روابط ایران و چین- جنجال دوقطبیهای احساسی-سیاسی
آنچه بین ایران و چین به لحاظ روابط سیاسی و مبادلات اقتصادی در جریان است آیا خارج از چارچوب های مرسوم در نظام بین الملل و بر خلاف منافع و عزت ملی است؟ گذشته از این آیا بهانه مطرح کردن چنین سؤالی و پرسش از کیفیت روابط بین دو کشور در شرایط فعلی آنقدر مهم بوده که موضوع برجستگی خاصی پیدا کند؟
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، اظهار نظر سخنگوی وزارت بهداشت در باره بخشی از عملکرد دولت چین در مواجهه با کرونا که قاعدتاً نباید آن را در چارچوب های سیاسی و دیپلماتیک ارزیابی کرد و حتی واکنش گلایه آمیز سفیر پکن در تهران، به نظر نمی رسد به تنهایی زمینه ساز بحث های گسترده روزهای اخیر درباره روابط دو کشور بوده باشد. گویا احساس تکلیف در شتاب برای اعلام موضع این بار هم سبب ساز یک دوگانه سازی یا قطب بندی دیگر در فضای سیاسی ایران شد و البته آنها که بیرون گود نشسته اند هم آتش بیار معرکه شدند و رسانه های خود را پر کردند از تحلیل ها و اظهار نظرهایی که ایرانی ها! چه نشسته اید که چین به چشم مستعمره به شما نگاه می کند!
اما واقعیت روابط ایران و چین حداقل در چند سال گذشته و در دولت اعتدال که بنای خود را بر تعامل سازنده با دنیا گذاشته است، چیست؟
رابطه ایران با چین پیشتر به دلیل وجود اختلاف بر سر برنامه هسته ای، نافرجام ماندن مذاکرات و جبر ناشی از نداشتن انتخاب های متعدد به واردات کالاهای نه چندان ضروری در مقابل فروش نفت به شرکت های نفتی این کشور منحصر شده بود. اما بازشدن دست ایران در برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با کشورهای مختلف جهان بعد از تأیید و اجرای برجام و برخورداری از حق انتخاب بیشترسبب شد که تهران در فصل تازه روابط خود با کشورهایی مانند چین از موضعی برابر و مبتنی بر برآورده شدن منافع اقتصادی میان مدت و بلند مدت خود وارد شود. با این وجود نمی توان نقش چین را در عبور ایران از شرایطی که در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۳ میلادی در اثر تحریمهای بین المللی و طرد شدن از سیستم بانکی جهانی (سوئیفت) بر اقتصاد آن حاکم شده بود در دوره تحکیم این روابط در سالهای بعد از دستیابی به برجام بی تأثیر دانست. زیرا کانال های اقتصادی و شراکت های مهمی که برای فرار از دام تحریم ها میان ایران، چین و روسیه شکل گرفته بود تا حدود زیادی در قدرت چانه زنی ایران پای میز مذاکرات هستهای و تغییر روند تحمیل شده رویدادها مؤثر افتاد و در روزهای پس از برجام نیزبه اولویت یافتن ارتقای همکاری با کشورهایی که در تحریمها کنار ایران بودند در سیاست خارجی دولت روحانی انجامید. اما این در حالی بود که خروج یکجانبه امریکا از توافق هسته ای، آزمون دیگری را پیش پای ایران گذاشت؛ یعنی در شرایطی که اروپاییها با وجود اختلاف نظر پیرامون خروج یکجانبه امریکا از برجام نتوانستند به فرمول مؤثری برای تحقق بخشیدن به منافع اقتصادی ایران در چارچوب برجام دست پیدا کنند، این بار روسیه و چین عزم خود را برای کاستن از خسارات ناشی از سرکشی امریکا جزم کردند. این دو کشور در کنار خنثی کردن تلاش دونالد ترامپ برای تبدیل شورای امنیت به محملی علیه فعالیت های موشکی ایران، تهران را متقاعد کردهاند که به رغم اقدامات تلافی جویانه اش مبنی بر توقف تعهدات برجامی خود، همچنان به اجرای پروتکل نظارت آژانس بینالمللی انرژی اتمی بر برنامه های هسته ای خود پایبند بماند. خواسته ای که ما به ازای آن از یک سو بهره گیری چین و روسیه از قدرت وتوی خود برای جلوگیری از گشوده شدن پرونده دیگر ادعایی از سوی امریکا در شورای امنیت علیه ایران و از سوی دیگر کمک های اقتصادی، امنیتی و سیاسی در سطح منطقه ای و بین المللی به ایران می باشد.
