x
۰۴ / اسفند / ۱۳۹۹ ۱۴:۲۸

مشکلات روحی که سوگواری در قرنطینه ایجاد می‌کند

مشکلات روحی که سوگواری در قرنطینه ایجاد می‌کند

حذف سوگواری حضوری در دوران کرونا موجب شد عده‌ای به شیوه‌های آنلاین برای همدردی روی بیاورند.

کد خبر: ۵۰۸۰۹۸
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، یک تصویر از تشییع بیمار کرونایی، نخستین مواجهه هولناک ما با یکی از زخم‌های کرونا بود. تصویر، چند مرد و زن را نشان می‌داد که با فاصله از یگدیگر و همچنین دور از جسم بی‌جان عزیزشان، ایستاده می‌گریستند. این عکس در همان نخستین روزهای شیوع کرونا، هراس سوگواری‌های انفرادی را در دل بسیاری از ما کاشت و گذر زمان نیز نشان داد که روزگار کرونایی قرار است بر بازماندگان و داغ‌دیدگان سخت‌ بگیرد. هر چند برخی تلاش کردند که با برگزاری مراسم‌ آنلاین اندکی از مصائب سوگواری ایام کرونا بکاهند اما هنوز خلأ آغوش‌ها و همدردی‌های حضوری برای تحمل رنج از دست‌دادن‌ها احساس می‌شود. علیرضا شریفی یزدی، جامعه‌شناس نیز بر این خلأ تأکید دارد مراسم سوگ را به‌عنوان یکی از مراحل پذیرش از دست‌دادن عزیزان معرفی می‌کند.

هشدار برای سوگ‌های طولانی

زمانی که فرد یکی از عزیزان یا نزدیکان خود را از دست می‌دهد، 4 مرحله انکار، ‌خشم، غم شدید و در نهایت پذیرش را تجربه می‌کند. این جامعه‌شناس در رابطه با این 4 مرحله توضیح داد: «سوگواری کمک می‌کند که فرد داغ‌دیده از مرحله انکار و خشم عبور کند و در گام بعدی مرحله غم شدید را هم به شکل مناسبی پشت‌سر بگذارد تا از این طریق توانایی لازم برای حضور در مرحله پذیرش را به‌دست بیاورد».

اما کرونا تمام این مراحل را بر هم زده‌ است و افراد در تنهایی با غم از دست‌دادن نزدیکانشان سر می‌کنند؛ «کرونا موجب شده است تا افراد به اجبار آن ۴مرحله را به شکل فردی پشت‌سر بگذارند. به‌دلیل اینکه انسان قابلیت این را ندارد که تمام این مراحل را در تنهایی خود و به شکل کامل طی کند، باعث می‌شود که افراد دچار سوگ معوق و سوگ طولانی شوند».

سوگ طولانی به این معناست که افراد در کوتاه‌مدت این فقدان را می‌پذیرند اما به‌دلیل اینکه تمام مراحل به‌درستی طی نشده است، این مشکل در زندگی افراد به شکل دیگری خود را نشان می‌دهد. فرد در سوگ طولانی به جای اینکه در بازه زمانی 90تا 120روزه به بازسازی خود بپردازد و به زندگی طبیعی برگردد، ممکن است ماه‌ها و حتی سال‌ها درگیر این سوگ باشد.

شریفی یزدی از منظر اجتماعی نیز به بررسی تبعات حذف سوگواری جمعی به واسطه کرونا پرداخت و گفت: «زمانی که با تعداد بالایی از افراد مواجه می‌شویم که با تحمیل مرگ ناشی از کرونا روبه‌رو هستند و نمی‌توانند به درستی عزاداری کنند، جامعه به ناامیدی، خشم، ‌نگرانی، افسردگی فردی و اجتماعی دچار می‌شود».

این استاد جامعه‌شناس معتقد است در شرایطی که پروتکل‌ها اجازه می‌دهند باید بگذاریم که مراسم سوگواری هر چند محدود و در فضای باز انجام شود و همچنین حلقه حمایت عاطفی به شکل محدود در کنار صاحب سوگ قرار بگیرد.

در این میان نباید فراموش کرد که هر چند ممکن است مراسم سوگواری آنلاین تأثیر چندانی در رفع غم افراد نداشته باشد اما تا حدی می‌تواند همدلی بیاورد و در‌ گذار از مراحل سوگواری کمک‌کننده باشد. شاید جامعه به شکل مستقیم نتواند قدمی برای رفع معضلات سوگواری در ایام کرونا بردارد اما وقتی که چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد، اهالی محل، همسایه‌ها و... می‌توانند در مسیر حمایت عاطفی گام بردارند تا باری از دوش بازماندگان برداشته شود.

تأثیر حذف سوگواری برای سویه‌های فردی، اقتصادی و اجتماعی 

کورش ساسانی، روان‌درمانگر نیز سوگواری را پاسخ روانی- اجتماعی ما به یک فقدان در زندگی معرفی می‌کند؛ «زمانی که درباره سوگ صحبت می‌کنیم، لازم است از چند جنبه به آن بپردازیم؛ چرا که سوگ با سویه‌های فردی، فرهنگی-اجتماعی و همینطور اقتصادی در جامعه ایرانی همراه است. بنابراین اگر تغییری در شیوه سوگواری رخ می‌دهد باید در این چند زمینه به آن پرداخت».

