ایران و ونزوئلا چرا به یکدیگر نزدیک شدهاند؟
تحریم اسم رمزی است که مطرحشدنش در سطح بینالمللی، موجبات دوری کشورهای زیادی را از ایران فراهم کرد. هر کشوری بر اساس منافع خود تصمیم گرفت تا در چارچوب تحریمهای مشخصشده از سوی آمریکا عمل و فاصله خود را از ایران محصورشده حفظ کند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ اما در این میان تحریم مانند یک درد مشترک برای برخی کشورها ظاهر شد، چراکه تاریخ به ما میگوید کشوری مانند ونزوئلا با رویکارآمدن دولتهای چپگرا، با محدودیتهایی همچون توقف فروش تولیدات مواد خام و منع معامله شرکتهای خصوصی خارجی از انجام معاملات با دولت، شرکت نفت و بانک مرکزی این کشور از سوی آمریکا روبهرو شد؛ اتفاقی که مردم ایران نیز با آن آشنایی دارند. تلاش برای رودررویی با آمریکا و مقابله با تحریمها 2نقطه مشترکی بودند که در دهه اخیر زمینه نزدیکی ایران و ونزوئلا را ایجاد کردند تا جایی که در ماه گذشته 5محموله بنزین از ایران راهی ونزوئلا شد تا 2کشور تحریمشده به طریقی-هرچند ناچیز- روزنه امیدی برای خود بگشایند. برای بررسی پیشینه روابط ایران و ونزوئلا و پاسخ به این سؤال که آیا باید به این شکل از روابط امید بست، سراغ هادی اعلمی، کارشناس مسائل آمریکای لاتین، رفتیم. از نظر او رابطه ایران و ونزوئلا یک رابطه شکننده است.
ماه گذشته ۵محموله عظیم بنزین از سوی ایران به ونزوئلا ارسال شد. این اتفاق واکنشهای مختلفی در پی داشت؛ از یک سو این دو کشور تحت تحریم نشان دادند که برای نجات کشورشان از راهحلهای متفاوتی بهره خواهند برد و از سوی دیگر شاهد بودیم که وزارت خزانهداری آمریکا ۳فرد، ۸نهاد و ۲نفتکش را در ارتباط با فروش نفت به ونزوئلا در فهرست تحریم جای داد. بدون شک رسیدن ونزوئلا و ایران به چنین نقطهای از سطح روابط استراتژیک، نشأت گرفته از یک پیشینه تعاملی است. با توجه به اینکه در دورهای روابط ایران و ونزوئلا با انتقاداتی همراه بود، باید گفت که عبور از چه مراحلی، ایران و ونزوئلا را به تعامل نزدیک کنونی رسانده است؟
از سالهای 1384 و 1385 شاهد بودیم که دولتهایی در آمریکای لاتین با استفاده از صندوق آرای مردمی روی کار آمدند که بیشتر به دولتهای چپگرا تمایل داشتند. این روند از سال 1998 در آمریکای لاتین شروع شد. صرف نظر از اینکه کوبا و نیکاراگوئه تا پیش از این، سالها چپگرا بودند در سایر کشورهای آمریکای لاتین قدرت در دست راستگراها بود. اما موجی در آمریکای لاتین ایجاد شد تا مردم به نظامهای چپگرا رأی دهند و این موج از سال 1998 با قدرت گرفتن هوگو چاوز کلید خورد و به مرور همه کشورهای آمریکای لاتین جز کلمبیا را دربر گرفت.
اوج گرفتن این تغییرات با دوره ریاست جمهوری آقای احمدینژاد در ایران مصادف شده بود. احمدینژاد بینش خاصی نسبت به بحثهای عدالتطلبی و برابری انسانها داشت و بر همین اساس مشابهتی میان خود و این سیستمهای سیاسی در آمریکای لاتین و به خصوص ونزوئلا دید. از نظر من، ایشان مقداری شتابزده عمل کرد، چون کشور در این حوزه دچار یکسری هیجانات شد و تحلیلهایی که ارائه شد نزدیک به واقعیت نبود. در آن زمان تحلیل میکردند که این کشورها یک چرخش استراتژیکی انجام دادهاند، در صورتی که اگر با یک نگاه رئالیستی مسائل را دنبال میکردند به این نتیجه میرسیدند که چون سیستمهای آمریکای لاتین دموکراتیک هستند، این چرخشهای سیاسی طبیعی است.
این شتابزدگی از سوی دولت نهم صورت گرفت؟
بله! دولت احساس کرد که یک جبهه ضدامپریالیستی و ضداستکباری واحدی علیه آمریکا در آمریکای لاتین در حال شکلگیری است و از این طریق پایگاه سرمایهداری آمریکا تخریب میشود. تعامل با ونزوئلا در آن زمان دچار شعارزدگی و هیجانات سیاسی شد و در نهایت روابط از شکل و شمایل ساختار کارشناسی و تخصصی در آمد و به سمت روابط ناشی از تمایلات و تصمیمگیریهای شخصی رئیسجمهور حرکت کرد. شخص رئیس جمهور خیلی تمایل داشت که به چاوز نزدیک شود و در مقابل، چاوز نیز همین دیدگاه را پیگیری میکرد. این تصمیمگیریها در حوزه فردی موجب شد تا این روابط قدرت بگیرد. الان باید آسیبشناسی شود که رابطه نزدیک در آن دوران چه آوردهای برای ایران داشته است.