فارغ از مخالفت های تند مقام های چین و روسیه در محافلی چون نشست شورای حکام آژانس با ادعاهای جدید علیه برنامههای هسته ای ایران، تا اینجای کار دولت چین وارد گفت وگو با شرکتهای این کشور برای ماندن در بازار ایران شده و روسیه قول داده تحریم های بخش بانکی ایران را نادیده بگیرد. خاصه آنکه چین خود بر سر تعرفههای وارداتی امریکا با این کشور درگیر است و می تواند نقشی تعیین کننده در کمک به تهران و کاهش فشار اقتصادی آن داشته باشد. بنابراین روابط ایران، چین و روسیه نشان دهنده افزایش ارتباطات موجود میان سه کشور و همگرایی آنها در یک سری تمایلات و تحولات از جمله مخالفت فزاینده با سیاست فشار حداکثری ترامپ است که این مناسبات با توجه به برگزاری اولین رزمایش دریایی مشترک این سه کشور در اقیانوس هند در دی ماه 98 ، به طور فزاینده مورد توجه قرار گرفت. هر سه کشور در شرایط کنونی مناسبات نسبتاً خصمانهای با ایالات متحده دارند و نشان داده اند که تمایل زیادی به اقدامات مشترک و همکاری در حوزه امنیت دارند. از سوی دیگر در خلال اوج گیری ویروس کرونا در ایران، چین در صدر کشورهایی قرار گرفت که برای کمک به ایران اعلام آمادگی کرد. این در حالی بود که انتظار می رفت به دلیل شرایط وِیژه ناشی از اپیدمی بحران کرونا، تحریم های امریکا که امکان مبادله پول برای خرید تجهیزات پزشکی و داروهای ضروری را هم غیر ممکن کرده است، دست کم برای مدتی تعلیق شود. انتظاری که بی سرانجام بود اما در این میان کشورهای زیادی چون روسیه، گرجستان، ازبکستان، ژاپن، ترکیه، کویت، اتریش و ... کمک های بشردوستانه به ایران ارسال کردند و بیش از همه چین به طور چشمگیری به تهران کمک کرد. این کشور به عنوان کشوری که امکانات و تجربه مهار این بیماری را داشت بعد از همه گیر شدن کرونا در ایران با این شعار که «دوست واقعی در دوران سخت پیدا می شود» به کمک ایران آمد.
منافع ملی؛ دستور کار دیپلماسی
به نظر می رسد در برخی فضاسازی ها در فضای مجازی و برجسته نمایی های نادرست یا وارونه نمایی ها رسانههای فارسی زبان خارج از کشور و حتی اظهار نظر های هیجانی بعضی چهرهها و سیاسیون در داخل، از این نکته غفلت می شود که تهران و پکن مثل بسیاری از کشورهای دیگر اشتراکات و تفاوت دیدگاههایی دارند. طبیعی است که در حوزه اشتراکات روی به همکاری و همگرایی آورده اند. اینکه در هنگامه فشار حداکثری امریکا و تعلل اروپا، تهران به سمت همکاری بیشتر با پکن تغییر جهت داده، برخلاف برخی ادعاها و اظهار نظرها در مسیر تلاش برای تأمین منافع کشور و مردم است. نمونه و مصداق آن در روزهای اخیر کمک های چینی ها به ایران برای مقابله با کرونا بوده است در حالی که امریکا در اعطای وام صندوق بین المللی پول به ایران هم سنگ اندازی می کند. منافع سیاسی و اقتصادی کشور و محاسبه سود و زیان است که دیپلماتها را به تصمیم گیری وادار می کند. این گزاره اساسی در تصمیمات دولت روحانی با این پیش فرض معروف، نمایان شده است که در سیاست بینالملل چیزی به نام دوست و دشمن دائم وجود ندارد و محدوده دوستان و دشمنان را منافع ملی هر کشور مشخص میکند.
