x
۰۳ / تير / ۱۳۹۹ ۱۴:۳۷
گفت و گو با حمزه تکین، نویسنده و تحلیلگر اهل ترکیه؛

رابطه ایران و ترکیه برد - برد است

رابطه ایران و ترکیه برد - برد است

پیروزی متحدین نظامی ترکیه در بحران لیبی، بار دیگر مسئله حضور منطقه‌ای این کشور در خاورمیانه و شمال آفریقا را به موضوع بحث رسانه‌ها و تحلیلگران تبدیل کرده است؛ حضوری که در چندین جبهه و در جریان تقابل با بازیگران مختلفی در جریان است؛ از بحران سوریه گرفته تا لیبی و البته نبرد بر سر منابع انرژی در دریای مدیترانه.

کد خبر: ۴۴۸۰۱۶
آرین موتور

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از همشهری؛ تمام اینها در حالی است که حمایت اخیر ایران از مواضع ترکیه در لیبی بیش از پیش بر پیچیدگی این پرونده‌ها افزوده است. این تحولات را از منظر وضعیت داخلی و منطقه‌ای ترکیه با حمزه تکین، نویسنده و تحلیلگر مشهور ترکی بررسی کرده‌ایم. تکین، ازجمله چهره‌های رسانه‌ای نزدیک به حزب حاکم و رئیس‌جمهور ترکیه است که حضور قابل‌توجهی در رسانه‌های جهان عرب دارد.

 ترکیه طی 2 دهه گذشته، از کشوری محصور در مرزها و دور از محیط منطقه‌ای خود، به قدرتی دارای عمق استراتژیک در شمال آفریقا و خاورمیانه تبدیل شده است که در پرونده‌های متعددی ایفای نقش می‌کند. واکنش جامعه ترکیه به این تحولات پرسرعت چیست؟ آیا از توسعه قدرت منطقه‌ای کشورشان برای مثال در لیبی یا دیگر کشورها استقبال می‌کنند؟ آیا این تحولات مخالفانی هم در جامعه ترکیه دارد؟ مخالفت آنها بر چه اساس است؟

ترکیه طی 20سال گذشته به قدرتی منطقه‌ای تبدیل شده که امکان نادیده گرفتن آن، چه در سطح منطقه و چه در سطح جهان وجود ندارد. مردم ترکیه نیز متوجه این تغییرات هستند و قدرت امروز کشورشان را درک می‌کنند. در واقع این موقعیت جدید از سوی قاطبه مردم و جریانات سیاسی مورد تأیید است که البته امری طبیعی به شمار می‌آید؛ کشوری در جهان وجود ندارد که مردم یا احزابش با قدرتمند بودن و تأثیرگذار بودن آن کشور مخالف باشند! بنابراین به‌طور کلی می‌توان گفت وضعیت امروز ترکیه و قدرتی که از آن برخوردار شده، مورد تأیید و حمایت مردم این کشور با تمام گرایش‌های دینی، مذهبی یا فکری است. اما در اینجا یک ملاحظه وجود دارد که در حقیقت به نظام دمکراتیک ترکیه مربوط می‌شود. این ساختار، به شهروند یا گروه‌های سیاسی اجازه می‌دهد مواضع مختلف درباره مسائل گوناگون و پرونده‌های خاص و جزئی داشته باشند؛ برای مثال شاید یک شهروندان یا یک گروه سیاسی، مخصوصا احزاب مخالف حزب عدالت و توسعه درباره برخی از جزئیات مربوط به توسعه قدرت ترکیه و عمق استراتژیک این کشور نظرات مختلفی داشته باشد. شاید بخشی از جامعه در مسئله‌ای مشخص، اعتراض یا نظری مختلف نسبت به دولت داشته باشد، اما باید توجه کنیم این اختلافات مربوط به امور جزئی بوده و شامل رویکرد عمومی نمی‌شود. این مسئله در ساختار نظام سیاسی ترکیه امری طبیعی و مجاز است.

اگر بخواهیم در این‌باره مثالی بزنیم می‌توانیم به مخالفت برخی احزاب اپوزوسیون ترکیه با «جزئیاتی» از مداخله نظامی کشور در شمال سوریه یا حتی بحران لیبی اشاره کنیم. این اعتراضات درباره جزئیاتی از عملیات مورد نظر وجود داشت اما اصل مداخله را زیر سؤال نمی‌برد. از سوی دیگر همین جزئیات هم در پارلمان ترکیه مورد بررسی و رایزنی قرار گرفته است. می‌دانیم که ارتش ترکیه بدون موافقت پارلمان اجازه انجام هیچ عملیات نظامی در عراق، سوریه، لیبی یا هر نقطه دیگری از منطقه را ندارد. در جریان این جلسات، جزئیات پرونده‌های مختلفی نظیر عملیات نظامی در خارج از خاک ترکیه مورد بررسی و رایزنی نمایندگان احزاب مختلف قرار گرفته، حتی بخش‌هایی از آنها تعدیل می‌شود و در نهایت به این ترتیب، حمایت قاطبه مردم و گروه‌های سیاسی کشور را در ساختاری دمکراتیک جلب می‌کند.