نزدیکی 2کشور در آن دوره چه نتیجهای در حوزه سیاسی به دنبال داشت؟
از آنجا که ایران مواضع ضدآمریکایی دارد، نزدیکی با این کشورها موجب تقویت آن جبهه ضدآمریکایی در منطقه آمریکای لاتین شد و حتی در مسئله دورزدن تحریمها به نظر میرسد که این مناسبات مثبت بود.
با شروع دولت روحانی این روابط به چه سمت و سویی رفت که اکنون به این نقطه رسیدهایم که نفتکشهای ایرانی حامل سوخت به مقصد ونزوئلا میروند؟
در دوره آقای روحانی زمانی که بحث برجام شروع شد، وضعیت کمی متفاوت بود، چراکه در مقاطع اولیهای که توافق اولیه اجرا شد، شاهد شکوفایی اقتصادی در بعضی حوزهها بودیم و به این ترتیب نقش کشورهای حوزه آمریکای لاتین، به ویژه ونزوئلا و کوبا کمرنگ شد.
اما ایجاد موانعی در راه اجرای برجام موجب شد تا ایران دوباره به سیستم دورزدن تحریمها روی بیاورد و باز از شرکای سابقش در آمریکای لاتین استفاده کند. باید گفت ناموفق بودن جریان برجام موجب شد تا ایران در حوزه سیاست خارجی دوباره به سیاست نگاه به شرق و کشورهای سوسیالیستی روی بیاورد. از نظر من، ایران پس از ناکامی در حوزه برجام ناچار شد که به کشورهایی مانند ونزوئلا رجوع کند.
در واقع باید گفت که اگر مناسبات بینالمللی شرایط عادی برای ایران داشته باشند، ایران فاصلهاش را از ونزوئلا حفظ میکند و در مقابل، اگر تحریمها شدت بگیرد، باید انتظار داشت که ایران در کنار کشورهایی مانند ونزوئلا قرار بگیرد؟
بله! سیاست خارجی تنها دست دولت نیست و با نگاه کلان نظام پیش میرود. در این حوزه چند بحث وجود دارد. اگر پارادیم اصلی کشور را بر تنش و تخاصم قرار دهند، نتیجهاش این میشود که هیچ توافقنامه و همکاریای شکل نمیگیرد و حتی اگر هم ایجاد شود، ضعیف خواهد بود. اما اگر پارادیم یک کشور را بر صلح بنا بگذارند، بدون شک کشور به سمت شکوفایی اقتصادی حرکت خواهد کرد. به عنوان مثال تصور کنید که زمانی که اوباما با راهبرد تغییر وارد شد، جمهوریخواهان و حتی طیف رادیکالدموکراتها مخالف ایجاد رابطه با کوبا بودند، اما به دلیل پیگیری سیاستهای تغییر از سوی اوباما، او توانست مخالفان را به ارتباط با کوبا راضی کند. اگر نیمنگاهی به شاخصهای آمریکا در قبال کوبا در زمان اوباما بیندازیم، متوجه میشویم که تمام شاخصها رو به رشد هستند. در حال حاضر رفتار ایران مبتنی بر تخاصم با ایالات متحده است و بر این اساس طبیعی است که این حوزه بر مسائل اقتصادی و سیاست خارجی ما اثرگذار باشد.
شما سطح مناسبات جدید ایران و ونزوئلا پس از ارسال محموله سوخت از ایران به ونزوئلا را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا در شرایطی که آمریکا به دنبال اعمال تحریمهای بیشتر در راستای مبادلات صورتگرفته میان ایران و ونزوئلا است، باید انتظار داشت که این تعامل بدون تغییر از سوی 2کشور پیگیری شود؟
بدون شک پیگیری ترامپ برای اعمال تحریم بیشتر، بر روابط این دو کشور اثر دارد. در رابطه با کشورهای آمریکای لاتین باید به یک نکته مهم توجه کرد و براساس آن دست به تحلیل و پیشبینی روابط زد. این کشورها، سیستمهای ثابت متمایل به یک گرایش سیاسی را ندارند و ممکن است در یک بازه زمانی این کشورها گرایش به چپ داشته باشند، اما بعد از گذشت زمان و با رأیدادن مردم، دولتهای محافظهکار و با گرایش راست روی کار بیایند؛ مانند وضعیتی که در بولیوی رخ داد. هر سرمایهگذاری و پیمانی که ایران با بولیوی داشت، با روی کار آمدن یک دولت راستگرا در این کشور معلق شد. ونزوئلا نیز از این روند مستثنا نیست و حتی این احتمال وجود دارد که آشتی ملی در این کشور برقرار شود و اپوزیسیون ونزوئلا با دولت به توافق برسند یا حتی در صورت برگزاری انتخابات، یک جناح راستگرا دولت را به دست گیرد.
وجود 2رئیسجمهور در ونزوئلا این نکته را به ما گوشزد میکند که وضعیت شکننده است و اگر ایران بخواهد سرمایهگذاری گستردهای انجام دهد باید بداند که هیچ تضمینی وجود ندارد که چند صباح دیگر یک دولت راستگرا روی کار نیاید.
در واقع باید گفت که تجربه به ما نشان داده است که رابطه ایران و ونزوئلا یک رابطه شکننده است.
بله! هر زمانی ممکن است که این رابطه تخریب شود. ایران باید سیاستهای ثابتی مبتنی بر منافعش داشته باشد. اینکه تنها با نگاه ایدئولوژیک صرف رفتار کنیم، منجر به تأمین منافع ایران نخواهد شد.