نزدیکی بیشتر ایران به چین و روسیه زمانی گسترده شده که تهران به واسطه پیشینه موفق خود در اعتمادسازی در برنامه های هسته ای اش، توانست سنگ بنای جدیدی را با شرکای شرقی خود و بر پایه محاسبه سود و زیان تبادلاتش بگذارد. بنابراین تفسیر اشتباه از این روابط ،حاصلی جز یک جدال فرسایشی داخلی و تضعیف قدرت چانه زنی دولت در صحنه بین المللی نخواهد داشت.
تعیین چارچوب روابط خارجی بر اساس منافع ملی
سیدعباس موسوی
سخنگوی وزارت امور خارجه
استقلال هر کشوری مغایر تعامل و ارتباط سازنده با سایر کشورهای جهان نیست و تنها منافع ملی و رفتار متقابل، چارچوب این ارتباط را مشخص میکند. هر کشوری در شمال، جنوب، شرق و غرب عالَم که با زبان تکریم با ملت بزرگ ایران سخن گوید و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ما را محترم شُمرَد مورد تکریم متقابل ماست. عمل متقابل کلید روابط خارجی است. در همین چارچوب، روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران متوازن است و تلاش کرده که این مناسبات متوازن با اغلب کشورهای جهان برقرار باشد. در بحبوحه شیوع ویروس کرونا و زمانی که برای اولین بار این ویروس در چین شناسایی شد، جمهوری اسلامی برای کمک به این کشور پیشقدم شد و مردم ایران، دولت ایران و شرکتهای ایرانی کمکهای خوبی به چین انجام دادند. متقابلاً وقتی این ویروس در ایران شیوع پیدا کرد دولت چین نیز در کنار بیش از ۳۰ کشور، سازمان بینالمللی، سازمانهای مردمنهاد و ایرانیان مقیم خارج از کشور، در کنار جمهوری اسلامی قرار گرفت. جمهوری اسلامی به همین منظور از چین قدردانی کرد، چنانکه قدردان دیگر کشورهای منطقه و حتی کشورهایی بود که در شرایط فعلی روابط خوبی با ایران ندارند.
در شرایط کنونی، ریشهکن کردن کرونا نیازمند همبستگی جهانی و همکاری و تعامل همه کشورها است و بیتردید در این مسیر، تأمین منافع ملت و مقابله مؤثر با این بیماری فراگیر، خارج از چارچوب مناسبات مبتنی بر تدبیر و تکریم نخواهد بود و چراغ راهنمای آن، تأمین منافع بحق ملت ایران است.
این چین، چین دهه 1360 نیست
عبدالرحمان قهرمانپور
استاد دانشگاه
عالم سیاست عالم امکانهاست. کشورها سیاست خود را بر اساس میزان قدرتی که دارند تنظیم میکنند. واقعیت این است که هم نظام بینالملل و هم جایگاه چین در آن در سه دهه گذشته تغییر کرده است. ما از دوران « ساعت چینیهای 10تومانی» دهه 1360 به عصری رسیدهایم که چین موشک به فضا میفرستد و آخرین نسل اینترنت گوشی همراه را در دنیا عرضه میکند و اصلیترین رقیب امریکا در اقتصاد و فناوری هوش مصنوعی و خیلی چیزهای دیگر شده است. باور خیلی از ما ایرانی ها درباره دنیا و چین تغییر چندانی نکرده اما چین خیلی تغییر کرده است. این یک واقعیت است. چه بخواهیم و چه نخواهیم. چه دوست داشته باشیم، چه دوست نداشته باشیم. سیاست بینالملل تابع احساسات و دوست داشتن یا نداشتن نیست. چینیها با ادب دیپلماتیک شرقی خود واقعیتهای تلخی را به ما گفتهاند. اینکه در موضوع هستهای نمیتوانند بهخاطر ایران با امریکا مقابله کنند، اینکه بازرگانان ایرانی هستند که جنس کم کیفیت چینی سفارش میدهند، اینکه قدرتیابی با صبر و حوصله میسر است و اینکه انسان شرقی در کشورداری چیزی کم از غرب ندارد.