خلاء برنامههای صادرات گاز ایران کجاست؟
یک تحلیلگر بازار انرژی گفت: با توجه به حجم ذخایر و پتانسیلهای بالقوه در منطقه آسیا و دسترسی مناسب به راههای صادراتی، ایران میتواند از طریق دیپلماسی فعال به هاب گازی تبدیل شود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایلنا، زانا احمدی، در ارزیابی برنامههای گازی ایران را در حوزه صادرات با توجه به انتقادات در زمینه وضعیت صادرات به پاکستان، هند و اروپا، عدم توسعه بازار ترکیه و ورود رقبای جدید به این کشور، بازار عراق، امارات و تاخیر در ورود به بازار افغانستان اظهار داشت: جواب این سوال را میتوان در میزان حجم ذخایر گازی، میزان تولید و مصرف در داخل و نهایتاً صادرات گاز ایران به سایر کشورها جستجو کرد. در حال حاضر طبق گزارش آماری سال 2020 بیپی حجم ذخایر گازی ایران 32 تریلیون مترمکعب بوده است یعنی ایران 16 درصد از کل ذخایر گاز دنیا را دارا است و بعد از کشور روسیه در جایگاه دوم قرار گرفته است. میزان تولید گاز در ایران روزانه حدود 650 میلیون مترمکعب است که عمدتاً در داخل کشور مصرف میشود. لازم به ذکر است شدت و مصرف داخلی گاز در ایران نسبت به میانگین جهانی بالا است.
سایه سنگین تحریم بر مراودات گازی ایران
وی افزود: در حوزه صادرات هم طبق آمار و ارقام نقشی کمتر از 2 درصد در زمینه صادرات و تجارت گاز در دنیا داریم که آنهم از طریق خطوط لوله به چند کشور همسایه انجام میشود، اما در زمینه LNG کلاً نقشی نداریم. دستاورد مهم این است که تا جایی که توانستهایم شبکه گازی متنوعی در کشور ایجاد کردهایم. حال با توجه به موارد مذکور میتوان گفت سیاستهای گازی مناسبی را در سالهای اخیر اتخاذ نکردهایم. در حال حاضر میان همسایگان ایران فقط عراق، ترکیه و ارمنستان همچنان خریدار گاز ایران هستند که با وجود تحریمها همواره سایه تهدید بر سر مراودات گازی ایران سنگینی میکند.
چرا ایران LNG ندارد؟
این تحلیلگر بازار انرژی در ادامه با اشاره به اوضاع LNG در کشور تصریح کرد: در زمینه توسعه LNG چندین پروژه تعریف شد اما هیچوقت به سرانجام نرسیدند. بخشی به موضوع تحریمها علیه ایران برمیگردد که ایران را از حضور در بازارهای گازی و استفاده از فناوری LNG محروم میکند و متاسفانه تکنولوژی آن در ید شرکتهای آمریکایی و اروپایی است که آنها نیز به دلیل سیاستهای خود با ایران همکاری نمیکنند، بخشی دیگر مثل مشکلات اجرایی شدن قراردادهای جدید نفتی و یا موضوع قرارداد گازی با عمان به موضوعات داخلی باز میگردد.
روابط دیپلماتیک و ظرفیتهای صادراتی که محقق نشد
وی درباره نقشی که ایران میتوانست در GECF داشته و از آن به عنوان برگ برنده استفاده کند، گفت: با توجه به جایگاه ایران در این مجمع انتظار میرفت که با پیشبرد دیپلماسی و روابط دیپلماتیک شرایط بهتری فراهم شود. اما ظرفیتهای صادراتی ما حداقل در چند سال گذشته به طور کامل محقق نشد و قراردادها نیز تحقق نیافت. به عنوان نمونه صادرات گاز به پاکستان ناتمام مانده و این کشور در چشمانداز ۲۰ساله خود تأمین گاز از طریق LNG پیشبینی کرده و نیازی به خط لوله گازی ایران ندارد. این موضوع در خصوص ترکیه هم مطرح هست.
چرا برخی کشورها بازار بزرگتری دارند؟
احمدی درباره لزوم شکلگیری اوپک گازی از سوی تولیدکنندگان خاطرنشان کرد: مهمترین چالش فعلی صادرکنندگان گاز بحث چندقیمتی بودن گاز در دنیاست، هر چند با حضور هر چه بیشتر LNG این موضوع نیز ممکن است در سالهای بعد مطرح نباشد. برخی کشورها که قدرت چانهزنی بهتر، ذخایر بیشتر و تکنولوژیهای بالاتری دارند راحتتر میتوانند با کشورهای دیگر قرارداد منعقد کنند، در نتیجه بازار را در دست میگیرند.
اوپک گازی لازم است؟
وی ادامه داد: موضوع اوپک گازی از سالها قبل نیز مطرح بوده است. تعبیر اوپک گازی از مجمع صادرکنندگان گاز تعبیر اشتباهی است. در واقع OPEC یک سازمان و GECF نیز بعنوان یک مجمع و فروم شناخته شده و تصمیمات آن برای اعضای آن الزامآور نیست و همچنین نقش رگلاتوری بازار را ندارند. تا زمانی که نفت سوخت اول دنیا باشد اوپک گازی تشکیل تشکیل نخواهد شد.
این کارشناس بازار انرژی تاکید کرد: موضوع بعد این است که در بازار گاز سنتی یعنی انتقال از طریق خط لوله که اکنون در بسیاری از کشورها وجود دارد، به دلیل وجود سیاستهای کشورهای همجوار، همچنین مناسبات اقتصادی، قدرت چانهزنی بیشتر و وابستگیهای سیاسی و اقتصادی مانع ایجاد چنین سازمانی میشود. موضوع بعد وابستگی قیمت گاز به نفت است، هر تغییر قیمتی در نفت موجب تغییر قیمت گاز خواهد شد. بنابراین دیگر اوپک گازی معنایی نخواهد داشت که بتوان کنترلی بر روی آن داشت. به نظر میرسد اهداف کشورها از پیشنهاد تشکیل چنین سازمانی بیشتر روی موضوع همکاری استراتژیک با قدرتهای منطقهای بوده تا موارد دیگر.
خلاء صادرات ایران کجاست؟
وی درباره خلا برنامههای صادرات گاز ایران بیان داشت: بخشی به تحریمهای ظالمانه بر میگردد و بخشی به عدم وجود سیاستهای گازی و مشکلات داخلی در حوزه تولید و مصرف گاز مثل موضوع عدم پیشرفت مناسب بهینهسازی مصرف گاز برای آزاد شدن بخشی از مصرف داخلی برای صادرات آن به کشورهای منطقه.
احمدی همچنین به موضوع احتمال بازگشت امریکا به برجام و چشماندازی که پیشروی صنعت گاز ایران بخصوص در حوزه صادرات قرار میگیرد، پرداخت و گفت: چنانچه برنامهها و سیاستهای درست و منسجمی در زمینه صادرات و بهینهسازی مصرف گاز در بخش داخلی تدوین شود با توجه به حجم ذخایر و پتانسیلهای بالقوه در منطقه آسیا و دسترسی مناسب به راههای صادراتی، ایران میتواند از طریق دیپلماسی فعال به هاب گازی تبدیل شود.