طی یک سال گذشته ائتلافی دریایی به رهبری اسرائیل برای مقابله با حضور ترکیه در مدیترانه و استفاده این کشور از منابع نفت و گاز شکل گرفته است. بسیاری از تحلیلگران، بخش مهمی از تنش‌های نظامی را هم در لیبی مرتبط با همین پرونده می‌دانند. اکنون و با پیروزی متحدین ترکیه در لیبی به‌نظر می‌رسد موضع این کشور مقابل ائتلاف مذکور تا حد قابل توجهی تقویت شده است، اما ترکیه تا کجا قادر است مقابل فشارهای اسرائیل، یونان و حتی مصر در پرونده مدیترانه مقاومت کند؟ چه چشم‌اندازی پیش روی این بحران است؟ 

بدون شک مسئله منابع انرژی در دریای مدیترانه، خط قرمز ترکیه است و تا زمانی که حقوق این کشور در منابع نفت و گاز تامین نشود هیچ‌گونه عقب‌نشینی از سوی آنکارا رخ نخواهد داد. توجه داشته باشید که ترکیه هرگز ادعا نکرده ثروت طبیعی موجود در شرق مدیترانه صرفا متعلق به این کشور است، بلکه ضمن اعتراف به حقوق دریایی یونان، مصر و سایر بازیگران منطقه خواستار حفظ حقوق خود از این منابع است. در مقابل اما محور مورد اشاره شما در جهت مصادره حقوق ترکیه از منابع مدیترانه حرکت می‌کند. بنابراین ترکیه در هیچ شرایطی، حتی درصورت وقوع درگیری نظامی یا سایر اقدامات نسنجیده از سوی رژیم اسرائیل و متحدینش، حاضر به کوتاه آمدن از حقوق خود در این پرونده نیست.

حمایت ارتش ترکیه از کشتی‌های این کشور برای حفاری نفت و گاز در مدیترانه پیام مهمی دارد. البته پیام‌ها محدود به این نبوده و در برخی موارد فراتر هم رفته است؛ ازجمله اقدام نیروی دریایی به طرد یک کشتی نظامی اسرائیلی که تلاش داشت به حریم دریایی ترکیه و کشتی‌های حفاری این کشور نزدیک شود. اجبار این کشتی نظامی به ترک منطقه از سوی ارتش ترکیه، پیام کاملا روشنی برای رژیم اسرائیل داشت؛ ترکیه به هیچ قیمتی حاضر نیست از حقوق خود در مدیترانه دست بکشد.

طبیعی است که این شرایط موجب نارضایتی اسرائیل و متحدان این رژیم شده و می‌تواند منجر به افزایش تنش‌ها علیه ترکیه شود. نشانه‌های این امر در شدت حملات رسانه‌های اسرائیلی علیه ترکیه و تلاش هماهنگ برای ایجاد حالت «ترکیه‌هراسی» در افکار عمومی ملت‌های منطقه به خوبی قابل مشاهده است. بر این اساس می‌توان گفت روابط میان ترکیه و اسرائیل بسیار پرتنش شده، به پایین‌ترین سطح خود رسیده است و بازگشت به وضعیت پیشین بسیار سخت به‌نظر می‌رسد.

البته اطلاعات ما نشان می‌دهد اسرائیل به‌رغم تمام تنش‌های مذکور، در زمین دیگری هم بازی و پیام‌های متعددی برای مذاکره و توافق با ترکیه بر سر منابع انرژی در مدیترانه ارسال می‌کند، چرا که می‌داند نه خود و نه متحدینش بدون هماهنگی با ترکیه قادر به هیچ‌گونه تحرکی در شرق مدیترانه نیستند. اگرچه این پیام‌های محرمانه تاکنون با پاسخ منفی ترکیه روبه‌رو شده و هیچ‌گونه تعاملی میان طرفین بر سر منابع نفت و گاز در این منطقه وجود ندارد.

در پرونده لیبی هم شرایط به همین ترتیب است، ترکیه هیچ‌گونه عقب‌نشینی از مواضع خود در این کشور، ازجمله حمایت دولت وفاق ملی نخواهد داشت چرا که این حمایت‌ها براساس توافقنامه امنیتی (ثبت شده در سازمان ملل) میان طرفین صورت می‌گیرد و ترکیه حاضر نیست متحدین خود را در روزهای بحرانی تنها بگذارد. بنابراین نقش ترکیه در لیبی و حمایت‌های سیاسی، اقتصادی، نظامی و رسانه‌ای این کشور از دولت قانونی وفاق ملی در طرابلس ادامه خواهد داشت. نگرانی‌های اسرائیل و متحدینش از نقش ترکیه در این پرونده‌ها هیچ تأثیری در سیاست‌های آنکارا ندارد چرا که کارت‌های موجود در دستان ترکیه بسیار زیاد است.