در بحران کرونا هم چین نشان داد این حرف خیلی از تحلیلگران غربی درست بود که برای چین کارآمدی شاید مهمتر از دموکراسی است. البته ممکن است انقلتهایی هم درباره عملکرد دولت چین در مواجهه با کرونا وجود داشته باشد، اما بهقول مولانا نباید به جای ماه بر انگشت اشاره کننده خیره ماند. آن ماه همانا پیشرفتهای خیرهکننده چین در چند دهه گذشته و به چالش کشیدن الگوهای کشورداری رایج است. البته چین نیمه تاریک هم دارد، همان طوریکه اروپا و امریکا هم نیمه تاریک داشتند و دارند. مگر فراموش کردهایم انگلستان در قرن هجدهم چگونه با کار کودکان و اجحاف در حق کارگران پیشرفت کرد. آیا آلمان ناگهانی وارد لیبرال دموکراسی باثبات شد؟ البته که دوست داریم پیشرفت و دموکراتیزاسیون با کمترین هزینه باشد اما تاریخ بیانگر حقایق تلخ دیگری است. وقتی زاویه دید خود را تغییر دهیم مسائل گونه دیگری جلوه میکنند. دیر یا زود باید به چین از زاویه دیگری نگاه کنیم. یوروسنتریسم حاکم بر اندیشه برخی تحلیلگران ایرانی لاجرم باید تغییر کند. چینیها هنوز مثل امریکاییها دست ودلباز نیستند، بورس تحصیلی زیادی به خارجیها نمیدهند، هالیوودی ندارند که تصویر چین را در ذهن جوانان رؤیایی جلوه دهد. هنوز نظریههای چینی در علوم انسانی رایج نشدهاند، هنوز حاکمیت قانون و ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر در چین نهادینه نشده است اما چین تاکنون نشان داده صبورانه گام برمیدارد و ای بسا بزودی این نواقص را هم جبران کند. البته در این مورد علامت سؤالی بزرگ نه تنها برای جهان بلکه برای خود چینیها هم وجود دارد.
نقش چینی ها را در دوره تحریم از یاد نبریم
محمد جمالی
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
تحریم ها اولین و تنها اقدام امریکاییها علیه ایران نبوده و نیست. این کشور بر تمام روابطی هم که با چند کشور دوست و همچنین همسایگان خود برقرار کردهایم نظارت داشته و سعی در برهم زدن مناسبات موجود دارد.
یکی از این کشورها، چین است. کشوری که در تمام سالهای تحریم و بخصوص با تشدید آنها علیه کشورمان، سعی در بهبودی روابط خود با ایران کرده یکی از مسیرهای مهم دور زدن تحریمها به حساب میآید.
امروزه حداقل مناسبات ما با کشور چین به بیش از ۴۰ میلیارد دلار در سال میرسد که چنین میزانی از تعاملات برای غربیها و بخصوص امریکاییها قابل قبول نیست. با واکنش سفیر چین در تهران به انتقاد سخنگوی وزارت بهداشت ایران از نحوه اطلاعرسانی این کشور در مورد آمارهای اعلام شده در خصوص تلفات ویروس کرونا، انتقاداتی شکل گرفت و چند روزی نقل محافل سیاسی داخل و خارج از کشور شد.
اما چه خوب است که پیش از هر واکنش و قضاوتی، شرایط فعلی کشور خود را هم در نظر داشته باشیم. در حال حاضر ایران همچون همه کشورهای جهان درگیر بیماری کرونا است و تبعات ناشی از این بیماری به همراه تحریمهای ناجوانمردانهای که علیه کشور ما شکل گرفته، مشکلات را چند برابر ساخته است. پس اجازه ندهیم که به سادگی با هر اتفاقی انگ خلاف منافع ملی بودن به روابط خود با کشورهای دوست زده شود. ما نباید با وقوع مسائل کوچک و حاشیهای نقش غیرقابل انکار چینیها در دوران تحریم را از یاد ببریم. چینیها در تمام مدتی که نیاز داشتیم تا به نحوی از فشار شدید امریکاییها خارج شویم، بسیار خوب پای روابطشان با ایران ایستادند. بسیاری از مقامات چینی و همچنین بانکهای این کشور به دلیل روابطی که با ایران برقرار کرده و بر عهد خود ایستاده بودند جریمه و تحریم شدند اما همچنان به کار خود ادامه دادند. پس مناسب است که شرایط موجود را درک کنیم.
