حال و روز سرپل ذهاب ۳سال بعد از زلزله
سرپل ذهاب که در زلزله کرمانشاه بیشترین آسیب را دید بازسازی شده است، ولی در حاشیههای شهر هنوز خانوادههایی در کانکس زندگی میکنند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ 3سال گذشت؛ 3سال از روزی که زلزله 7/3ریشتری ازگله در ساعت 21:48دقیقه یکشنبه 21آبان سال 96در چشم برهمزدنی همهچیز را زیر و رو کرد. 1095روز از آن شب تلخ و هولناک که قلب 621نفر برای همیشه از حرکت ایستاد، گذشت. کانون این زلزله ویرانگر، شهر ازگله (بین شهرهای قصرشیرین و سرپلذهاب) بود، اما لرزه بر تن شهرهای دیگر هم افتاد؛ سرپل ذهاب، اسلامآباد غرب، کرند، قصر شیرین، جوانرود، ثلاث باباجانی و صحنه در این زلزله تلفات دادند، اما سرپلذهاب بیشترین تعداد جانباختگان و زخمی و همچنین بیشترین خرابی را داشت؛ بهطوری که در مسکن مهر این شهرستان حتی یک واحد سالم بر جای نماند. آمار خرابیها ۱۲هزار و ۵۰۰واحد مسکونی روستایی و ۷هزار و ۵۰۰واحد مسکونی شهری بود که اغلب آنها در شهرستان سرپل ذهاب قرار داشت. حالا بازسازی اغلب شهرها به پایان رسیده، اما در سرپل ذهاب اوضاع کمی فرق میکند.
امروز، شهر امن و امان است
از کرمانشاه تا سرپل ذهاب ۲ساعت راه است. در ظهر پاییزی یکی از روزهای آبان، بعد از گردنه چهارزبر و تنگه مرصاد در اسلامآباد غرب و با عبور از دالاهو به گردنه پاتاق، نزدیکیهای سرپلذهاب میرسیم؛ شهری که در زلزله 3سال پیش بیشترین خسارت جانی و مالی را دید. جاده سرپلذهاب خلوت است و شباهتی به روزهای شلوغ و پرازدحام بعد از زلزله ندارد. 3سال پیش در چنین روزهایی مردم ایران برای یاری رساندن به هموطنان زیرآوار مانده و زلزلهزده در این مسیر حماسه آفریدند.
در همین گردنه پاتاق بود که ترافیک چند ده کیلومتری کمکهای مردمی به آوارگان زلزله شکل گرفت و حتی برخی رسانهها ۴۰ کیلومتر ترافیک عشق و محبت را در این مسیر ثبت کردند. بالاخره به سرپلذهاب میرسیم. اثری از کانکس، چادر و کپرها نیست. شهر ساکت و آرام است. در بوستان ورودی، وسط بلوار و دوطرف جاده هم دیگر اثری از افراد زلزلهزده و زار و زندگیشان نیست. شهر، شکل و شمایل دیگری بهخود گرفته. بلوار راه کربلا را تا انتها میرویم؛ جایی که مجتمعهای مسکن مهر قرار گرفته. از ۲۴ بلوک مسکن مهر شهیدشیرودی بیش از ۲۰ بلوک به مرحله پایانی رسیده و مردم در آن ساکن شدهاند. از پنجره و بالکن واحدها میشود فهمید که خالی از سکنه نیستند. اینجا دیگر خبری از ویرانی نیست. کوچهها تمیز و مرتب شدهاند. ساختمانهای مسکونی در چند طبقه تکمیل و برخی تا نیمه رسیدهاند. نمای اغلب منازل سنگکاری شده است. آثار گچ و سیمان ساختوساز و تعمیرات روی زمین در کوچهها دیده میشود، اما شیوع کرونا و تعطیلی، سکوت خاصی بر شهر حاکم کرده است.
حذف اجباری کانکسها
3سال میگذرد، مردم سرپلذهاب هنوز هم عزادارند و چهره غم از سیمای حزنآلودشان هویداست. به ابتدای شهر برمیگردیم. در کوچه شاهد ۵ ساختمانها در چند طبقه ساخته شدهاند. البته برخی هم در مرحله اسکلتسازی و آجرکاری هستند. یکی از ساکنان این منطقه از پشتپرده آرامش شهر میگوید: «بخشی از اهالی منطقه بهدلیل تورم و گرانی هنوز موفق به تکمیل منازلشان نشدهاند. کانکسهایشان را به داخل منازلشان انتقال دادهاند، اما هنوز در کانکس و چادر زندگی میکنند.»
