استخراج مس از معدن طلا
دختران دوومیدانیکار در نوجوانی و جوانی مدال آسیایی میگیرند، اما قبل از اینکه به سن بزرگسالی برسند، حذف میشوند. قاسم فیروزی، مربی این رشته، میگوید: پرورش استعدادها هزینه و حوصله میخواهد. احسان حدادی در نوجوانی ششم ایران بود، اما با هزینه، نایب قهرمان المپیک شد.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری، اخبار تکرار میشود، حرفها هم همینطور. نخستین مدال تاریخی آسیا بر گردن دختر دونده، نخستین مدال تاریخی آسیا بر گردن دختر پرتابگر و... . تاریخساز میشوند، مدال میگیرند و همه از آرزوها میگویند، از رفتن به المپیک، از سکوهای جهانی، اما خیلی زود با همان آرزوهایشان فراموش میشوند. به ذهنت هم که فشار بیاوری، اسمشان یادت نمیآید. این سرنوشت مشترک دختران دوومیدانی کار ایران است که در سنهای پایین خودی نشان میدهند، در ردههای سنی نوجوانان و جوانان به سکوهای آسیایی میرسند و بعد هیچ. انگار اصلا نبودهاند. بودن آنها و مدالهایشان به بقیه دختران انگیزه داده تا پا به پیست بگذارند و چکش و دیسک دست بگیرند. مربیانشان هم مثل خودشان ذوقزدهاند. اگر بهاره جهانتیغ در دوی 1500متر مدال نقره آسیا را نمیگرفت یا شاید ریحانه آرانی با مدال برنز جوانان آسیا در پرتاب چکش تاریخساز نمیشد، حالا دختران دیگر برای گرفتن مدالرؤیا نمیبافتند و مربیانشان به آنها لقب احسان حدادی زنان و... نمیدادند. اما شرایط حاکم بر دوومیدانی ایران ایجاب میکند که دختران با همان خاطرات نوجوانی و جوانی فراموش شوند.
در این چند ساله که دختران دوومیدانیکار میتوانند با پوشش اسلامی در مسابقات شرکت کنند، چند نفر در سطح آسیا مدال گرفتهاند، اما این مدالها در گروههای سنی نوجوانان و جوانان بوده. بعد از مدتی دیگر خبری از این دختران نشده. توانشان در همان حد مدال نوجوانان و جوانان است یا مشکلات دیگری وجود دارد؟
در نوجوانان همانطور که ما در کشتی قهرمان جهان میشویم، در تکواندو و کاراته قهرمان میشویم و دهها مدال میگیریم، در دوومیدانی هم خوب هستیم. این اتفاق بخشی از زندگی ورزشی ماست. در سنین پایین بهخاطر شرایط خاصی که داریم نتایج بچهها خوب است، ولی متأسفانه وقتی پا به عرصه بزرگسالی میگذارند، ضعفهایمان آشکار میشود. حالا این ضعفها میتواند در بخش مربیگری باشد یا در بخش مدیریت و امکانات ویا دلیلش توان مالی فدراسیون باشد. همه اینها دست بهدست هم میدهند تا متأسفانه ورزشکاران ما در بیشتر رشتهها دچار توقف میشوند. در بعضی از موارد هم چون زیرساختهای مدیریتی ما حرفهای نیست، در سن پایین فشار بیمورد به ورزشکار میآورند تا نتیجه بهدست بیاید. به هر حال باید قبول کنیم که ما نتیجهگرا هستیم، استعدادها را به شرطی میخواهیم که در نوجوانی برای ما مدال بگیرند. اینها در سن پایین هرچه در توان دارند، میگذارند تا مدال بگیرند، اما به سن بالاتر که میرسند، رمقی برایشان نمیماند. تیمهای آمریکا را ببینید؛ شاید در مسابقات نوجوانان آنقدر موفق نیستند که در جوانان موفقند و در جوانان آنقدر موفق نیستند که در بزرگسالان هستند. آنها روی کسانی که بااستعداد هستند سرمایهگذاری میکنند نه اینکه از آنها مدال بخواهند.
