استراتژی نفتی چین برای تکمیل پازل منازعات تجاری با آمریکا/جایگاه پیچیده ایران در جنگ تعرفهای دو ابرقدرت دنیا
درحالی کمتر از ۵ماه به انتخابات نوامبر آمریکا باقی مانده که ترامپ در تعادل بخشی به تراز تجاری میان چین و آمریکا به نتیجه مطلوب دست نیافته است اما چین با تغییر استراتژی سعی در گرفتن بیشترین امتیاز از این جنگ را دارد.
اقتصاد آنلاین-مریم علیزاده؛ بیش از ٢٠ ماه از شروع نبرد تجاری مابین آمریکا و چین می گذرد و با نزدیکتر شدن به انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا، بر شدت این تنش ها افزوده میشود.
جنگ تجاری از کجا کلید خورد؟
ترامپ در زمان مبارزات انتخاباتی خود در ۲۰۱۶ بارها به فشار و سو استفاده چین در روابط تجاری خود با امریکا اشاره کرده بود و قول داده بود که اصلاح موازنه تجاری مابین دو کشور، از مهمترین برنامه های اوست. پس از پیروزی در انتخابات هم ترامپ بارها با لحنی تند، از فقدان توازن در مبادلات دو کشور، انتقاد کرد و آن را تجاوز تجاری چین بر علیه امریکا نامید.
تاریخچه جنگ تعرفهای
در این میان فریدون برکشلی رییس مرکز مطالعات انرژی وین در خصوص دیرینه این جنگ تجاری گفت: در اکتبر ۲۰۱۷ امریکا بر روی ۳۵ میلیارد دلار از صادرات چین به امریکا، تعرفه ای به میزان ۲۵ درصد وضع کرد. تعرفه در ابتدا بر روی اقلام عمومی مانند پارچه و لباس، کفش، لوازم ورزشی و برخی اقلام مصرفی بود. چین، دست به اقدام متقابل زد و تعرفههای همسنگ در مورد اقلام کم و بیش مشابه وارداتی از امریکا اعمال نمود. این روند تا آنجا ادامه یافت که در دسامبر ۲۰۱۹ معادل ۲۸۵ میلیارد دلار از حجم تجارت دو کشور را تحت تاثیر قرار داد.
چین و آمریکا در این جنگ همتراز نیستند
برکشلی در ادامه افزود: اعمال تعرفه بر روی اقلام مبادله، به معنای نوعی مالیات بر تولیدات کشور مبدا است، ولی هزینه آن را خریداران نهایی محصولات تحت جریمه تعرفه ای پرداخت می کنند. در چین، الزاما تمام هزینه مترتب بر تعرفه های واردات از امریکا، به خریدار نهایی منتقل نمی شود، زیرا که دولت بر تعیین قیمت هم نظارت دارد. اما در ارتباط با امریکا، تعرفه بر واردات برای دولت منبع درآمد است و از سوی دیگر گرانی ناشی از تعرفه، واردات را گران و غیرقابل رقابت میسازد. به طور مثال درحا ل حاضر امریکا واردات فولاد از چین را مشمول تعرفه ساخته است. در همین حال امریکا، از آرژانتین، برزیل، استرالیا و کشورهای دیگر هم فولاد وارد میکند و در نتیجه چین قدرت رقابت خود را از دست می دهد و در یک فرایند زمانی، چه بسا حتی پس از حذف تعرفه ها هم، واردات از چین متوقف شود.
استراتژی چین در بازی تجاری
این کارشناس ارشد مسایل حوزه انرژی اما معتقد است: روابط تجاری چین و امریکا، ساختار پیچیده و در هم تنیده ای دارد. در سال ۲۰۱۹، رقم سرمایه گذاری شرکت های امریکایی در چین ۶۴۸ میلیارد دلار بود.در واقع، بخش بزرگی از واردات آمریکا از چین، تولیدات شرکت های آن کشور در چین هستند که به یمن نیروی کار ارزان و فراوان، به سرمایه گذاری و تولید در چین روی آوردند. در واقع ترامپ تلاش کرده تا تعرفه های وارداتی از چین، به نحوی دستچین شوند که کمپانی های امریکایی را متضرر نسازد. اما از سوی دیگر، چین قوانینی دارد که سرمایه گذار طبق قانون ملزم به انتقال تکنولوژی کالایی است که در چین تولید می کند. این در واقع یکی از شگردهایی است که به رشد سریع فن آوری ها در چین کمک بسیار کرده است. امریکا برای سرمایه گذاران خارجی در کشور، چنین قوانینی را ندارد. در نتیجه چین عملا در موارد زیادی، تکنولوژی و سرمایه امریکایی را در خاک امریکا و دیگر کشورها، سرمایه گذاری کرده است.