براساس گفته این روان درمانگر، شاید تغییر در زمینه فردی سوگواری – یعنی زمانی که فرد، مجزا از خانواده و جامعه بررسی شود- چندان مشهود نباشد و تنها در زمینه حمایت اجتماعی شاهد تغییر باشیم؛ یعنی زمانی که فرد تاب تحمل فقدان را ندارد و نیاز به حضور دیگران دارد تا از این طریق شرایط را تاب بیاورد. می‌دانیم که افراد از نظر تاب‌آوری روانی با یکدیگر متفاوت هستند، بنابراین نیازشان به حمایت اجتماعی با هم فرق دارد، بنابراین نمی‌توانیم حکم کلی برای وضعیت افراد داغدار در یک سال اخیر بدهیم. برای بعضی از افراد که نیازمند این حمایت‌ها بودند شرایط سخت‌تر شد و برای افرادی که تاب‌آوری بیشتری داشتند، تفاوت چندانی در این زمینه ایجاد نشد.

«در حوزه فرهنگی- اجتماعی باید به بحث آیین‌های سوگواری اشاره کنیم.»؛ ساسانی با اشاره به این موضوع توضیح داد: «یکسری از مراسم جمعی از روز تدفین آغاز می‌شد اما در دوران کرونا این مراسم حذف شدند و اگر آن جنبه حمایت اجتماعی را کنار بگذاریم باید بگوییم که از نظر اقتصادی شرایط بهتری برای خانواده‌های داغ‌دیده مهیا شد؛ چرا که هزینه این مراسم در این وضعیت نامناسب اقتصادی، فشار مضاعفی را بر خانواده‌های داغدار تحمیل می‌کرد. البته اینگونه نبوده است که حذف تمام این آیین‌ها مفید بوده باشد چون ‌در ادامه مسیر و زمانی که افراد با یک فقدان مواجه می‌شوند، شکل و صورت‌بندی خانواده نیز تغییر می‌کند و این دوره‌ گذار نمی‌تواند خیلی زود اتفاق بیفتد؛ در واقع باید بگوییم زمانی که آیین‌ها نباشد، تغییر نقش‌ها در خانواده یکباره بر افراد تحمیل می‌شود».

براساس گفته ساسانی، قرار بود که سوگواری در قامت یک کاتالیزور و تسریع‌کننده شرایط برای بازگشت به زندگی عمل کند. زمانی که این کاتالیزور دچار اختلال می‌شود، ممکن است جنبه‌های مثبتی مانند کاهش هزینه‌های اقتصادی به همراه داشته باشد اما از سوی دیگر جنبه‌های منفی در حوزه روابط اجتماعی و فردی به همراه می‌آورد.

آمار مرگ روزانه به‌دلیل بیماری کرونا موجب شد تا نگاه ما نسبت به بسیاری از مفاهیم تغییر کند و در این میان مرگ نیز از این قاعده مستثنی نبوده و شاید به‌جرأت بتوان گفت که کرونا، نسبت ما را با مرگ تغییر داده است؛ «انگار فاصله ما با مرگ کمتر شده است و دیگر مانند زمانه قبل از کرونا که ما مرگ را دور از خود می‌پنداشتیم، نیست و مردن ارزان شده است، بنابراین به‌نظر می‌رسد معانی مرگ و زندگی در حال دگرگونی هستند و کرونا موجب شده تا بازنگری اساسی در رابطه با مرگ و سوگواری داشته باشیم».

تجربه روزهای کرونایی به ما نشان داد که هر اقدامی که به افراد سوگوار، حس همدلی را منتقل کند و آن دیگری، خواهان دریافت چنین حسی باشد، مثبت خواهد بود؛ چرا که این همدلی اثرات مثبتی بر زندگی بازماندگان خواهد داشت اما برعکس، هر حسی که موجب مزاحمت برای افراد داغدار شود، نمی‌تواند باری را از دوش آنها بردارد.

از آنجا که آیین‌های سوگ در ایران اغلب براساس یکسری نظام‌های خانوادگی و جمعی تعریف شده بود، شرایط جدید به واسطه کرونا، فضا را به سمتی برد که آن آیین‌های جمعی چندان امکان برگزاری ندارند و بیشتر بر برگزاری مراسم به شکل بسیار محدود و با تعداد نفرات اندک تأکید می‌شود. ساسانی درباره این موضوع می‌گوید: « هر چه تاب‌آوری روانی افراد بیشتر باشد و هویت فردی برجسته‌تری داشته باشند، توان بیشتری برای گذران این روزها دارند. اما باید قبول کنیم که ما به‌طور کلی در بحث تسلیت گفتن و مواجهه با فقدان یک عزیز، دستمان خالی است، این یک واقعیت است و نباید اصرار چندانی برای انجام کارهای خارق‌العاده داشته باشیم اما بهترین راهی که می‌تواند کمک کند، این است که از خود افراد داغدار بپرسیم که چه اقدامی برای آنها مفید و کمک‌کننده است، این شیوه از آن جهت مهم است که متأسفانه بسیاری از مردم براساس یکسری پیش‌فرض‌های ثابت می‌خواهند به افراد داغدار کمک کنند. اگر بپذیریم شیوه سوگواری و برخورد افراد با فقدان عزیزانشان و حتی تاب‌آوری روانی در آنها متفاوت است، گمان می‌کنم پرسیدن سؤال از افراد داغدار بخش زیادی از مسیر کمک به آنها را هموار کند».

نوبیتکس
ارسال نظرات
x