رضایی توضیح میدهد که با استفاده از وامهای دولتی تازه توانسته است تعمیر خانه 3طبقهاش را تکمیل کند و دلیل این تأخیر را گرانی مصالح میداند. یکی دیگر از شهروندان سرپل ذهابی که پس از گذشت 3سال از زلزله هنوز عزادار همسر و 2فرزندش است، میگوید: «تمام زندگیام در چند ثانیه با خاک یکسان شد. زن و 2فرزندم زیر آوار جان دادند. چطور میتوانم آن لحظههای تلخ و سخت را فراموش کنم؟ هنوز هر شب کابوس زلزله را میبینم.» عمران ۳۸ سال دارد، اما غم، او را سالها پیر کرده است. او بخشی از آرامش شهر را ظاهری میداند و توضیح میدهد: «حدود 100خانوار در این شهر نتوانستند از عهده مخارج سنگین اجاره و مستأجری برایند و به ناچار، کانکسهایشان را به حاشیه شهر یا به روستاها و حواشی منتقل کردند؛ حتی عدهای در انباری یا پایلوت خانهها زندگی میکنند یا این مکانها را اجاره کردهاند.
در ماههای ابتدایی برخی سازمانها و نهادها در بازسازی بسیار فعال بودند. اما بعدها که کارها را تحویل مسئولان منطقه دادند، روند کار کند و بعد از مدتی متوقف شد. کسی هم دلسوزی نکرد و کارها روی زمین ماند. مردم ماندند با وامهای سنگین، دست خالی و تورم و گرانی هر روزه؛ حتی عدهای در خرج روزانهشان هم ماندند.
محلههای کانکسنشین در دل شهر
از مردم سراغ محلههایی که هنوز کانکسنشین دارد را میگیرم. یکی از شهروندان که خود هنوز کانکسنشین است میگوید: « پشت فروشگاه شهرداری، خیابان آموزش و پرورش، محله زعفران کوییک پاونار، اطراف مسکن مهر و خیابان فرهنگیان از مناطقی است که مردم بهویژه مستأجران، کانکسهایشان را در آنجا برپا کردهاند.» او با تأکید بر اینکه مستأجران بیشترین آسیب را در انتقال اجباری کانکسها دیدهاند، میافزاید: «در روزهای ابتدایی مستأجران را دلخوش به اختصاص زمین کردند، اما این وعده عملی نشد؛ برای مثال، خود من، اندک پساندازی که برای رهن و اجاره داشتم را خرج کردم. بسیاری از مستأجران شرایط من را دارند. فعلا در پایلوت یک خانه زندگی میکنم.»
برای پیدا کردن کانکسنشینها اطراف مسکن مهر شهیدشیرودی میرویم. با پرسوجو بالاخره چند خانواده کانکسنشین را پیدا میکنیم. خانواده دشتی در پایلوت یک ساختمان چندطبقه نیمهکاره مستقر شدهاند. آنها یک خانواده 3نفره هستند. آقای دشتی که از مستأجران زلزلهزده است، میگوید: «یک گروه در سرپل ذهاب با حمایت چندنفر دیگر قیمت ملک و اجاره را بالا و پایین میکنند و کسی هم جلودارشان نیست. یکی دیگر از مشکلات مردم امهال وام است. هر روز پیامک آن برای شهروندان زلزلهزده میآید.»
درخواست امهال وام از سوی مستأجران
پیامک پرداخت بدهی بلای جان زلزلهزدگان شده است. یاسر۳۰ساله با بیان اینکه این پیامکها شامل پرداخت بدهی وام، میزان دیرکرد و تهدید به پیگیری قضایی هر روز برای مستأجران ارسال میشود، میگوید: «مسئولان اگر وامها را امهال نمیکنند، حداقل کاری کنند جرایم بخشیده شود تا مردم بتوانند اصل وام را پس دهند. از مجمع نمایندگان درخواست داریم کاری انجام دهند.» او به تجربه مشابه در زلزله بم اشاره میکند و میافزاید: «چطور وام زلزلهزدههای بم بیشتر از 15-10 سال بخشیده شد، اما در کرمانشاه بعد از 3سال میخواهند بلافاصله وام را پس بگیرند؟»
سرپل ذهاب نونوار شده، اما مشکلات اقتصادی دردی روی دردهای مردم گذاشته. مردم سروسامان گرفتهاند، اما فشار برای پرداخت بدهی و غم نبود عزیزان هنوز پابرجاست. ساعت ۶ غروب است. راه بازگشت را در پیش میگیریم، اما سرپل ذهاب و مردمان صبور و رنجدیده همانجا میمانند، به امیدی...