مدالهای ردههای سنی برایشان مهم نیست؟ نمیخواهند مثل رؤسای فدراسیون ما با این مدالها بدهند؟
نه. آنها در این سنین به مدال فکر نمیکنند و برایشان مهم این است که استعداد را پرورش دهند. ما اینجا میگوییم آقای رئیس فدراسیون! این ورزشکار 2رکورد نوجوانان ایران را شکسته یا رکورد جوانان را شکسته، بیا به ورزشکار و مربیاش توجه کن، میگوید در آسیا چه مدالی میگیرد؟ ای بابا مگر ما چین، ژاپن یا آمریکا هستیم که این انتظار را داریم. مگر ما برای آنها چه کار کردهایم؟ آیا فدراسیون جز برگزاری مسابقات ریالی برایشان هزینه کرده؟ نه. هیأتها هم که اصلا توان مالی ندارند که بخواهند به این ورزشکاران رسیدگی کنند. برای همین است که بین هزار ورزشکار ما چهار پنج ورزشکار خودشان را بالا میکشند و یکی میشود ریحانه آرانی یا یکی میشود بهاره جهانتیغ؛ جهانتیغی که در نوجوانان برای ما ستاره بود، در جوانان افت محسوسی کرد و در بزرگسالی اصلا محو شد. متأسفانه نگرش ما به ورزش قهرمانی و حرفهای، درست نیست. چهکسی مسئولان را میخواهد متوجه این موضوع کند، نمیدانم. متأسفانه در رشتههای دیگر هم همین روال را میبینیم. در وزنهبرداری در جوانان قهرمان جهان میشویم، ولی جلوتر که میآییم، میبینیم که ورودی المپیک را هم نمیتوانیم کسب کنیم. المپیک 8 ماه دیگر برگزار میشود، ولی ما هنوز سهمیه ورودی برای شرکت در این بازیها را نداریم. این برای ورزش ما شکست است.
در دختران این مسئله بیشتر نمود پیدا میکند.
ورزش، دختر و پسر ندارد و نباید داشته باشد. الان هم وضعیت همه همین است، ولی به هر حال وضعیت دختران بدتر است، چون آنها محدودتر هستند و در هر شرایطی نمیتوانند تمرین کنند و امکاناتشان بسیار محدود است. خیلی وقتها خانوادهها هم راضی نمیشوند که دخترشان به ورزش قهرمانی رو بیاورد. این محدودیتهایی که در دوومیدانی دختران وجود دارد، باعث میشود این مسائل بیشتر خودش را نشان بدهد. ریحانه آرانی در نوجوانان و جوانان برنز آسیا را گرفت، اما در بزرگسالی حذف میشود، چرا؟ چون ما انتظار داریم همین مدال را در بزرگسالی هم برای ما بگیرد. چنین چیزی امکانپذیر نیست. آرانی نمونه است. نهتنها او که همه این دخترانی که در نوجوانی میدرخشند باید سالها تلاش و تمرین کنند تا بتوانند در رده بزرگسالان هم خودشان را نشان دهند. ولی در سیستم ورزش ما اینطور است که وقتی اینها به سنی میرسند که میتوانند نتیجهای بگیرند، میگویند پیر شدهاند و باید آنها را کنار بگذاریم. اینها پیر نیستند، ورزش قهرمانی پیری ندارد و سن و سال نمیشناسد، اما وقتی مسئولان این نگاه را دارند، ورزشکاران ما هم خیلی زود خودشان را بازنشسته میکنند، چون میبینند به آنها دیگر توجهی نمیشود.
آرانی را مثال زدید؛ چطور میشود ورزشکاری مثل او در نوجوانی در حد مدال آسیا میتواند خودش را مطرح کند اما روند پیشرفتش یکباره قطع میشود؛ انگیزهاش را از دست میدهد یا اتفاقات دیگری میافتد؟
میدانید چرا این اتفاق میافتد؟ یکی مثل آرانی در نوجوانی و جوانی مدال آسیا میگیرد، اما وقتی میخواهد ورودی المپیک بگیرد، میبیند رکورد، 70متر است، اما آرانی که حالا به سن بزرگسالی رسیده چقدر پرتاب میکند؟ 55متر. اینجا میبیند کار نشدنی است. فدراسیون هم وقتی میبیند در آسیا 2پرتابگر چینی هستند که بالای 70متر پرتاب دارند و آرانی دیگر نمیتواند مدال بگیرد، توجهش را به سمت یک آدم خاص دیگر در یک ماده دیگر میبرد. مسئولان ما همیشه بهدنبال مدال هستند.