همزمان با تنش‌های اسرائیل، محوری عربی به رهبری عربستان سعودی و امارات هم علیه ترکیه در سطح منطقه صف‌کشی کرده‌ است. تقابل میان این محور و ترکیه در چه ابعادی است و تا چه میزان در مهار ترکیه موفق بوده است؟ 

این محور به‌طور جدی تلاش می‌کند ترکیه را در ابعاد مختلفی تحت فشار قرار دهد، عمده فشارها نیز در درجه اول اقتصادی است. ازجمله می‌توان به جنگ اقتصادی اشاره کرد که برای کاهش ارزش لیر به راه افتاده و بررسی‌ها نشان می‌دهد امارات و عربستان در این جنگ نقش مرکزی دارند. از سوی دیگر جنگ رسانه‌ای شدیدی نیز علیه ترکیه از سوی این محور در جهان عرب جریان دارد، اگرچه با وجود تمام این سرمایه‌گذاری‌ها می‌بینیم که گردشگران همین کشورها، یعنی شهروندان سعودی و اماراتی بیش از پیش ترکیه را به‌عنوان مقصد گردشگری خود انتخاب می‌کنند. این محور عملا به محور شرارت در منطقه خاورمیانه تبدیل شده که نه‌تنها با ترکیه، بلکه با اکثریت ملت‌ها دشمنی دارد و عمده اقدامات و تحرکاتش در جهت منافع رژیم اشغالگر اسرائیل ارزیابی می‌شود.

محور سعودی- اماراتی طی سال‌های اخیر به نوعی رویارویی نظامی غیرمستقیم با ترکیه هم روی آورده و از سازمان‌های تروریستی در نواحی مرزی این کشور، ازجمله «پ‌ک‌ک» و «پ‌ی‌د» در شمال سوریه و شمال عراق حمایت می‌کند. در واقع میزان سرمایه‌گذاری این محور برای فشار بر ترکیه در ابعاد مختلف بسیار قابل توجه بوده است؛ میلیاردها دلار از منابع سعودی و امارات برای فشارهای سیاسی، اقتصادی، رسانه‌ای و نظامی علیه ترکیه صرف می‌شود، اما ارزیابی من این است که در هیچ‌یک از ابعاد مذکور تا‌کنون به نتیجه مطلوب خود نرسیده‌اند.

پیش از این تصور می‌شد که ایران هیچ‌گاه موضع‌گیری مشخصی درباره بحران لیبی نداشته باشد. اما وزیر خارجه ایران در سفر اخیر خود به آنکارا، صراحتا از چشم‌انداز ترکیه در بحران لیبی حمایت کرد، آن هم ساعاتی قبل از سفر وی به مسکو! به‌نظر شما این اعلام حمایت ایران چه پیامی دارد و از سوی دیگر چه تأثیری بر روابط دو جانبه تهران و آنکارا خواهد داشت؟

حمایت ایران از چشم‌انداز ترکیه در لیبی و به تبع آن، دولت وفاق که برای نخستین بار توسط آقای ظریف در آنکارا اعلام شد رخداد بسیار مثبتی بود. حمایت ایران حتی اگر فقط در سطح سیاسی باشد، آثار مثبتی، هم بر روابط دوجانبه تهران-آنکارا و هم بر موضع دولت وفاق در لیبی خواهد داشت. در واقع می‌توان گفت ایستگاه جدیدی در مسیر تحکیم روابط دو کشور شکل گرفته است. بدون شک به نفع ایران و ترکیه است که روابط خوبی با یکدیگر داشته باشند و این رابطه برد-برد است. بر این اساس تصور می‌کنم زمان آن رسیده که دو کشور در کنار یکدیگر، با چشم‌اندازی مشترک به وضعیت فعلی در سوریه پایان دهند. گمان می‌کنم سوریه تنها نقطه اختلاف میان تهران و آنکارا باشد و زمان آن رسیده که به این اختلاف خاتمه داده شود، چرا که هیچ‌یک از این دو کشور بدون دیگری قادر به حل بحران سوریه نیست. توجه داشته باشید که بخش عمده‌ای از آنچه نفوذ روسیه پنداشته می‌شود ساخته رسانه‌هاست؛ اما روی زمین، بزرگ‌ترین بازیگران بحران سوریه که می‌توانند شرایط فعلی را تغییر دهند، ایران و ترکیه هستند. بنابراین هرگونه تعامل سازنده میان ترکیه و ایران، در درجه اول برای این دو کشور و در درجه دوم برای سراسر منطقه آثار مثبتی دارد. آنچه گفتم صرفا مربوط به سوریه نیست و حتی می‌تواند شامل یمن و وضعیت انسانی فاجعه‌بار این کشور باشد؛ وضعیتی که به‌دلیل سیاست‌های ائتلاف سعودی-اماراتی پدید آمده است.

نوبیتکس
ارسال نظرات
x