اولویتهای «بایدن» در خاورمیانه
گرچه شواهد نشان میدهد که دولت «جو بایدن» درصدد خارج کردن خاورمیانه از فهرست اولویتهایش است اما در عین حال او نمیتواند از عربها، ترکها و ایرانیان بگذرد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، رییس جمهوری جدید امریکا پس از 4هفته با نخستوزیر اسرائیل تماس گرفت و یک هفته یا بیشتر پس از آن با نخستوزیر عراق و پادشاه عربستان صحبت کرد اما کاخ سفید همچنان هیچ شتابی برای گفتوگو با کشورهایی مانند مصر، ترکیه، امارات، قطر و... از خود نشان نداده است. واقعیت این است که شورای امنیت ملی امریکا براساس کاهش شمار متحدان خاورنزدیک برنامهریزی شده است و سازمانهای اجرایی فعلی امریکا مانند دولتهای قبلی در همه جا نفوذ ندارند. همه این تغییرات بهخاطر مباحث تمام نشدنی سیاست خارجی در حوزه رقابت قدرتهای بزرگ و چین رخ داده است.
در کل خاورمیانه فرصتها، توجهات و منابع بسیاری از آنهایی را که براساس اهداف غیرواقعی تصمیم میگیرند معطوف به خود کرده است و هزینه آن نیز بیتوجهی به مباحث مهمی مانند بلندپروازیهای چین، بازگشت روسیه به قدرت، ثبات اروپا و تأثیرات تغییرات اقلیمی است. بنابراین آنچه مسلم است سیاست آمریکا در قبال خاورمیانه نیازمند تحول است چرا که مسائل منطقهای دیگر مانند گذشته بحرانی و حیاتی نیست و بسیاری از کشورها نیز اهمیت سابق خود را از دست دادهاند. بنابراین نمیتوان از تغییرات و شگفتانهها فرار کرد. از طرفی نمیتوان برای امریکا نقش تنزلی در خاورمیانه در نظر گرفت. چون با بروز بحران در خاورمیانه، واشنگتن مجبور به بازگرداندن کشورهای مطرود منطقه به فهرست علایقش خواهد شد.
عراق: با وجودی که «بایدن» با «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر عراق مکالمهای داشته اما بهنظر نمیرسد کسی در واشنگتن برای سرمایهگذاری در مسیر ایجاد ثبات سیاسی این کشور تمایلی داشته باشد. از طرفی عراق نیز که نمیخواهد آوردگاه جنگ نیابتی امریکا و ایران باشد به فهرست خروج از عراق تمایل بیشتری نشان میدهد.
امارات: اهمیت امارات بیشتر به خاطر خروج این کشور از سلطه عربستان سعودی است. در واقع این کشور از ابعاد مختلفی خود را از سعودیها و برنامههای بن سلمان جدا کرده است. آنها دریافتند که جنگ یمن محکوم به شکست است و ابوظبی بههمین خاطر نظامیانش را از این کشور خارج کرد. از طرفی آنها هیچ واکنش جانبدارانهای نسبت به سعودیها چه در واشنگتن و چه جاهای دیگر ندارند. البته اینها دلیل بر حسن نیت امارات نیست بلکه اهداف واشنگتن برای تنبیه سعودیها را دریافتهاند. از سوی دیگر معاهده ابراهیم(عادیسازی روابط با اسرائیل) برگ برنده آنها است و «بایدن» از دوران کاندیداتوری با دیدگاهی تحسینآمیز به آن نگاه میکرد. هر چند این کشور از بعد دموکراتیک با زندانی کردن منتقدان، دخالت در جنگ یمن و پشت کردن به فلسطین چندان مورد قبول نیست اما واقعیت این است که امارات همچنان یک شریک امنیتی مهم برای امریکا بویژه در مسیر مذاکره با ایران خواهد بود.
قطر: قطر بهدلیل استقلال از عربستان و قرار گرفتن پایگاه هوایی «العدید»، با وجود گمانهها درباره رابطه حمایتی این کشور از شبه نظامیان تکفیری مورد توجه امریکا است.
