پیامدهای منفی مدرسه نرفتن هر روز بیشتر روشن میشود
«آیا مدارس باید بازگشایی شوند؟» درحالیکه تجربه بیشتر کشورهای جهان از زندگی با کرونا یکساله شده یا بهزودی میشود، حالا پاسخ روشنتری برای این پرسش وجود دارد. پاسخ بیشتر متخصصان آموزش و بهداشت به این پرسش مثبت است، اما خانوادهها میترسند و مردم برای فرستادن بچههایشان به مدرسه به وضعیت کنونی بهداشت مدارس اعتماد ندارند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، این مسئلهای جهانی است و نهتنها در ایران که در بیشتر کشورها در آستانه یکسالگی کرونا بحث و نظرها در اینباره بالا گرفته است.
مسئله نابرابری
طی بیماری همهگیر آنفلوآنزا در سالهای 1918-1913در ایالاتمتحده، تعطیلی مدارس و ممنوعیت اجتماعات عمومی با کاهش میزان کل مرگومیر همراه بود. زمانی که مدارس 43شهر ایالاتمتحده که به آنفلوآنزای اسپانیایی آلوده بودند، تعطیل شدند، موفقیت نسبتا بالایی برای مهار این بیماری بهدست آمد. بعدها در همهگیریهای دیگری مانند شیوع آنفلوآنزای خوکی در انگلستان (2009) هم تعطیلی مدارس بهعنوان یک راهکار مؤثر مورد استفاده قرار گرفت، اما آنچه دنیا این روزها تجربه میکند، تفاوت مهمی با همهگیریهای گذشته دارد؛ اینکه مدت زمان این تعطیلیها اینقدر طولانی نبوده است.
سیاستمدارانی مثل بوریس جانسون که گفتهاند بهتر است مدارس در بریتانیا بازگشایی شوند با وضعیتی که این روزها در انگلیس میگذرد، سخت در مظان انتقادند، اما روزبهروز بر تعداد یافتههای علمی جدید که بازگشایی مدارس را انتخاب درستتری برای سلامت روان دانشآموزان و یادگیری بهتر آنها میدانند، افزوده میشود. در ماههای گذشته در بیشتر کشورهای جهان آموزش بهصورت آنلاین پیش رفته است و کشورها بسته به زیرساختها و امکاناتی که برای آموزش دارند در این زمینه موفقیتهایی بهدست آورده یا عقبماندگیهایی داشتهاند. یکی از مهمترین چالشها که در ایران هم بهطور نسبتا گستردهای وجود دارد، مسئله دسترسی دانشآموزان به وسایل هوشمند است. نتایج تحقیقات نشان میدهد آموزش در زمان همهگیری برای کودکان، نوجوانان و خانوادههای سیاهپوست، اسپانیاییتبار، لاتین، آمریکای بومی، آلاسکا و خانوادههایی که در فقر زندگی میکنند، بسیار سخت بوده است. طبق آماری که یونسکو ارائه داده از هر 5نوجوان یک نفر نمیتواند کارهای مدرسه را در خانه انجام دهد؛ زیرا آنها کامپیوتر و اینترنت ندارند. به این ترتیب، نابرابری مسئلهای بسیار جدی است که فرایند آموزش را تحتتأثیر قرار داده است.
افت تحصیلی و ترک تحصیل
سازمان ملل میگوید خطر ترک تحصیل در دوره کرونا که مدرسهها تعطیل است، بسیار جدی شده است. این سازمان پیشبینی کرده تحتتأثیر عوارض کرونا 24میلیون کودک، مدارس را رها کنند.
هنریتا فور، مدیر اجرایی صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) میگوید: بچهها هرچه بیشتر از مدرسه بیرون بمانند، احتمال بازگشت آنها کمتر است؛ به همین دلیل ما از دولتها میخواهیم که با رفع محدودیتها بازگشایی مدارس را در اولویت قرار دهند. فور میگوید، بیش از 460میلیون دانشآموز در سراسر جهان به اینترنت، رایانه یا دستگاههای تلفن همراه برای شرکت در یادگیری مجازی دسترسی ندارند.
