چه بر سر رابطه ترامپ با نیروهای مسلح آمریکا آمد؟
زمانی که دونالد ترامپ به مقام ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا برگزیده شد، انگیزههای زیادی داشت که تصور کنیم در ارتباط با نیروهای مسلح، مدیری محبوب خواهد بود.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، نخست اینکه او در مقام یک جمهوریخواه رییسجمهور شده بود و فرماندهان ارتش عموما گرایش محافظهکار دارند. او در عین حال در کارزار انتخاباتیاش شعارهایی به وضوح هوادار نظامیان میداد مثلا وعده میداد که ارتش را بازسازی کند و هوای کهنهسربازان را داشته باشد و دنیا را وادار کند که بار دیگر به امریکا احترام بگذارند. البته نشانههای هشدار دهندهای هم از آنچه در انتظار نظامیان است، وجود داشت. برای مثال او به سناتور جان مککین از ایالت آریزونا که یک قهرمان جنگی شناخته میشد، حمله کرد و در اظهاراتی گفت که «من از کسانی خوشم میآید که اسیر نشده باشند.» در یک سخنرانی تبلیغاتی دیگر به والدین یک سرباز کشته شده در نبرد حمله کرد، فقط به این دلیل که جرات کرده بودند از او انتقاد کنند.
اما از دیدگاه نظامیان، به نظر میرسید که محاسن ترامپ بر معایبش میچربد. ترامپ بودجه نظامی امریکا را بیشتر کرد، تعداد بیشتری نظامی و تجهیزات جنگی به افغانستان، عراق و سوریه فرستاد و موازین درگیری در میدان جنگ را اندکی شلتر کرد و به فرماندهان میدانی اختیار بیشتری برای مانور داد. از همه چشمگیرتر، اقدامات او برای تعیین فرماندهان لشگری در مقامهای کشوری بود: ژنرال بازنشسته جیمز متیس را به مقام وزیر دفاع برگزید و ژنرال بازنشسته جان کلی را ابتدا در مقام وزارت امنیت داخله سپس به عنوان رییس دفترش منصوب کرد. مایکل فلین، ژنرال بازنشسته دیگری بود که در مقام مشاور امنیت ملی منصوب شد و پس از آنکه بعد از ۲۴ روز مجبور به اخراج او از این مقام شد، ژنرال اچ. آر. مکمستر را که همچنان در ارتش مشغول به کار بود به جای او گمارد. ترامپ هم به نظر میرسید حسابی از دنیای مردانه ژنرالها لذت میبرد تا جایی که از متیس با عنوان «سگ دیوانه» (لقبی که متیس از آن متنفر بود) و «ژنرال حقیقی ژنرالها» یاد کرد. برخی منتقدان نگران بودند که تعداد بیشتر ژنرالها در کابینه باعث شود تا کنترل غیرنظامیان بر ارتش کاهش یابد. اما بسیاری دیگر از این موضوع استقبال میکردند و امیدوار بودند که حضور ژنرالها باعث شود تا «ستاره تلویزیونی» که رییسجمهور شده بود در این شرایط تحت نظارت بیشتر عقلا باشد. خیلی زود وضعیت به هم ریخت. اینکه چگونه آنچه قرار بود، رابطه نزدیک و خوب غیرنظامیان و نظامیان باشد به رنجش و غیبت و آشفتگی تبدیل شد در 4 کتابی که اخیرا منتشر شده به خوبی مستند شده است. دو تا از کتابهای جدید با عناوین «ترامپ و ژنرالهایش» و «یک نابغه بسیار باثبات» روایت روزنامهنگاران از این رویدادها هستند. اولی نوشته پیتر برگن (Peter Bregen) و دومی نوشته مشترک فیلیپ روکر (Philip Rucker) و کارول لئونینگ