عربستان سعودی: عربستان سعودی بهدلیل اینکه در فهرست طرد شدهها قرار داشت، باید در مرکز توجه دولت «بایدن» قرار گیرد. رییس جمهوری امریکا در دوره کاندیداتوری، سخیفترین کلمات را علیه سعودیها به کار برد. در واقع از زمان قتل «جمال خاشقجی» در سال 2018 مهمترین رابطه دو کشور در حوزه تسلیحات بوده است که با تهاجم عربستان به یمن این موضوع نیز در چارچوب تحریم قرار گرفته است. از سوی دیگر قطع روابط با قطر و خشونت علیه فعالان سعودی نیز این روابط را تحت تأثیر قرار داده و به نوعی دیدگاهی خشونت بار علیه بن سلمان ولیعهد سعودی ایجاد کرده است. کاخ سفید اعلام کرد گفتوگویی با ولیعهد نخواهد داشت و فروش سلاح برای تأمین تسلیحات جنگ یمن را متوقف کرد. همچنین گزارشی امنیتی از قتل خاشقجی انتشار داد که مورد استقبال کمپینهای حقوق بشری، مخالفان سعودی، کارشناسان و اعضای کنگره قرار گرفت اما همچنان عربستان نخستین محور گفتوگوی امریکا در جهان عرب است. پس اگر «بایدن» بخواهد قرارداد جدیدی با ایران داشته باشد و به تهاجم یمن خاتمه دهد باید به همکاری با عربستان فکر کند.
ترکیه: دولت ترکیه پیشتر دوستان زیادی در واشنگتن داشت؛ مهرههایی که حالا به تعدادی انگشت شمار و جمعی لابی گرانقیمت بدل شدهاند. دولت بایدن در گام نخست موضع جدی در قبال آنکارا گرفت و «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه این کشور را بهدلیل برخی دستگیریها و رفتارهای تبعیضآمیز مورد نقد قرار داد. امریکا تاکنون به درخواست آنکارا برای همکاری جمعی در خرید پدافند اس 400 روسیه واکنشی نداشته است. اما در کل با توجه به اینکه ترکیه یکی از اعضای ناتو است حتی اگر در فهرست خروج قرار گیرد نمیتوان قاطعانه از ثبات این شرایط صحبت کرد.
سوریه: سوریه در فهرست خروجهای امریکا از منطقه است چون هیچ کس نمیداند باید چه کاری در قبال آن انجام داد.
مصر: مصر در فهرست خروج قرار دارد. گرچه بسیاری در قاهره از بیتوجهی «بایدن» به دیکتاتور محبوب «ترامپ» ناخرسند هستند اما همچنان شماری از مصریها از خروج از فهرست توجه امریکا ناراحت نیستند. با وجود این بسیاری از مصریها نیز میخواهند بهدلیل جلوگیری از پیشروی ترکیه در لیبی، تمرکز بر پیشرفتهای اقتصادی، تعادل در روابط میان واشنگتن، مسکو و پکن همچنان در صفحه رادار دولت امریکا قرار داشته باشند. البته مصریها بارها ثابت کردهاند که گاهی نمیتوانند بدون کمک امریکا کاری از پیش ببرند. اما در عین حال خشونت علیه خانواده فعالانی که در امریکا زندگی میکنند یا شهروندان امریکایی، اعضای کنگره را چنان به خشم آورده که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در گفتوگو با همتای مصری اش، مسائل حقوق بشری را شرط روابط دو کشور اعلام کرده است.
سرزمینهای اشغالی فلسطین: اسرائیل بهدلیل اسرائیل بودن مورد توجه امریکا است. در اصول سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه، امنیت اسرائیل اهمیت بسزایی دارد و دلایل سیاسی، تاریخی، اخلاقی و استراتژیک در پس این رابطه قرار دارد. گرچه کارشناسان و مفسران سؤالات مهمی درباره این روابط خاص که آینده روابط دو کشور را تعیین میکند دارند اما همچنان اسرائیل یکی از بازیگران اصلی برای سرمایهگذاری امریکا است. به عبارت دیگر اگر بایدن بخواهد به توافقی با ایران برسد همانقدر که نیاز به همکاری با عربستان دارد به همکاری با اسرائیل نیز نیازمند است. روابط اسرائیل و امریکا تثبیت شده است و اینکه «بایدن» چه رویکردی در قبال «نتانیاهو» داشته باشد خللی در آن ایجاد نخواهد کرد. همانطور که رویکرد بازدارنده «باراک اوباما» نتوانست در این امر تحولی ایجاد کند. پس حتی اگر اسرائیل را در فهرست طرد شدهها قرار دهند بازهم همچنان در فهرست توجه امریکا قرار خواهد داشت.
تشکیلات خودگردان فلسطین: از آنجا که فلسطین همواره در فهرست خروج بوده در دولت جدید امریکا مورد توجه قرار گرفته و دولت «بایدن» درصدد بازسازی روابط با دولت فلسطین است. از سویی دیپلماتهای امریکایی تلاشی پایانناپذیر برای حل بحران دوملتی خواهند داشت، راهکاری که تحقق آن چندان محتمل به نظر نمیرسد.