سودمندیهای رابطه با قدرت دوم جهان
ابراهیم رحیمپور
معاون پیشین وزارت امور خارجه
استقلال در روابط خارجی بخصوص بعد از انقلاب محور اصلی سیاست خارجی کشور ما قرار داشته است. در طول زمان روابط کشور ما با اغلب کشورهای جهان بر اساس منافع ملیمان توسعه یافت. از این میان تنها رابطه با کشور امریکا و نیز رژیم اسرائیل نه به عنوان کشور که به عنوان یک بازیگر منطقه ممنوع ماند. در همه این سالها روابط ما با کشورها هیچگاه بر اساس کینهتوزیهای تاریخی نبوده است. بر همین اساس است که با وجود جنگ هشتساله میان ایران و رژیم بعث عراق پس از پایان جنگ و با تحولات سیاسی که در بغداد رخ داد؛ عراق به یکی از نزدیکترین متحدان منطقهای مان تبدیل شد. این مصداق بارزی بود که نشان میداد یک جغرافیا، یک کشور و یک قطب قدرت نمی تواند برای همیشه دشمن یا دوست محسوب شود، بلکه روابط بر اساس وضعیت روز و آخرین تحولات و منافع متقابل شکل می گیرد. در حال حاضر ما در شرایط تحریمی هستیم که خواه ناخواه خود را بر منظومه روابط ما با دیگران و دوری و نزدیکیمان از آنها تحمیل میکند و دستمان را برای بازی با کارت های مختلف می بندد. این یکی از اصلی ترین دلایل بد بودن تحریم و تأکید کارشناسان بر ضرورت اجتناب از شکلگیری آن بوده است. زیرا در شرایط تحریم ما ناچاریم که با تعداد کشورهای محدودتری روابط کاری و تجاری داشته باشیم. روابط ایران و چین، جز در آستانه انقلاب که سفر نخستوزیر چین به ایران منجر به شعارهای مخالف انقلاب شد؛ طی چهار دهه گذشته همواره رو به توسعه بوده است. کما اینکه روابط تهران و پکن حتی در شرایط تحریمی از شرایط غیرتحریم نیز بهتر بوده است. بیش از 10 سال است که چین شریک اول تجاری ما است. از نظر سیاسی نیز دو کشور هماهنگیهایی را در بسیاری از مسائل جهانی و منطقهای داشتهاند.در عرصه همکاریهای ویژه از جمله همکاریهای نظامی و امنیتی نیز روابط قابل قابل قبولی وجود داشته است. چین در شرایط تحریم در حوزه روابط بانکی و مالی یک پنجره باز برای ایران بوده است. هر چند این تعاملات با نرخ و قیمت بالاتری انجام شده اما نمیتوان چین را مقصر دانست و دلیل اصلی شرایط ناشی از تحریم است. چین در جهان کنونی از قدرت و وزن بالاتری حتی نسبت به روسیه برخوردار است. شاید بتوان گفت که پس از امریکا، چین دومین قدرت بینالمللی است. حال اینکه رقابت قدرت چین با امریکا تا چه حد میتواند برای ما سودمند باشد بحث دیگری است. عقل سلیم در این شرایط حکم می کند که رابطهمان را با چین حتی بیش از گذشته تقویت کنیم. اما این به آن معنی نیست که روابط ارباب و رعیتی میان کشور ما با هر کشور دیگری حاکم باشد. زیرا اگر قرار بود تن به چنین روابطی بدهیم که رابطه ما با امریکا می توانست سود بیشتری داشته باشد. پس نیاز نباید ما را به سمتی ببرد که امتیازات غیرقابل قبولی به طرف های مقابلمان بدهیم. طبیعتاً بازی روابط بینالملل بازی برد- برد است. چین و ایران هر دو در این رابطه منافع ملی خودشان را جستوجو میکنند و بر اساس عوامل متعددی که وجود دارد تا این لحظه از کار با یکدیگر رضایت دارند و باید از رابطهشان با یکدیگر مراقبت کنند. در مجموع دو نکته برای ما به عنوان طرف ایرانی حایز اهمیت است: نخست آنکه لازم است در راستای باز ماندن این پنجره باز عمل کنیم و دچار محاسبات اشتباه نشویم. دیگر اینکه با تقویت رابطهمان با دیگر کشورها بتوانیم قدرت تعاملی خودمان با کشورهای بزرگ را تقویت کنیم تا از مونوپل شدن و منحصر شدن روابطمان جلوگیری کنیم و دستمان برای چانهزنی با هر کشوری باز باشد.