(Carol Leoning) خبرنگاران واشنگتنپست هستند. دو کتاب دیگر، کتابهای خاطرات هستند. اولی «حفظ سنگر» نوشته گای اسنودگرس (Guy Snodgrass) ژنرال بازنشسته نیروی دریایی که در مقام نویسنده سخنرانیهای جیمز متیس در وزارت دفاع خدمت میکرد. کتاب او به نظر میرسد که خیلی شتابزده نوشته شده است و خیلی بیش از آن چیزی که مورد پسند اکثر مخاطبان باشد در مورد مسائل داخلی و مشکلات بین وزارتخانهها با جزئیات صحبت میکند. اما به هر حال محتوای جدیدی در اختیار میگذارد که برخی از آنها در هیچ جای دیگری روایت نشدهاند. برای مثال در این کتاب این ادعا مطرح شده است که در یک مورد ترامپ از متیس خواسته است تا به کمپانی فروش اینترنتی آمازون ضربه بزند چراکه او از رفتار واشنگتنپست راضی نیست و هر دو موسسه متعلق به یک نفر هستند. کتاب خاطرات دیگر «شناسه: هرج و مرج» (Call Sign Chaos) نوشته ژنرال متیس و بینگ وست است. در این کتاب اصولا خبری از رسواییهای مرتبط با ترامپ نیست. متیس در این مورد توضیح میدهد:«من آدم سنتی هستم، در مورد رییسجمهور مشغول به کار چیزی نمینویسم.» اما در مجموع این کتاب یک روایت کاملا حرفهای از دوران خدمت ژنرال متیس ارایه میدهد، روایتی که بر اساس آن میتوان بهتر فهمید چرا ازدواج ترامپ و ژنرالهایش، محکوم به طلاق بود. یکی از اصلیترین نقطه عطفها در رابطه میان ترامپ و نظامیان، ژوئیه ۲۰۱۷ (تابستان ۱۳۹۶) بود، زمانی که ترامپ در یک جلسه توجیهی در سالن کنفرانس مشهور به «تانک» محلی بسیار محافظت شده و امنیتی در پنتاگون برای جلسات ستاد مشترک نیروهای مسلح، شرکت کرد. روایتها از این جلسه در 3 کتاب از 4 کتاب منتشر شده، آمده است. برگان کتابش را با روایت این جلسه آغاز میکند، اسنودگرس که خودش در جلسه حضور داشت و آن را ترتیب داده بود از آن میگوید و روکر و لئونینگ جزئیات عجیبی از آن تعریف میکنند. متیس از رییسجمهور و مشاوران ارشدش دعوت کرده بود تا در این جلسه به آنها توضیح دهد که چرا نظام اتحادهای امنیتی و روابط تجاری تحت رهبری امریکا در جهان به این کشور منفعت میرساند. اما جلسه آنگونه که متیس میخواست، پیش نرفت. ترامپ که به خاطر بازه توجه کوتاهمدتش و برانگیخته شدن سریع عصبانیتش بدنام است در طول سخنرانی متیس به روایت هر 3 کتاب فقط غرولند کرد. به نوشته روکر و لئونینگ، رییسجمهور به شدت به متحدان امریکا حمله کرد و گفت:«ما پولهایی را طلب داریم که شما پس نگرفتهاید.» متیس پاسخ داد: این چیزی است که ما را ایمن نگه میدارد.» اما ترامپ حاضر به پذیرش این استدلال نبود و گفت:«شما همه بدبخت و بازنده هستید، شما بلد نیستید چگونه برنده شوید.» دقایقی بعد، ترامپ که شخصا با گواهی پیچش استخوان پا از جنگ ویتنام معاف شده بود به جمعی از بلندپایهترین ژنرالهای امریکایی گفت:«من با شما به هیچ جنگی وارد نمیشوم، شما یک مشت بچه و نشئهباز هستید.»
ژنرالها که بر اساس سلسله مراتب علاقهمند نبودند جایگاه فرمانده کل قوا را زیر سوال ببرند، جاخورده در سکوت تماشا میکردند. این باعث شد که یک مقام غیرنظامی یعنی وزیر خارجه وقت، رکس تیلرسون زبان بگشاید و بگوید:«این کاملا غلط است.» او ادامه داد:«آقای رییسجمهور، شما کاملا اشتباه میکنید، هیچ بخشی از حرفتان درست نیست.» بعد از جلسه، تیلرسون در جمع تعدادی از افراد مورد وثوقش از رییسجمهور با عنوان «یک احمق لعنتی» یاد کرد. این عبارت بعدها توسط شبکه خبری انبیسی گزارش شد و همین موضوع سرنوشت مقام رکس تیلرسون را رقم زد. اخراج تیلرسون در نیمه مارس سال ۲۰۱۸ یک نتیجه ناخواسته داشت: جیمز متیس، وزیر دفاع در دولت بدون پشتیبان شد. تا آن زمان تیلرسون و متیس یک تیم دو نفره ایجاد کرده بودند تا جلوی اقدامات شتابزده و احساسی ترامپ را بگیرند. آنها موفق شده بودند جلوی خروج ترامپ از توافق هستهای ایران را بگیرند و از ترک ضمیمه دفاع متقابل ناتو جلوگیری کردند.