ترامپ، این رویه را تهاجم یا تجاوز چین به حریم اقتصادی امریکا تلقی می کند و معتقد است که چین با سرمایه گذاری متقابل در خاک امریکا، با سرمایه و تکنولوژی امریکایی، دست به دزدی و تکنولوژی ربایی از امریکا زده است. تحریم شرکت هواووی چین توسط امریکا، بر همین اساس بود.
ترامپ قصد پایان دادن به نبرد نابرابری با چین را دارد
به نظر برکشلی، امریکا از ۲۰۱۷ تاکنون به طور دایم بر دامنه نبرد تجاری خود با چین افزوده و اخیراً ان را به مرز تحریم کشانیده است. ترامپ حتی به دنبال اعمال تحریم های ثانویه بر علیه کشورها و شرکت های خارجی است که با برخی شرکت های چینی روابط دارند.همین امر تعدادی از کشورهای هم پیمان امریکا از جمله در اتحادیه اروپا، ژاپن و کره جنوبی را هم غافلگیر کرده است.
واردات مستقیم امریکا از چین در ۲۰۱۷ به میزان ۴۷۳ میلیارد دلار و صادرات امریکا به چین ۱۸۹ میلیارد دلار بود. این به معنای یک عدم تعادل بزرگ در تراز پرداخت دو کشور که اقدامات ترامپ، منجر به بهبود ۱۶ درصدی در توازن پرداختها به سود امریکا شد، ولی کماکان تراز تجاری دو کشور تا مرحله توازن راه طولانی در پیش دارد و شاید در طول یک دهه یا بیشتر قابل تحقق باشد.
در این میان چین هم در مسیر اهداف بلند پروازانه خود در تبدیل به قدرت اقتصادی اول جهان طی دهه چهارم قرن حاضر، اقدامات دیگری هم انجام داد که واشنگتن را سخت نگران کرد.
در حال حاضر ۸۰ درصد پرداخت ها در تمام چرخه عرضه جهانی کالا و خدمات به دلار انجام می شود. این جایگاه که از پایان جنگ دوم جهانی نصیب امریکا شد، فدرال رزرو را به بانک مرکزی اقتصاد جهان مبدل ساخت. دلار امریکا به عنوان ارز جهانی، به امریکا این امکان را داده است که بی پروا پول چاپ کند و کسری بودجه ای داشته باشد که هزینه آن را متقبل نمی شود. در حال حاضر تمام دلار اسکناس نقدی در دسترس مردم دنیا ۹۰۰ میلیارد دلار است. در ابتدای بحران کرونا در فوریه و مارس، ترامپ یک تریلیون دلار اسکناس نقد مابین شهروندان واجد شرایط پرداخت کرد و در واقع این بدهی امریکا به مردم جهان است.
سرعت سرسام آور چین در کسب جایگاه ویژه اقتصاد جهانی
وی در خصوص رشد سریع اقتصاد چین گفت: اندازه و حجم اقتصاد چین، در ۱۹۸۰ میلادی، معادل۶ درصد اقتصاد امریکا بود. در سال ۲۰۱۹، اقتصاد چین به بزرگی ۶۶ درصد اقتصاد امریکا شد. چین حالا داعیه تبدیل یوان به یک ارز معاملاتی بین المللی را پیدا کرده بود. چیزی که در دهه ۱۹۸۰، ین ژاپن به دنبال آن بود و شکست خورد. در واقع شاید، فراتر از بحث تراز پرداخت ها، اقدامات چین برای پروژه یک کمربند، یک جاده Belt & Road Initiative است که امریکا،آن را بر نمی تابد.
