گرایش به زندگی مجازی در دنیای واقعی
خیلیها بر این باورند که در دنیای امروز سطح روابط اجتماعی ما را شبکههای اجتماعی تعیین میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، آنها حتی در ازدواج ما هم دخالت میکنند و الگوهایی غیرواقعی را به ما نشان میدهند که سطح سلیقهمان را نسبت به انتخابهای معمولیمان تغییر داده است. فردی را میشناختم که یکی از علتهای اصلی جداشدنش، مقایسه مدام او با مدلهای زیبای شبکههای مجازی بود. همسرش ناخواسته آن صورتهای شفاف و لباسهای پرزرق و برق و اندامهای بدون ایراد را با او مقایسه میکرد و او که اعتماد بهنفسش را بهشدت از دست داده بود، خودش را در مقابل الگوهای مجازی دستکاری شده و بیدفاع احساس کرد و در نهایت به گزینه «جدایی» رضایت داد، این مقایسه کردنهای مدام و وقت گذراندنهای بدون حد و مرز در شبکههای اجتماعی حالا موجب شده خیلیها از موقعیت همیشگیشان فاصله گرفته و یک «زندگی مجازی ایدهآل» را بر «زندگی واقعی معمولیشان» ترجیح دهند! این انتخابهای خودخواسته البته چندان هم عامدانه نیست و خیلیها حالا نمیدانند چگونه باید اعتیادشان به این تصاویر رنگارنگ خیالی را درمان کنند. دکتر حمید مسعودی، جامعهشناس و استاد دانشگاه توضیح میدهد که اساساً این نگاه به شبکههای اجتماعی منصفانه است یا نه!؟ و در نهایت چگونه باید بر این تحولات پیروز شد. گفتوگوی ما با او را در زیر میخوانید:
فارغ از لزوم داشتن شبکههای اجتماعی که حالا اکثریت به آن اذعان دارند، یکی از نگرانیهای عمدهای که وجود دارد، نحوه استفاده از این شبکههاست که به نظر میرسد چالشهای جدید را برای ما بهوجود آورده است. دامنه تأثیرگذاری برخی شبکهها به حدی است که زندگی فردی و اجتماعی بسیاری را تحتالشعاع قرار میدهد و به نظر میرسد که باید درباره نحوه استفاده و واقعیتهایی که پشت این فضای مجازی در جریان است، آموزش داده شود. مثل چالشی که اخیراً بهراه افتاده و خانمهای زیادی بدن واقعی و بدون روتوش خود را در کنار عکس دستکاری شدهشان قرار میدهند تا به مخاطب تأکید کنند، این فضا تاچه حد میتواند غیرواقعی باشد و از افسردگی و نگرانیهای زنان برای نداشتن بدن ایدهآل کم کنند.
برای رسیدن به جواب درست باید ابتدا دو سؤال مهم را مطرح کنم. اول اینکه آیا واقعاً این شبکههای اجتماعی هستند که بر رفتار فرد تأثیر میگذارند و یا این انسان تحولخواه جدید است که در اثر جهانی شدن بهوجود آمده و حالا با حق انتخابی که دارد، به سراغ ایجاد شبکههای متنوع اجتماعی رفته است؟ شبکههای اجتماعی در واقع یکی از کانالهای ارتباطی است که به فرد اختیار ورود و خروج را میدهد که قطعاً با روابط اجتماعی واقعی تفاوت زیادی دارد. انسانهای جدید در این روند، دچار تنوع و تکثرخواهی شدند که از این شبکه به آن شبکه در رفت و آمدند و سیراب نمیشوند. مدام بهدنبال خرید و جلب توجهند. حتی درباره ازدواج و روابط اجتماعی هم بهدنبال تست سلیقهشان هستند، خب اگر مورد مطلوبشان را پیدا کردند که ازدواج میکنند، اگر نه! فعلاً با شخصی وارد رابطه میشوند و مدام این روابط را تغییر میدهند تا به نتیجه برسند. این نیاز در شبکههای اجتماعی پاسخ داده میشود. بنابراین ما باید این نگاه را اصلاح کنیم که شبکههای اجتماعی، سبک زندگی افراد را تعریف میکنند. چون با این نگاه، بهدنبال مسدود کردن این شبکهها میرویم و فکر میکنیم همه چیز درست میشود، درحالی که اینطور نیست. انسان جدید حتی اگر شبکهها بسته باشد هم به نوعی راهش را پیدا میکند.
