کاهش نرخ بیکاری؛ خبر خوب یا بد؟
بر اساس آخرین دادههای منتشرشده توسط مرکز آمار ایران نرخ بیکاری در زمستان ۹۹ کاهش یافته است. آیا این به معنی بهبود وضعیت اشتغال در کشور است؟
مرکز آمار ایران اخیرا اطلاعات جدیدی از وضعیت بازار کار در زمستان ۹۹ منتشر کرد. اطلاعات مزبور نشان میدهد که در زمستان ۹۹ نرخ بیکاری نسبت به زمستان ۹۸ حدود ۱ واحد درصد کاهش داشته و به رقم ۹.۷ درصد رسیده است. نرخ بیکاری در بهار و تابستان و پاییز ۹۹ به ترتیب ۹.۸، ۹.۵ و ۹.۴ بوده و بدین ترتیب برای اولین بار در ۲۳ سال گذشته (که بازار کار بهصورت سالانه پایش میشود) نرخ بیکاری در اقتصاد ایران تکرقمی شده است. آیا ما به یکی از آرزوهای خود دستیافتهایم و بیکاری تکرقمی خبری خوب برای اقتصاد ایران است؟ خیر! برای فهم این امر، باید به دیگر بخشهای گزارش مرکز آمار نیز توجه کرد. به گزارش مرکز آمار تعداد شاغلین زمستان ۹۹ نسبت به زمستان ۹۸ بیش از ۳۰۰ هزار نفر کاهش داشته است. از طرف دیگر نرخ مشارکت نیروی کار در زمستان ۹۹ به رقم کمسابقه ۴۰.۹ کاهش یافته است.
نرخ بیکاری بیانگر یک کسر است که در صورت آن تعداد افراد در جستوجوی کار و در مخرج آن تمام افراد شاغل و افراد در جستوجوی کار قرار میگیرند. از این رو کاهش نرخ بیکاری الزاما به معنای افزایش اشتغال نیست. انصراف افراد بیکار از جستوجوی کار نیز ممکن است به کاهش نرخ بیکاری بیانجامد. در این حالت، کاهش نرخ بیکاری خبر خوبی نیست؛ زیرا نشانگر چشمانداز منفی نسبت به آینده و ناامیدی افراد بیکار از یافتن شغل است. برای تمایز حالت مثبت کاهش بیکاری (افزایش اشتغال) و حالت منفی (ناامیدی بیکاران) باید نرخ مشارکت را در نظر داشت. نرخ مشارکت نشان میدهد چند درصد از افراد در شرایط کار (افراد با سن بیشتر از ۱۵ سال که سرباز یا محصل نیستند) در بازار کار (بهصورت شاغل یا بیکار) حضور دارند. کاهش ۱.۵ درصدی نرخ مشارکت زمستان ۹۹ نسبت به زمستان ۹۸ نشان میدهد کاهش نرخ بیکاری ناشی از شاغلشدن افراد بیکار نبوده؛ بلکه ناشی از ناامیدی و خروج آنها از بازار کار بوده است.
اقتصاد ایران در ۱۶ سال گذشته بهصورت خالص حدود ۲.۵ میلیون شغل جدید ایجاد کرده؛ در حالی که این بازه ، زمان ورود متولدین دهه ۶۰ و ۷۰ به بازار کار بوده است. با این حال نتیجهی ضعف عملکرد اقتصاد ایران در ایجاد اشتغال در نرخ بیکاری منعکس نشده؛ زیرا عمده افرادی که به سن کار رسیدهاند؛ امیدی به یافتن شغل نداشتهاند و به بازار کار وارد نشدهاند. با این حال آنها منتظر چشمانداز مثبت اقتصادی هستند تا با اولین جرقه رشد اقتصادی، به بازار کار بازگردند. در این شرایط توجه به نرخ بیکاری گمراهکننده است؛ زیرا نرخ بیکاری علاوهبر اشتغال، همبستگی بالایی با افراد تازهوارد بازار کار دارد. به عنوان مثال در سالهای ۹۳ تا ۹۶ که رشد اشتغال چشمگیر بود (تقریبا تمام خالص اشتغال ایجاد شده در ۱۶ سال اخیر، مربوط به این بازه زمانی است)؛ نرخ بیکاری نیز افزایش یافت؛ زیرا در آن سالها ورودی بازار کار بیش از اشتغال ایجاد شده بود. ورودی بازار کار در آن سالها افرادی بودند که در سالهای قبل به دلیل ناامیدی از یافتن از شغل، وارد بازار کار نشده بودند.
تا زمانی که اثر ورود و خروج بازار کار بر نرخ بیکاری بیش از خالص اشتغال ایجادشده باشد؛ نرخ بیکاری شاخص خوبی برای بیان وضعیت کلی بازار کار ایران نیست و توجه به آن گمراهکننده است. این امر تا زمانی که افراد زیادی به دلیل ناامیدی خارج از بازار کار اند اما مترصد فرصت ورود به بازار هستند؛ برقرار است. شاید بتوان گفت تا زمانی فاصلهی نرخ مشارکت نیروی کار در ایران (حدود ۴۱ درصد زمستان ۹۹) فاصلهی قابل توجهی با میانگین جهانی نرخ مشارکت نیروی کار (حدود ۶۰ درصد) داشته باشد؛ اثر ورود و خروج بازار کار بیش از خالص اشتغال ایجادشده، نرخ بیکاری را متاثر میکند. در این شرایط خالص اشتغال ایجادشده متغیر بهتری برای نشاندادن وضعیت بازار کار است.
*دانشجوی دکترای اقتصاد شریف