جنگ تجاری بهانهای برای تعیین اقتصاد شماره یک دنیا
کارشناس انرژی در ادامه اما افزود: البته این موضوع صحبت امروز ما نیست. هدفم از اشاره به این بحث، توجه به این واقعیت است که اختلافات مابین امریکا و چین، محدود به حوزه تجارت و تعرفه نیست. تجارت و جنگ تجاری، تنها شروع خوبی می تواند برای حل و فصل مجموعه ای از عوامل که آینده دو قدرت عمده اقتصادی جهان را تعیین، می کند و حالا هر دو کشور نگرانند. هر دو کشور مایلند تا به شکل گیری یک جنگ سرد نوین در فضای اقتصاد جهانی پایان دهند. در عین حال برای ترامپ، در آستانه انتخابات نوامبر، موضوع حیثیتی هم هست. امریکا در سیاست خارجی تاکنون، ناکام بوده است. او نیازمند نمایش پیروزمند است و حالا، تنها کشوری که می تواند بیشتر از همه به وی کمک کند، چین است. البته کشورهای دیگر هم هستند ولی چین اهل معامله است.
چین از آب گل آلود انتخابات نوامبر ماهی میگیرد
به نظر برکشلی موضوعات مورد بحث مابین دو کشور بسیار است. تیم ترامپ کوشش دارد تا از تمامی زمینه های موجود، بهره برداری کند. چین هم متقابلا سعی دارد که با توجه به شرایط بازار، اقتصاد و سیاست جهانی، از راهبردهای مسیر راه استفاده کند.
تایوان و سیاست های یک کشور و دو سیستم،
منازعات و کشمکش های مرزی هندوستان با چین، بحث تمرکز امریکا بر روی ناوبری در دریای جنوبی چین، توجه چین به امریکای جنوبی، آفریقا و خاورمیانه، پیشی گرفتن چین از امریکا و بقیه دنیا در دسترسی به معادن مواد و خاک های کمیاب، جملگی مواردی هستند که چین مایل است تا تمام آنها را در بسته حمایت از ترامپ در انتخابات نوامبر، مورد توجه و حل و فصل قرار دهد.
جایگاه ایران در این جنگ تجاری به خاطر خواهد افتاد؟
وی در مورد جایگاه ایران در این جنگ تعرفه ای معتقد است: رابطه جمهوری اسلامی ایران و چین هم از موضوعات مهم در روابط امریکا و چین است. چین در سال های اخیر، ایران را به یک پایگاه مهم و قابل توجه در غرب آسیا، ارزیابی کرده است. پکن، ایران را به عربستان و ترکیه هم ترجیح می دهد. لیکن با توجه به طیف گسترده ای از مباحث و علاقمندی ها مابین امریکا و ایران، نمی توان با دقت بالایی، موقعیت واکنش و بازتاب روابط چین و امریکا را در ارتباط با تهران ارزیابی کرد.
اجازه نمایش برنده شدن ترامپ از سوی چین
در پایان برکشلی به یک نکته کلیدی در خصوص استراتژیهای جدید نفتی چین گفت: این درست است که چین، واردات نفت خام و فراورده خود از امریکا را افزایش داده و این در شرایط بحرانی صنعت نفت امریکا، امتیاز مهمی است. یک نفتکش بزرگ VLCC برای حمل نفت امریکا به چین نزدیک به دو ماه در راه است. هزینه حمل در شرایط عادی بالاست، اما حالا، هزینه حمل به کمتر از نصف کاهش پیدا کرده و تقریبا برابر هزینه حمل از خاورمیانه است. قیمت نفت و فراورده هم پایین است. واردات از امریکا، مقرون به صرفه است. چین هم برای کمک به بهبود تراز بازرگانی با امریکا به آن احتیاج دارد. خاورمیانه در موقعیتی نیست که بخواهد، چین را به خاطر ، این اقدامش مجازات کند. از سوی دیگر چین با افزایش واردات نفت خام و فرآورده از امریکا، این طور جلوه می دهد که ترامپ برنده شده و در نتیجه امتیازات خود را از ترامپ خواهد گرفت درحالی که این واردات از نظر اقتصادی برای چین صرفه اقتصادی دارد.