبح که بیدار شدم، دیدم بیحال است و سخت نفس میکشد. خیلی ترسیده بودم، ولی من او را نکشتم. درست که مواد مصرف کردم، ولی کسی را به کشتن ندادم. او پسرم بود و من عاشقش بودم.
از دختر اولت خبر داری؟
بله. او حدودا پنج سال پیش متوجه شد که من مادرش هستم. حتی میخواست بیاید و با من زندگی کند، ولی من شرایطش را نداشتم. برای همین نزد خانوادهاش ماند. اتفاقا خانوادهاش خیلی خوب و مهربان هستند و از او به بهترین نحو مراقبت میکنند.