متیس همچنین در همکاری با جان کلی جلوی اجرای برخی از ابتکارهای تحریکآمیز ترامپ از جمله عقبنشینی نیروهای امریکایی از خاک کره جنوبی با هدف هشدار نظامی برای حمله به کره شمالی را گرفت. با رفتن تیلرسون، موضوع اخراج متیس قطعی شدهبود و فقط زمان آن مشخص نبود. اسنودگرس مینویسد که اوایل تابستان ۲۰۱۸ باخبر شد که متیس فقط قصد دارد تا پایان سال میلادی در مقام خود باقی بماند. آخرین ضربه به جایگاه متیس زمانی وارد شد که در ماه دسامبر، متیس به تصمیم ترامپ برای عقبنشینی نظامیان از شمال سوریه اعتراض کرد. متیس اخراج شد و بعد از او جان کلی هم مدتی بعد رفت، مکمستر هم ماه مارس سال قبل از کار خود برکنار شده بود. تنها نظامی بلندپایهای که همچنان موفق شده است رابطه خوب و موثری با ترامپ و دولتش داشته باشد، ژنرال بازنشسته جک کین (Jack Keane) است. او معاون پیشین فرمانده ستاد مشترک ارتش است که در بین سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ از اصلیترین حامیان افزایش نیروهای نظامی در عراق بود. کین تاکنون هیچ مقام رسمی در دولت قبول نکرده است و ترجیح میدهد تا مشاوره غیررسمی به دولت بدهد. برگان مینویسد که کین بارها در گفتوگوهایش موفق شده است که ترامپ را از بیرون بردن نظامیان امریکایی از شمال سوریه و افغانستان منع کند اما نهایتا حتی او هم نتوانست جلوی ترامپ را در اجرای این دو تصمیم بگیرد. هر چند در کتاب «شناسه: هرج و مرج» متیس سخنی از دوران خدمتش به عنوان وزیر دفاع نیامده است اما به وضوح روشن میکند که چرا ترامپ و ژنرالها تا این اندازه رابطهای پرچالش داشتند. متیس مینویسد که از همان ابتدا خدمت در تفنگداران دریایی امریکا، اصول رهبری را در وجود او نهادینه کرده است. او به 3 کلمه کلیدی اشاره میکند: صلاحیت، توجه و اعتقاد. هیچ کس از ترامپ نسبت به این اصول اخلاقی دورتر نیست، کار او بر مبنای خودنمایی دایمی، دشمنی با زیردستان و نفرت از تخصص است. عبارت «از خودگذشتگی» اصولا در دایره لغات ترامپ وجود ندارد، او وفاداری را یک مساله یکجانبه میداند.
شاید بتوان گفت که از همه این تناقضها بزرگتر، علاقه وافر ژنرال متیس به خواندن کتاب بود. هر چند پایان کتاب خاطرات متیس تقریبا با آغاز خدمت او در مقام وزارت دفاع آغاز میشود، اما شاید زیرکانه در بخشی از کتاب رییسجمهور را خطاب قرار میدهد و میگوید:«اگر تاکنون صدها کتاب مطالعه نکردهاید، عملا بیسواد محسوب میشوید و فاقد صلاحیت خواهید بود، چراکه تجربیات شخصیتان به تنهایی برای شما بسنده نیست. هر فرماندهای که بگوید من وقت مطالعه ندارم، قطعا باعث میشود در دورانی که از راه سخت همه چیز را یاد میگیرد، نظامیان تحت فرمانش در تابوتهایشان آرام بگیرند.» ترامپ از جمله فرماندهانی است که مشهور به بیعلاقگی به مطالعه است. بر خلاف ترامپ، تقریبا همه ژنرالهایی که در دولت او خدمت کردهاند، اهل مطالعه بودند و میزان فقدان کنجکاوی اطلاعاتی و پافشاری ترامپ بر اینکه همه چیز را از قبل میداند، برای آنها غافلگیرکننده بود. روکر و لئونینگ مینویسند که ترامپ حتی نمیدانست که هندوستان و چین ۲۰۰۰ کیلومتر مرز مشترک دارند. در واقع یکی از مشکلات اساسی ترامپ با مکمستر این بود که به اعتقاد ترامپ، مشاور امنیت ملیاش زیادی حرفهای بود و همیشه سعی میکرد او را زیر اطلاعات غرق کند.