خشونت، تنهایی و جدا ماندگی
درس خواندن در خانه آنقدرها که ابتدا بهنظر میرسید، جذاب نیست. دستکم این تجربهای است که از کرونا بهدست آمده هم برای دانشآموزان و هم برای خانوادهها. دانشآموزانی که ابتدا فکر میکردند مدرسه رفتن از راه دور میتواند آزادی بیشتری برای آنها همراه بیاورد در فضای بسته و منزوی خانه آرزوی بازگشت به مدرسه را دارند. محققان دانشگاه آکسفورد در مطالعه اخیرشان دریافتهاند که تحتتأثیر قرنطینه، سلامت روان نوجوانان در مقایسه با والدینشان دچار مشکلات بیشتری شده است. نتایج این تحقیق که در مدیکال اکسپرس منتشر شده، نشان میدهد نوجوانان طی قرنطینه بهطور مداوم سطح بالاتری از اضطراب و افسردگی را نسبت به والدین تجربه کردهاند. بنابر یافتههای آنها حدود ۳۵ درصد نوجوانان میگویند که اغلب یا بیشتر اوقات احساس تنهایی میکنند؛ درحالیکه این میزان در والدین آنها ۱۷درصد است. در همان زمان، حدود ۴۰درصد والدین اظهار کردهاند که هرگز احساس تنهایی نمیکنند؛ درحالیکه تنها ۲۰ درصد از نوجوانان این احساس را داشتهاند. افزون بر اینها، تجربه آنلاین شدن کلاسهای درس برای خانوادهها هم بسیار دشوار بوده است. بخشی از مسئولیت آموزش از مدرسهها به پدران و مادرانی منتقل شده که تبحر و تجربه کافی را در این زمینه ندارند. زنان سبک زندگیشان تغییر کرده و تعداد زیادی از آنها از اینکه به معلم سرخانه فرزندانشان تبدیل شدهاند و دیگر فرصتی برای فعالیتهای اجتماعی، حرفهای و شخصی ندارند، گلایه میکنند؛ این همان نقطهای است که تجربیات مشابهی از آن در دنیا بهدست آمده است. تنشهای درون خانواده از زمانی که کودکان به مدرسه نمیروند، بیشتر شده است. این پدیده صرفا مختص یک کشور یا مثلا ایران نیست. در کشورهای مختلف که سازوکارهای آسیبشناسی برخط و دقیقتری دارند، موارد زیادی از کودکآزاری در زمانی که کودکان در خانه ماندهاند و به مدرسه نمیروند، گزارش شده است. ممکن است برای گروهی از دانشآموزان، خانه فضای امنتری نسبت به مدارس آلوده به کرونا باشد، اما برای همه اینطور نیست. همهگیری کرونا میتواند تعداد زیادی از کودکان را در خانوادههای فقیر از چرخه درسآموزی خارج کرده و وارد بازار کار کند. همچنین میتواند موجب افت تحصیلی گروهی شود که از فضای مدرسه و گفتوگو با همسالان برای یادگیری بیشتر و جبران عقبماندگیها استفاده میکردند. این دانشآموزان در خانه ایزوله شدهاند و اینترنت کمک چندانی به آنها نمیکند.
بچهام را به مدرسه نمیفرستم
متقاعد کردن پدران و مادران برای اینکه در زمان همهگیری کرونا کودکانشان را به مدرسه بفرستند، پیچیدهتر از آن چیزی است که بهنظر میرسد. در ایران همزمان با آغاز سال تحصیلی که اتفاقا مقارن بود با اوج گرفتن بیماری کرونا زمانی که وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد بازگشایی مدارس را مطرح کرد با واکنش شدید خانوادهها مواجه شد. آنها گفتند، فرزندانشان را به مدرسه نمیفرستند و چنین کردند. در آمریکا هم زمانی که ترامپ پیشنهاد بازگشایی مدارس را مطرح کرد، مردم به خیابانها آمدند و به این تصمیم او اعتراض کردند. همانطور که در انگلیس، فعالان اجتماعی پیشنهاد جانسون را به تمسخر گرفتند و گفتند در بحرانیترین روزهای اپیدمی فرزندانشان را به مدرسه نخواهند فرستاد. میبینید که همه خانوادهها در پاسخ به یک صورت مسئله یکسان، واکنش نسبتا مشابهی دارند.