عوامل دیگر چقدر تأثیرگذارند؟ مثلا اگر آرانی از 55متر بخواهد به 70متر برسد، امکانات، مربی خوب و جای تمرین مناسب دارد؟
همه این عوامل مهم هستند و دست بهدست هم میدهند تا یک ورزشکار رشد کند، اما ما برای اینکه به رکورد 70متر برسیم باید منتظر یک استعداد دیگر باشیم که روزی ریحانه آرانی نام دیگری پیدا شود، بیاید و 70متر بیندازد. شاید 10نسل و شاید 5نسل طول بکشد تا این اتفاق بیفتد. همه کشورها پله پله بالا آمدهاند اما ما میخواهیم آسانسوری بالا برویم. دوومیدانی ورزش زودبازده نیست. صبرو حوصله میخواهد. این صبر و حوصله را مربیان ما دارند، ولی مسئولان ما ندارند. شرکت در مسابقات آسیایی برای زنان ما آرزو بود و حالا ما از آنها انتظار مدال داریم. اگر میخواهیم در بزرگسالی دختران ما نتیجه بگیرند اول باید بیاییم زیرساختها را خوب بسازیم و تعداد زیادی از این استعدادها را تحت پوشش قرار دهیم. اگر این کارها را کردیم، از این تعداد، 4-3نفر در آسیا مدال میگیرند، یکیشان بعدا به المپیک میرود و یکی هم مدال جهانی میگیرد. رسیدن به این خواسته سالها تلاش میخواهد که در صبر و حوصله مسئولانی که من دیدهام، نمیگنجد.
در این شرایط نباید انتظار هیچ پیشرفتی را داشته باشیم؟ مثلا آرانی نمیتواند رکوردش را به بالای 60متر هم برساند؟
به 60متر رساندن رکورد او هم چندین سال کار میخواهد، چه برسد به اینکه بخواهد به بالای 60متر برسد. نه فقط آرانی که دهها ورزشکار دیگر هم شرایطشان مثل اوست. ورزشکار، مسابقه میخواهد. نمیشود که مدام من و شما با هم تمرین کنیم و مدام با هم مسابقه بدهیم. یکی از مشکلات، شرکت در مسابقات بینالمللی است؛ مسابقاتی که ما اصلا برای دختران نداریم. 2سال در میان، چند دختر نوجوان را به مسابقات آسیایی میفرستیم، در یک مسابقه شرکت میکنند و در همان یک مسابقه هم از آنها انتظار مدال داریم. این انتظار در همان مسابقه هم مشکلساز میشود. همه دخترانی هم که به مسابقات اعزام میشوند، توانایی مدال گرفتن را ندارند. وقتی میگوییم مدال میخواهیم فشار روانی زیادی به آنها وارد میشود و این مسئله روی کارشان تأثیر منفی میگذارد.
در این شرایط خیلی از دختران باید از دوومیدانی فراری شوند.
همین الان هم استعداد کم نداریم. حدیثه رئوف را در 1500، پریچهر شاهی را در 3000 و 5000متر، تکتم دستاربندان را در 800 و 1500متر، محدثه ابراهیمپور را در 400متر با مانع، زهرا نجفی در پرتاب دیسک و... داریم. بچهها زیاد هستند، ولی به توجه نیاز دارند. ورزشکاری که 10سال کار قهرمانی انجام میدهد و 2ریالی از طرف فدراسیون به او پرداخت نمیشود، یعنی به او بیتوجه هستند. کمکهای دیگری هم نمیشود و ورزشکار انگیزهاش را از دست میدهد. ما 500ورزشکار دختر مسابقهای داریم. از بین آنها 5نفر 2سال در میان به مسابقات اعزام میشوند. در این شرایط دیگر انگیزهای نمیماند. تیمهای ژاپن را ببینید. 60نفره و 70نفره به مسابقات میآیند. مگر همه آنها مدال میگیرند؟ آنها آمدهاند و باختهاند تا استعدادهایشان پرورش پیدا کرده و الان که به سن بزرگسالی رسیدهاند در هر مادهای مدال میگیرند یا چین هم همینطور. هزینه کردند. رایگان که نمیشود به جایی رسید.
برای یک دختر در دوومیدانی چقدر هزینه میشود؟
هیچ هزینهای نمیشود.
چقدر امکانات دارند؟
هیچچیزی به آنها داده نمیشود. از خانواده دورشان میکنیم، یک اردوی معمولی بیکیفیت هم برایشان میگذاریم، غذا و جای خواب نامناسب هم میدهیم و بعد انتظار داریم مدال برایمان بگیرند. اینطور نمیشود. ورزشکار باید در طول سال تحت پوشش باشد. باید ورزشکار، مربیاش، مسابقهاش، تغذیهاش و... همیشه مورد توجه باشد تا بتواند به جایی برسد. مگر احسان حدادی همان سال اولی که آمد برای ما مدال گرفت؟ احسان باخت و باخت تا به یک جایی رسید. احسان نفر ششم نوجوانان ایران بود. در مسابقاتی که در سنندج برگزار شد ششم شده بود. دیدیم استعداد خوبی است، فدراسیون روی او سرمایهگذاری کرد؛ اردوهای بلندمدت خارجی، داخلی و... خیلی برایش هزینه شد. نه فقط برای احسان، برای بقیه که نتیجه گرفتند هم هزینه شد؛ برای هادی سپهرزاد، محسن ربانی، سجاد مرادی و... .
