x
۲۶ / آبان / ۱۳۹۹ ۱۴:۳۹

بازار پرهیاهوی پرنده‌فروشان فریدونکنار

بازار پرهیاهوی پرنده‌فروشان فریدونکنار

انگار شمایل‌مان نشان می‌دهد که نمی‌توانیم مشتری پرنده‌های وحشی و مهاجر باشیم. فروشندگان پرنده در بازار پرندگان فریدونکنار پیش از صحبت ما این را فهمیده‌اند و انگار در پچ‌پچی درگوشی، آن را به گوش همه بازاری‌ها رسانده‌اند.

کد خبر: ۴۸۲۱۸۱
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، با وجود اینکه سال97 این بازار رسما از سوی سازمان حفاظت محیط‌زیست و شورای تامین استان، غیرقانونی اعلام شد اما بازار این پرندگان، همچنان با رونق فراوان، درست جایی در قلب شهر دایر است؛ برخلاف آنچه در مورد دامگاه‌های هوایی انبوه نوشتیم و خواندید اینجا درست جلوی چشم است و پیداکردنش حتی برای غریبه‌ای که برای نخستین‌بار پایش را به فریدونکنار می‌گذارد کار سختی نیست. مرغابی‌ها و پرلاها (خوتکا) روی میزهای چوبی بازار پَر شده و دست‌وپابسته ردیف چیده شده‌اند. کسی آهسته دم گوش ما می‌گوید: بروید تا کتک نخوردید. کسی با ما حرف نمی‌زد. فکر می‌کنند از محیط‌زیست آمده‌ایم تا بساطشان را زیر و رو کنیم و گونه‌های در خطر انقراض را پیدا کنیم. فقط آقایی به نام رحیمی، عصبانی جلو می‌آید و می‌گوید: عکس من را همه‌جا پخش کردید. در اینترنت همه‌جا عکس من هست و زیرش نوشته قاتل پرندگان. شبکه‌های خارجی هم نشان دادند. الان هم باز آمدید برایمان دردسر درست کنید؟

خرجمان از کجا بیاید؟

با صدایی که به فریاد توأم با خواهش شبیه است، می‌گوید: بروید ما را از نان‌خوردن نیندازید. پیرمردی شروع به صحبت می‌کند. پای صحبت‌های او چند نفری دیگر از پرنده‌فروشان هم می‌آیند. حاجی می‌گوید: این صید دوم‌است؛ سال‌ها نه، قرن‌ها در این منطقه بوده است. پدران ما هم از پدرانشان یاد گرفته‌اند. هیچ کار غیرقانونی‌ای هم نیست. حالا می‌آیند می‌گویند فلان پرنده دارد منقرض می‌شود. فلان پرنده دارد تمام می‌شود. ما خودمان این چیزها را می‌فهمیم. بفرمایید به پرنده‌ها بگویید بیایند خرج ما را بدهند. خرج زن و بچه اینها را بدهند. دوتا مرغابی می‌فروشیم 150هزار تومان. دوتا پرلا می‌فروشیم 60هزار تومان. پول زیاد به جیب کسی می‌رود که دامگاه دارد نه ما. خرج و دخل‌مان نمی‌خواند. بعد هرروز یک کدام از شما دوربین به‌دست می‌آیید می‌گویید پرنده‌ها را قتل عام نکنید.

فروشندگان اصرار می‌کنند که چیزی جز مرغابی و پرلا ندارند. اما مشتری کار دستشان می‌دهد. کسی از زیر میز 2غاز بزرگ کانادایی روی میز می‌گذارد اما قیمت را آنقدر آرام می‌گوید که ما نشنویم. در این بازار انگار کسی از کرونا خبر ندارد. نه مشتری‌ها ماسک به دهان دارند و نه فروشندگان. خانمی آمده تا سنگدان مرغابی بخرد. می‌گوید: مرغ ماشینی کیفیت ندارد. معلوم نیست چی به خوردشان می‌دهند. این پرنده‌ها در طبیعت تغذیه می‌کنند. هر آشغالی را نمی‌خورند. اینها خاصیت دارند.