بعد از اخراج متیس، کم کم میزان خصومت میان ترامپ و ژنرالهایش در معرض دید عموم قرار گرفت. بعد از نامه طعنهآمیز استعفای متیس، ترامپ او را «الکی بزرگ شدهترین ژنرال جهان» توصیف کرد. جان کلی بیش از یک سال صبر کرد تا در ملأ عام از ترامپ انتقاد کند. ترامپ در پاسخ به کلی در حساب کاربری توییترش نوشت:«وقتی من کلی را اخراج کردم که با تاخیر هم انجام شد، خودش هم میدانست که خیلی پایش را از گلیمش درازتر کرده است. او اصلا برای جایگاه ریاست دفتری مناسب نبود.» این انتقادات باعث ایجاد این سوال شد که اصولا چرا ترامپ از ابتدا این افرادی که اکنون تا این اندازه با نفرت از آنها یاد میکندرا ، استخدام کرد؟ جدا از جدال با ژنرالها، در مجموع رابطه ترامپ با ارتش هم به تدریج شکراب شده است، چراکه بسیاری از تصمیمهای او چندان به مذاق نیروهای مسلح خوش نمیآید. من در گفتوگو با تعدادی از افسران پیشین و کنونی ارتش، مشاهده کردهام که آنها با تصمیماتی مانند ترور [سردار شهید] قاسم سلیمانی یا قتل رهبر داعش، ابوبکر بغدادی موافقند. اما خیلی از کسانی که با آنها صحبت کردهام با تصمیماتی مانند رها کردن کردهای سوریه و عقبنشینی از شمال سوریه مخالف بودند. خیلیها در ارتش با اقدام ترامپ در عفو ادوارد گالاگر که به جنایت جنگی در عراق متهم بود و بازگرداندن درجهاش به او مخالف هستند و خیلیها نسبت به اخراج سرهنگ الکساندر ویندمن، کهنه سرباز جنگ عراق که علیه ترامپ در پرونده استیضاح شهادت داد، انتقاد دارند. با همه این احوال هنوز خیلی از نیروهای مسلح ترامپ را قبول دارند و تعداد منتقدان او در حال افزایش است. یک مطالعه در میان نظامیان امریکایی توسط نشریه میلیتاری تایمز نشان میدهد زمانی که ترامپ به مقام ریاستجمهوری انتخاب شد بیش از ۴۶ درصد از پاسخدهندگان نسبت به او دیدگاه مثبت و تنها ۳۷ درصد دیدگاه منفی داشتند. سال ۲۰۱۹ اما تعداد حامیان ترامپ کمتر شده و بر تعداد مخالفانش افروده شده است. حالا ۴۲ درصد از ترامپ حمایت میکنند و ۵۰ درصد نسبت به او دیدگاه منفی دارند. پاییز سال گذشته، همزمان با انتشار این نظرسنجی، تعدادی از ژنرالهای امریکایی علنا از ترامپ انتقاد کردند هر چند بدون نام و در مقالهای به قلم مارک بودن در مجله آتلانتیک. گروهی معتقدند که بسیاری از ژنرالهایی که دولت را ترک کردهاند به موقع حاضر به انتقاد علنی نشدهاند، اما پاسخ آنها تا حدی قانعکننده است، آنها از ابتدای خدمت در نیروهای مسلح آموختهاند که از مسائل سیاسی دور بمانند و اینکه انتقاد علنی از ترامپ میتوانست باعث انتقامجویی ترامپ از همکاران آنها شود که همچنان در حال خدمت هستند.