هیچ وقت این هزینهها برای دخترها نشده. این هزینهکردنها را دختران در خواب هم نمیبینند.
جواب سؤال خودتان را خودتان دادید. هزینه نمیکنند و وضعیت میشود همینی که هست. واقعا برای دختران هیچ هزینهای نمیشود.
سالی یکمیلیون تومان که برایشان هزینه میشود؟
اینکه ما ورزشکار را از شهرش به تهران بیاوریم و برایش یک هفته یا 2 هفته اردو بگذاریم، این هزینه کردن نیست. ورزشکار نیاز به توجه دارد. مربی و خانوادهاش توجه میخواهند.
این توجه چه تعریفی دارد؟
اول مکان مناسب و استاندارد برای تمرین، دوم مسابقه داخلی، سوم شرکت در مسابقات خارجی. خیلی رسیدگیهای دیگر هم نیاز است. اینها حداقلهایی است که ورزشکار باید داشته باشد و ندارد. در مسابقه اول، دوم و سوم از ورزشکار مدال نخواهیم. ورزشکاری که تشخیص دادهشده مستعد است، هر قدر برایش هزینه کنیم، کم است. همه کشورها هزینه میکنند. چطور در کشورمان برای استعدادهای درخشان علمی هزینه میشود، ولی در ورزش هزینه نمیکنیم؟ برای المپیینهای ریاضی، فیزیک، شیمی و... چقدر هزینه میکنیم؟ ماهها و سالها تحت پوشش هستند. چطور در ورزش نمیتوانیم؟ آیا مدیر نداریم؟
نداریم؟
داریم. اگر از مدیر استفاده شود، مدیر داریم. هرکسی که رئیس فدراسیون شد، مدیر نیست.
ما هم به فصیحی امیدواریم ولی کار سخت است
شما میگویید باید چند نسل عوض شود تا دختران ما بتوانند رکوردهای ورودی المپیک و جهانی را بیاورند، اما همین چندماه پیش فرزانه فصیحی ورودی مسابقات جهانی را آورد.
فصیحی در مسابقات داخل سالن ورودی جهانی را آورد. مسابقات داخل سالن را با هوای آزاد نباید مقایسه کرد. فصیحی هم برای اینکه به این رکورد برسد پانزدهشانزده سال است که دارد تمرین میکند. بله با این مدت تمرین میشود به رکورد ورودی جهانی رسید. اما باز هم میگویم داخل سالن و هوای آزاد متفاوت است. داخل سالن 60متر است و هوای آزاد 100متر. رسیدن به عددی که در 100متر است کار خیلی سختی است.
اما هم خود فصیحی و هم مربیاش در صربستان، خیلی امیدواربودند که به رکورد المپیک برسد.
همه امیدواریم. من هم امیدوارم، ولی میگویم کار خیلی سختی است. باید مربی باشی تا بدانی هر صدم ثانیه چقدر ارزش دارد و چقدر برای رسیدن به این عددها باید تلاش کنی و زحمت بکشی. مربیان هم همیشه با امید حرف میزنند. مصاحبههای همه مربیان را بخوانید، چه آنهایی که در ایران با بچهها کار کردهاند و چه آنهایی که مثل مربی فصیحی بیرون از ایران به او تمرین داده، همه گفتهاند که شاگردانشان رکورد ورودی را میآورند. همه به رکورد رسیدند؟ نه.
ولی این حرف، فصیحی یا هر دوومیدانی کار دیگری را ناامید میکند.
من نمیخواهم ناامید شوند، میخواهم واقعیت را بدانند؛ اینکه دستیافتن به این عددها کار راحتی نیست و زحمت و تلاش خیلی زیادی میخواهد. فاصله 60متر و 100متر خیلی زیاد است و فصیحی باید این را بداند. او برای رسیدن به رکورد باید خیلی تمرین کند.
چون زیرساختهای مدیریتی ما حرفهای نیست، در سن پایین فشار بیمورد به ورزشکار میآورند تا نتیجه به دست بیاید، استعدادها را به شرطی میخواهیم که در نوجوانی برای ما مدال بگیرند. اینها در سن پایین هر چه در توان دارند، میگذارند تا مدال بگیرند اما به سن بالاتر که میرسند، رمقی برایشان نمیماند