حداقل روزی 200پرنده

در حال خارج‌شدن از بازار هستیم که کسی می‌گوید: در این بازار روزی 150 یا 200 پرنده هم فروخته شود، فکر می‌کنید به هر نفر چقدر می‌رسد؟ فروشی که از نظر فروشندگان کم است و در این گرانی‌ها خرجشان را نمی‌دهد در واقع عددی وحشتناک است؛ حداقل 6هزار پرنده در این بازار فروخته می‌شود. تصور کنید انبوهی از لاشه سربریده و بی‌پر پرندگان را. اما باید سری به روستاهای اطراف فریدونکنار بزنیم. مثلا حاجی‌آباد؛ جایی که به ما کسی را معرفی می‌کنند. او زنی حدودا 60ساله است که پرنده وحشی می‌فروشد. سرش را از پنجره بیرون می‌آورد و می‌گوید: امروز چیزی برای فروش نداریم چون همه را فروختیم اما کسانی هستند که اردک و مرغابی پرورش دهند. قیمتش هم از پرنده شکار و صید ارزان‌تر است.

زنان پرنده‌فروش

او می‌گوید اگر یک ساعت زودتر آمده بودیم انواع غاز، مرغابی پرلا و مانند آن را داشت و اتفاقا می‌توانست به قیمت مناسب‌تری از بازار بفروشد. او نشانی زن دیگری را می‌دهد که دستی بر کار فروش پرندگان غیرقانونی دارد. در آنجا هم چیزی دستگیرمان نمی‌شود. او هم به ظهر نرسیده همه پرنده‌هایش را فروخته است. اما قیمت پرنده در این روستاها ارزان‌تر از بازار است. کافی است از قماش علاقه‌مندان به خوردن این زبان‌بسته‌ها باشید. با 40هزار تومان هم کار شما راه می‌افتد؛ گرچه دمار از روزگار این مهاجران بی‌خبر از سرنوشت درمی‌آورد.

او اما توضیح می‌دهد که روال شکار پرندگان از چه قرار است. شب‌ها و عصرها پرندگان به دام‌های دست‌ساز می‌افتند؛ مسئولیتی که به‌ عهده جوانان و حتی نوجوانان است. بعد از صید یا شکارهایی که گاهی با اسلحه و در حال پرواز اتفاق می‌افتد که به قول او از سر تفریح است، نوبت به زنان می‌رسد. پرنده‌ها سر بریده و تمیز می‌شوند. به‌ویژه در مورد مرغابی‌ها، سنگدان از بخش‌های پرطرفدار است که با آب جوش حسابی تمیز می‌شود. اگر صید زیاد باشد بخشی از آن روانه بازار پرندگان می‌شود و بخشی هم در روستاها فروخته می‌شود. این زن می‌گوید کمک‌خرج خانه است.

اما در این روستاها، خانه‌ها چندان شبیه به روستایی محروم و فقیرنشین نیست. خانه‌ها درست شبیه خانه‌های شهری ساخته شده و بیشتر سعی کرده‌اند چند طبقه بنا کنند تا محلی برای اجاره به گردشگران داشته باشند. غرب مازندران تابستان‌ها، روزهای تعطیل و نوروز مملو از گردشگرانی است که برای اجاره یک اتاق با هم رقابت می‌کنند. ماشین‌های پارک‌شده در پارکینگ خانه‌هایی که درشان باز است کمتر حتی پراید هستند. خودروهای پژو206، جی‌ال‌ایکس، پارس و حتی پراید نیز زندگی طبقه متوسط را ترسیم می‌کند، نه قشر کمتر برخوردار و ضعیف را. اگرچه شاید این روزها زندگی برای طبقه متوسط هم سخت شده باشد اما شکار گسترده و بهتر بگوییم بی‌رحمانه پرندگان در فریدونکنار و مناطق زمستان‌گذرانی پرندگان مهاجر، قصه امروز و دیروز نیست.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x