بسیاری فکر میکنند با کشف واکسن کرونا، پایان کابوس همهگیری در جهان نزدیک است، اما اینطور نیست. واکسیناسیون کامل بهگونهای که کرونا مهار شده و زندگی به روال عادی امکانپذیر شود، دستکم یک تا 2سال دیگر در کل جهان زمان میبرد. دقیقا به همین دلیل است که نگرانیها در مورد سرنوشت کودکانی که به مدرسه نمیروند و مدرسه نرفتن آنها طولانی شده روزبهروز بیشتر میشود؛ بهویژه که پیامدهای دوری از مدرسه هم حالا بیش از نخستین ماههای بروز کرونا شناخته شده است. سازمان جهانی بهداشت، یونسکو و یونیسف در پی این نگرانیها سندی را برای بازگشایی مدارس در زمان کرونا تنظیم کرده و استانداردهایی را ارائه دادهاند. این اقدام نشان میدهد این سازمانها بهطور مستمر در حال هشدار و زمینهسازی برای یادآوری پیامدهای غیرحضوری شدن آموزش مدارس هستند، اما چالش اصلی همینجاست که بازگشایی مدارس طبق پروتکلهایی که گفته شده و استاندارد کردن فضا برای آموزش دانشآموزان در زمانه کرونا در شرایط کنونی آنقدرها که بهنظر میرسد، ساده نیست. آموزش در بسیاری از کشورهای جهان و از آن جمله ایران تحتتأثیر سیاستهای دولت، خصوصی شده است. خصوصیسازی آموزش فضای دوقطبی را برای مدرسهها ایجاد کرده. ما مدرسههایی داریم که با بهترین تهویهها و بزرگترین کلاسها کار میکنند و حتی پیش از زمان کرونا دانشآموزان میتوانستند سر کلاسهای درس این مدرسهها با فاصله اجتماعی بنشینند، اما مدارسی هم داریم که حتی از کمترین امکانات گرمایشی و سرمایشی برخوردار نیستند و ممکن است آخر یکی از ماههای سرد سال بهدلیل اینکه مدیر مدرسه نتوانسته قبض برق و گازش را بهموقع بپردازد، برق و گاز مدرسه را قطع کنند.
در واقع مدارس تحتتأثیر سیاستهای نادرست مدیریتی جایگاه اطمینانبخشی را که باید در افکار عمومی داشته باشند از دست دادهاند، بسیاری از آنها از حمایتهای دولتی برخوردار نیستند و توانایی مالی برای خرید تجهیزات و رعایت پروتکلهای بهداشتی را ندارند و بنابراین با توجه به مسئولیتی که برای حفاظت از سلامت دانشآموزان بر عهده آنهاست، خودشان داوطلب این بازگشایی نمیشوند ولو آنکه معلمان و مدیرانشان میدانند آموزش از راه دور چه پیامدهای منفی بر روند آموزشپذیری دانشآموزانشان دارد. این موضوع مشخصا در ایران مصداق روشنی دارد؛ آنچنان که بسیاری از خانوادهها اول مهر امسال در واکنش به بازگشایی مدارس گفتند، اگر فرزندانشان بیسواد بمانند هم حاضر نیستند آنها را به مدرسه بفرستند. کشورهای مختلف جهان درباره اینکه مدارس در زمان کرونا تعطیل بمانند یا نه، کاملا یکسان عمل نکردهاند؛ شماری از آنها مدارس را بسته و آموزش را به کلی از راه دور کردهاند و تعدادی دیگر زیر بار تعطیلی کلاسهای حضوری نرفتهاند. اعتماد میان خانواده و مدرسه شکسته و شکاف برداشته، آموزش کودکان در خانه طاقتفرسا و ناکارآمد شده، بچهها احساس تنهایی و خمودگی میکنند و مادران و پدران احساس نارضایتی و نگرانی. کرونا ادامه دارد و زندگی به سرعت به شرایط پیشین بازنمیگردد، باید راه میانهای پیدا کرد. این راه شاید بازگشایی محدود مدارس باشد.