سبک زندگی انسان جدید چگونه تعریف میشود؟
ما هماکنون یک جامعه مصرفی هستیم، روابط میان افراد هم به نوعی مصرف تلقی میشود. جهانبینی انسان تغییر کرده است در دوران صنعتی شدن اگر کسی کار نمیکرد، یک فرد غیرمولد به حساب میآمد، اما در جامعه جدید، اگر شما مصرف نکنید، منظور از مصرف یعنی، زمان، فرهنگ، رابطه.....) مولد نیستید. ما در همین جامعه با طبقه متوسطی مواجهیم که خودش را با سبکهای متنوع زندگی تعریف میکند که با گذشته تفاوت زیادی دارد. در گذشته خانواده تحت تأثیر، قوم، طبقه اجتماعی و قشر اجتماعی بود، مثلاً اگر من آذربایجانی بودم، لباسم، رفتارم، براساس آن تعریف میشد، اما الان سبک زندگی در کنار سایر عناصر هویتبخش، به ما هویت میدهد. اما این سبک زندگی ثابت نیست و دائماً تغییر میکند.
نوع موسیقی، ارتباطات، مدام عوض میشود. مثلاً در میان دانشجویانم میبینم که چقدر نوع رابطهشان با گذشته فرق کرده، این دنیای واقعی است که ما در شبکههای اجتماعی هم میبینیم، افراد راحت ارتباط میگیرند و راحت خارج میشوند، این سبک زندگی انسان مدرن است. شما دربازارهای اقتصادی هم میبینید که چقدر تنوع و تکثر ایجاد شده، تکنولوژی همان است اما بعد از ظهور انسان جدید، کالاها نیز متنوع شدهاند، درحالی که در گذشته انتخابها محدود بود.حتی در دانشگاهها نیز تعداد دروس اختیاری بیشتر شده است، چون میخواهند حق انتخاب دانشجو را افزایش دهند. درست مثل شبکههای اجتماعی! انسان تنوعطلب این شبکهها را ایجاد کرده است که متناسب با نیاز و سلیقه مخاطب بهروزرسانی میشود و هیچ تضمینی وجود ندارد که دائماً مخاطب داشته باشد. این عدم ثبات به همان تکثرگرایی برمیگردد.
این وضعیت بههرحال نوساناتی را در رفتارهای اجتماعی بوجود میآورد که میتواند آزاردهنده باشد، آیا این دغدغه تنها در کشورهایی با چالشهای فرهنگی مثل ما دیده میشود، یعنی در کشورهای دیگر به این شرایط عادت کردهاند؟
اتفاقاً الان متفکران غربی هم نگران این وضعیت هستند. مثل افرادی که در کشور ما نگرانیهایی دارند. در زمینه این تحولات سه رویکرد وجود دارد که نشان میدهد از افراد معتدل گرفته تا افراطگرایان و محافظهکاران در این زمینه دغدغهمندند. حتی برخی سیاستمداران در دورهای به سراغ افزایش معلمین دینی و کشیشها در کلیسا رفتند، اما نتیجه نگرفتند. این رویکردها در غرب هم وجود دارد، بههرحال این سؤال جد ی مطرح است که تا کجا باید به این تنوعطلبی پاسخ داده شود؟
واقعاً به این نیاز مهم چطور باید پاسخ داده شود؟ بدون مسدود کردن شبکهها و ایجاد نارضایتی. بههرحال نباید از جنبه مثبت آنها هم غافل شویم....
پاسخ این است که باید از طریق خودشان باشد. شبکههای اجتماعی بازتابی است. خیلی از افراد از پیامدهای منفی آن بیاطلاع اند. مثلاً فردی دوبار جدا شده، میخواهد رابطه جدیدی شروع کند، فکر میکنید از این کار رضایت دارد؟ خیر، این فرد درگیر آسیبهای ناشی از این اتفاق میشود. بههرحال حق انتخاب لذتبخش است، اما پیامدهای ناخواسته آن دست فرد نیست. متفکرین غربی پیشنهاد میکنند که با باز گذاشتن حوزههای عمومی افراد را وارد فضای مباحثه کنیم تا خودشان کنترلگر انتخابهای خودشان باشند. این فضای گفتوگو در رسانهها و عرصه عمومی باید ایجاد شود تا افراد مشکلاتشان را بیان کنند. دولتها نباید در این فضا ورود کنند. مثل انجمنهای گفتوگویی که در دنیا وجود دارد. سالها قبل زمانی که در انگلستان عمل قلب انجام دادم به من بروشوری دادند که عضو انجمن بیماران قلبی شوم. وقتی در را باز کردم با تعدادی سالمند مواجه شدم که از دیدن یک جوان متعجب شدند. درحالی که ما با هم یک مشکل مشترک داشتیم، اما وقتی حرف زدیم، به یکدیگر امیدواری دادیم، تجربههایمان را به اشتراک گذاشتیم. این در مورد مسائل اجتماعی کارکرد بیشتری هم دارد. جامعه بهشدت به این فضا نیاز دارد. افراد باید بتوانند در برابر انتخابهای پرخطرشان مسلح شوند. هیچ راهی غیر از این تا جایی که تحقیق و مطالعه کردهام، وجود ندارد. مطمئن باشید سیاستمداران نمیتوانند با بستن یا باز کردن شبکهای جلوی مخاطرات آن را بگیرند.