دوران ریاستجمهوری ترامپ یک تجربه روشن برای شخص فرمانده کل قوا و تمام نیروهای تحت فرمان او بود. ترامپ که ابتدا چیز زیادی در مورد دولت نمیدانست، حالا فهمیده است که چه اندازه قدرت در اختیارش قرار دارد. اما به نظر میرسد که او درک نمیکند چرا روسای جمهوری قبلی تصمیم گرفتند جلوی خودشان را بگیرند و مثلا به دادستان کل امریکا نگویند که چه کسی را چقدر زندانی بکند یا چه محکومیتی برای یک متهم پیشنهاد بدهد. ترامپ روز به روز بیشتر اعتماد به نفس پیدا کرده است چراکه از نزدیک دیده است تصمیمهای مناقشهبرانگیزش مانند انتقال سفارت ایالات متحده امریکا به ... [قدس اشغالی] یا ... [ترور سردار شهید] سلیمانی، خیلی کمتر از آنچیزی که منفیبافان مخالفش همواره پیشبینی میکردند، باعث واکنشهای منفی شده است. او لجوجتر شده است و دیگر کمتر به گوش دادن مشاوره علاقهای نشان میدهد. ژنرالها هم به نوبه خود آموختهاند که دیگر نمیتوانند مانند گذشته رفتار کنند. ترامپ با صدور فرمانهای ناگهانی مانند قطع رزمایشهای مشترک با کره جنوبی یا اخراج کارکنان تراجنسیتی از ارتش، آنها را بهتزده کرد. اسنودگرس مینویسد که به یاد میآورد متیس به او گفته است: «ترجیح میدهم اسید سربکشم، تا فرمان ترامپ برای اجرای رژه نظامی در واشنگتن را اجرا کنم.» اما حتی متیس هم مجبور به برخی عقبنشینیها و مصالحهها شد. ترامپ این روزها خودش را در میان سیاستمداران حزبی همچون مایک پمپئو، وزیر خارجه و رابرت او برایان، مشاور امنیت ملی قرار داده است، آنها خودشان را در مقام بله قربانگو و جاده صاف کن رییسجمهور میبینند نه به عنوان مانع و سرعتگیر. نهادهای تحت ریاست این دو هم در حال تضعیف هستند، او برایان تقریبا دو سوم از کارکنان شورای امنیت ملی را اخراج کرده است و روحیه کارکنان وزارت خارجه هم بعد از عدم حمایت وزیر از دیپلماتهای کهنهکاری چون ویلیام تیلور و ماریا یووانویچ در قضیه اوکراین به شدت تضعیف شده است. در برابر وزارت دفاع که از هر نهاد دولتی دیگری در امریکا بزرگتر است، به دلیل روحیه نظامیگری نسبت به دیگر نهادها بیشتر در برابر اثر بیرونی مقاومت میکند. اما وزارت دفاع هم در امان نیست. جاون رود، معاون وزیر دفاع که پیش از این در مقابل تصمیمهایی مانند تعیین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران به عنوان سازمان تروریستی و تعلیق کمکهای نظامی به اوکراین مقاومت کردهبود، زمستان گذشته توسط رییسجمهور از مقام خود برکنار شد. تلاش ترامپ برای تحت سلطه درآوردن وزارت دفاع برای اجرای اهداف سیاسیاش و اخراج همه منتقدان، قطعا با انتخاب او به مقام ریاستجمهوری برای یک دوره دیگر تشدید خواهد شد. ژنرالهایی که از آنها با عنوان «محور عقلا» یاد میشد، مدتهاست که میدان را ترک کردهاند و جانشینان آنها هم به خوبی از اینکه چه بلایی بر سر کسانی که جرات مخالفت به خود بدهند، میآید، باخبر شدهاند. هر اندازه که ترامپ بیشتر در مقام ریاستجمهوری بماند، حفاظت از سنت غیرسیاسی خدمت نظامی برای ملت، پیروی از حاکمیت قانون و وفاداری به قانون اساسی سختتر و سختتر میشود. اگر ترامپ در انتخابات نوامبر ببازد، فرآیند بازسازی آسیب آغاز میشود. اما 3 سال گذشته به ما نشان داده است که یک رییسجمهور تشنه قدرت تا چه اندازه میتواند به قواعد حاکم بر نهادهای کشور آسیب بزند. ترامپ قطعا واپسین عوامگرای عوامفریبی نیست که بر مسند قدرت مینشیند. کنگره امریکا باید محدودیتهای بیشتری بر توانایی رییسجمهور برای دخالت در امور وزارت دادگستری و استفاده از نیروهای مسلح برای اهداف سیاسی وضع کند. منبع: فارن افرز