تهدید تنوع زیستی خلیجفارس
اکوسیستم خلیجفارس و تنوعزیستی این پهنه آبی بهدلیل سوءمدیریت ، هجوم بهرهبرداران و نبود نظارت در حال نابودی است.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، مصیبتهایی که گریبان خط ساحلی خلیجفارس را گرفته ناشی از بیتوجهی برخی مدیرانی است که متولی بهرهبرداری و حفاظت از آن هستند.
ایران بیشترین ساحل را در دو دریای خلیجفارس و عمان دارد و عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست، دو روز قبل با انتقاد از تهدید تنوع زیستی درون و برونمرزی با مسائل داخلی و خارجی گفت: تنوع زیستی خلیجفارس بهدلیل اختلافات سیاسی بین نهادهای بینالمللی بیصاحب مانده و به حال خود رها شده است. این در حالی است که به گفته متخصصان، شرایط خلیجفارس بحرانی است و بازگشت از آن بدون تغییرات کلان و اساسی در مدیریت متولیان امکانناپذیر است.
محمدرضا فاطمی، اکولوژیست دریایی میگوید: طبق قانون، متولی اصلی حفاظت از خلیجفارس سازمان حفاظت محیطزیست است و بهرهبرداران، از سازمان بنادر تا شیلات و صنایع نفت و گاز باید تحت نظارت سازمان حفاظت محیطزیست اقدامات بهرهبردارانه و توسعهای را انجام دهند.
به گفته او، بیتوجهی به تخریبهایی که شاهد آن هستیم از دیرباز در خلیجفارس وجود داشته است. 90درصد فعالیتهای توسعهای در این منطقه دولتی است و بخش خصوصی حضور کمرنگی در آن دارد. با وجود اینکه سالهاست معاونت دریایی در دل سازمان حفاظت محیطزیست و با بودجههای میلیاردی از اعتبارات داخلی و خارجی، راهاندازی شده است، هنوز حتی یک نقشه از منابع فیزیکی خلیجفارس نداریم که براساس حساسیتهای آن، ارزشگذاری اقتصادی و زیستمحیطی در این منطقه انجام گیرد تا پس از پهنهبندی محیطزیستی اقدام به بهرهبرداری اقتصادی و توسعهای در خلیجفارس شود.
عوارض ضعف مدیریت زیستگاهها و تنوع زیستی دریایی در خلیجفارس را این روزها میتوان در گسترش روش صید ترال دید. ماهیهایی که باید در عمق 200تا 400متر صید شوند در عمقهای کمتر صید میشوند.
حمیدرضا بارگاهی، اکولوژیست دریایی و کارشناس امور دریایی میگوید: اشکال کار در عدمنظارت بر صید است. او میگوید: اگر منابع مالی مناسب برای نظارت قوی وجود داشته باشد، دستگاههای ماهوارهای مخصوص بر کشتیها نصب میشود و ناظر خشکی با هربار صید، همراه کشتی میرود. صید ترال نهتنها توسط خارجیها، بلکه توسط ماهیگیران محلی و با لنج نیز انجام میشود. ولی نظارتی بر فعالیت آنها وجود ندارد.
محمدرضا فاطمی، اکولوژیست دریایی، نیز استفاده از روش ترال را یک خطای سیستماتیک میداند و میگوید: شیلات میگوید امکانات کافی برای نظارت ندارد و به جای اینکه کلا این روش را تا زمان دستیابی به امکانات ممنوع کند اجازه داده تعداد زیادی دلفین، لاکپشت و منابع آبزیان از بین برود. وقتی تعادل اکولوژیک به خطر بیفتد، محیطزیست میتوانست بهعنوان ضابط دادگستری جلوی این کشتیها را بگیرد یا با طرح مسئله، مقصر را معرفی کند ولی این کار را هم نکرده است. فقدان نگرش کلان اکوسیستمی، فقدان پیوند ارگانیک با بهرهبرداران و فقدان ارتباط مثبت و پویا با تشکلهای دریایی اصلیترین مسئله در حفاظت از خلیجفارس است. سازمان میخواهد با نیروهای محدودی که سواد، توان و امکانات لازم را ندارند، بر محیطزیست مملکت نظارت کند و این شدنی نیست.
جبران فشار اقتصادی با منابع طبیعی
مناطق گرمسیری در عرصههای دریایی عموما از تنوع زیستی چشمگیری برخوردارند و خلیجفارس، بهعنوان یکی از گرمترین پهنههای آبی، تنوع زیستی زیادی دارد. در مقام قیاس، دریای خزر حدود 80گونه آبزی دارد، ولی در خلیجفارس بیش از هزار گونه تاکنون شناسایی شده است. اما این زیستگاه در حال نابودی است و به گفته محمدرضا فاطمی، اکولوژیست دریایی، وارد فاز بحرانی شده است. او میگوید: جنگلهای حرا و آبسنگهای مرجانی این پهنه آبی جزو زیستگاههایی است که باعث ایجاد تنوعزیستی در خلیجفارس شده است، اما این زیستگاهها در حال نابودی هستند. آلودگیهای نفتی فراگیر، تردد بیشمار شناور و تورهای سرگردان و در هم تنیدهشده ماهیگیری از یکسو، ساخت جزیرههای مصنوعی در کشورهای اطراف و از همه مخربتر وجود 90درصد آبشیرینکنهای جهان در این منطقه که در کشورهای منطقه اصولا قرار دارند، اکوسیستمی ایجاد کرده است که روزبهروز تهیتر از موجودات زنده میشود. پسابهای شهری و صنعتی ناشی از فعالیت آب شیرینکنها بر میزان شوری خلیجفارس میافزاید و این موارد به جز تغییرات اقلیمی است که با گرم شدن درجه حرارت آب دریا آبسنگهای مرجانی را از بین برده است. درحالیکه زیستگاه و محل زادآوری سهچهارم گونههای دریایی در میان آبسنگهای مرجانی است.
به گفته محمدرضا فاطمی، در 30سال اخیر خلیجفارس بهدلیل بهرهبرداری غیرپایدار، توان بازسازی خود را از دست داده است. بسیاری از گونهها در آستانه انقراضند و در واقع موازنه حیات برهم خورده است. حال با تهدید دائم و فزایندهای مواجهیم که متضرر اصلی آن انسان است. کاهش صیادی بومی در جنوب باعث شده، صیادان به صید غیرمجاز و قاچاق روی بیاورند. ناپایداری اجتماعی و اقتصادی علاوه بر ناپایداری اکولوژیکی تبدیل به بحران شده است. هر جا وضعیت اقتصادی بد باشد، فشار بر منابع طبیعی بیشتر میشود و افراد برای حیات و معاش خود به صید غیرمجاز و فشار به اکوسیستم خلیجفارس روی میآورند.