x
۲۹ / دی / ۱۴۰۰ ۰۶:۲۴

داستان عجیب‌ ترین دزدی پایتخت با طلا و مس

داستان عجیب‌ ترین دزدی پایتخت با طلا و مس

گفت‌ و گو با سارق حرفه‌ ای که به عنوان مامور اداره برق، بیش از ۱۰۰نفر را طعمه سرقت‌ های خود کرد.

کد خبر: ۶۰۱۲۹۳
آرین موتور

به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از شهروند، خونسرد و آرام است. با همان کاپشنی که به سرقت‌هایش می‌رفت، دستگیر شده و در حیاط پلیس آگاهی ایستاده است. سرقت‌های عجیب‌وغریبی را در کارنامه قضائی‌اش ثبت کرده است. شگرد خاصی را برای دستبرد به طلاهای زنان پایتخت انتخاب کرده بود. محراب با معرفی خود به عنوان مامور اداره برق وارد خانه‌ها می‌شد. خانه‌هایی که زنان تنها در آنجا حضور داشتند.

او به بهانه کمترکردن مصرف برق، طلاهای زنان را می‌گرفت. آن را مقابل کنتور قرار می‌داد که مثلا مصرف برق را کاهش دهد. اما سر فرصت مناسب پا به فرار می‌گذاشت و طلاها را با خود می‌برد. مجرمی که حالا بین 150 تا 200 شاکی را در پرونده خود دارد. شاکیانی که بیشترشان با دیدن متهم، از کوره در رفتند و سعی در خالی‌کردن خشم خود داشتند.

خشم مالباختگان

اکثرشان به پلیس آگاهی پایتخت مراجعه کرده‌اند. وقتی دزد طلاهایشان را می‌بینند، فریادزنان به طرفش می‌روند. عصبانی‌اند. از فریبی که خوردند خشم دارند. یکی از همین زنان، با گریه و فریاد ماجرای سرقت از آرایشگاهش را توضیح می‌دهد: «من به همراه همکارم در سالن زیبایی بودیم. اول صبح بود. ابتدا زنگ واحد را از بیرون زدند. من آیفون را برداشتم و مردی گفت که مامور اداره برق است. من در را باز کردم. او مقابل واحد آمد و در را زد. وقتی در را باز کردم، گفت که شما هشت میلیون تومان جریمه دارید. برق واحد شما مشکل دارد و من باید از داخل آن را چک کنم. اجازه دادم بیاید داخل؛ او پس از چک‌کردن کنتور گفت باید نوسان برق شما را کاهش دهم تا از این طریق برق کمتری مصرف کنید. وگرنه باید برق شما قطع شود.»

به خاطر اعتمادم سرزنش شدم

این زن در حالی که به شدت عصبانی است، ادامه می‌دهد: «به هر طریقی بود مرا فریب داد. حتی ابزار کار مثل فازمتر هم همراهش بود. او گفت طلا و مس، هرچه داری بیاور تا کنار کنتور قرار دهم. گفتم چرا؟ گفت از این طریق نوسان برق کم و جریمه شما هم صفر می‌شود. قبول کردم. اول گوشواره خودم را دادم. گفت این کم است. طلای بیشتر بیاور. همکارم گردنبند و حلقه‌اش را داد. بعد از آن او از من خواست داخل اتاق بروم و تمام وسایل برقی را خاموش کنم. وقتی داخل اتاق شدم، او فرار کرد.»

زن دیگری درحالی‌که از اعتمادش به این پسر به شدت پشیمان است، می‌گوید: «من به همراه پسر 14 ساله و دختر هفت ساله‌ام در خانه بودم. این مرد آمد. گفت 14میلیون تومان بدهی برق شما است. خیلی تعجب کردم. حتی با همسرم هم تماس گرفتم. او گفت باید بیاید داخل و کنتور را چک کند. وقتی وارد شد، با یکسری اصطلاحات مرا فریب داد. طلاهایم را گرفت و فرار کرد. همه مرا سرزنش می‌کنند که چرا به این مرد اعتماد کردی. نمی‌دانم چرا باور کردم که طلا به نوسان برق ارتباط دارد.»

طراحی نقشه عجیب در زندان

همه این زن‌ها، ماجراهای مشابهی دارند. همگی فریب خوردند. آن هم از سوی محراب و همدستش؛ محراب از چند ماه پیش دزدی‌های عجیبش را شروع کرد. زنگ در خانه‌ها را زد. خود را مامور اداره برق معرفی کرد. هر بار وقتی می‌فهمید زنی در خانه تنهاست، به بهانه مصرف بیش از اندازه کنتور برق آن خانه، وارد آپارتمان می‌شد. آنجا بود که شگردش را اجرا می‌کرد. البته بودند در این میان زنانی که در را برای این مرد باز نمی‌کردند و او را به خانه‌شان راه نمی‌دادند. این سارق ماجرای دزدی‌هایش را روایت می‌کند:

چند وقت است که سرقت می‌کنی؟

یادم نمی‌آید. چند ماهی می‌شود.

بیشتر از خانه‌های کدام مناطق سرقت می‌کردی؟

فرقی نداشت. گاهی بالای شهر، گاهی جنوب شهر. البته بیشتر در جنوب شهر سرقت می‌کردم.

چی شد که ایده این سرقت به ذهنت رسید؟

در زندان با این شگرد آشنا شدم. فکر نمی‌کردم بتوانم کسی را فریب دهم. ولی بیشتر قربانی‌ها فریب می‌خوردند و طلاهایشان را به من می‌دادند.

سابقه داری؟

بله. به جرم کیف‌قاپی به زندان رفته بودم که با این شگرد آشنا شدم.

همدست هم داری؟

همسرم همدستم بود. البته او اصلا در سرقت‌ها همراهم نمی‌آمد. وقتی در خانه‌ای گیر می‌افتادم، برای جلب اعتماد بیشتر طعمه‌ام، با همسرم تماس می‌گرفتم. او با صدایی مثل اوپراتور صحبت می‌کرد. انگار که با اداره برق تماس گرفته‌ام. بعد هم می‌گفت آنجا اداره برق است و مرا به عنوان مامور تایید می‌کرد.

موردی هم داشتی که در را برایت باز نکنند؟

بله. خیلی زیاد بود. وقتی زنگ می‌زدم در آپارتمان را باز می‌کردند، ولی در خانه را نه. گاهی هم متوجه می‌شدم که در خانه تنها نیستند، برای همین به عنوان مامور برق کنتور را چک می‌کردم و بدون سرقت متواری می‌شدم.

چطور انقدر راحت به تو اعتماد می‌کردند؟

اصطلاحات تخصصی به کار می‌بردم. با حرف‌هایم آنها را فریب می‌دادم. می‌گفتم طلا و مس باعث کاهش نوسان و مصرف برق می‌شود. اگر آن را کنار کنتور بگذارم می‌توانم مصرف برق را کاهش دهم. وگرنه آنها باید جریمه زیادی بپردازند. حتی می‌گفتم اگر اداره متوجه این کارم شود، اخراج می‌شوم، اما برای اینکه شما جریمه نشوید، حاضرم این کار را برایتان انجام دهم. گاهی هم درخواست پول و رشوه می‌کردم تا جریمه را صفر کنم.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x