آیا عصر نفت به سر آمده است؟
با افزایش ریسک صنعت نفت و همچنین کاهش نرخ بازده سرمایه در پروژههای نفتی، به نظر میرسد تمایل دولتها به سرمایهگذاری در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر افزایش یابد.
مدت هاست که انتشار گازهای گلخانه ای حاصل از احتراق سوخت های کربن دغدغه زیست محیطی بشر شده است؛ تغییرات سریع آب و هوایی و ویرانی و حوادث بوجود آمده در پی آن، سیاست مداران را بر آن داشته است تا قوانین و تعرفه های سخت تری را بر استفاده از این ماده خام ارزشمند اعمال کنند.
سرعت توسعه صنایع با استفاده از انرژی های پاک و همچنین کاهش هزینه سرمایه ای برای توسعه انرژی های تجدید پذیر باعث شده است تا رقابت بین این دو نوع از انرژی روز به روز شدیدتر و نزدیکتر شود، اما باید پذیرفت که همچنان نفت دو نقطه برتری اساسی بر انرژی های تجدید پذیر دارد.
اول، به دلیل قیمت های جهانی نفت که همواره توسط اتحادیه ای مانند اوپک کنترل و اداره می شود و همچنین بهره دهی خوب میادین نفتی خصوصاً در خاورمیانه، نرخ بازگشت سرمایه (ROR) در سرمایهگذاریهای نفتی بسیار بالاتر از انرژی های نو و سود حاصل از سرمایه گذاری در آن تا به امروز بسیار مورد پسند سرمایه داران بوده است. از این رو، سرمایه گذاری در صنایع نفت همواره اصلی ترین گزینه در پورتفولیو سرمایه گذاران بزرگ جهانی بوده است.
دوم، همچنان نفت منبعی از انرژی است که در حجم زیاد و به روشی معمول قابل جابه جایی و مصرف در نقاط مختلف جهان است.
بحران کرونا، کاهش تقاضا و سقوط آزاد قیمت نفت در طی مدت کوتاهی قیمت طلای سیاه را تا حد نصف کاهش داد و با توجه به تداوم بحران و احتمال افزایش دامنه آن به اقتصاد مهمی چون ایالات متحده در آینده ای نزدیک، همچنین دوئل قیمت بین عربستان و روسیه باعث شد تا بازگشت سریع بازار اندکی دور از ذهن به نظر برسد.
در چنین شرایطی که نفت بر لبه کانال 30 دلاری معلق است و افزایش ذخایر روی آب و ارائه تخفیفاتی چون تحویل محموله به خرج تولید کننده در مقصد از سوی عربستان به زودی ممکن است باعث موج دوم کاهش قیمت شود، وود مکنزی از وضعیت وخیم شرکت های نفتی خبر می دهد و حتی نفت 35 دلاری را فاجعه ای برای پروژه ها می داند و معتقد است با این قیمت 75 درصد از پروژه ها حتی قادر به بازگشت هزینه های سرمایه ای خود نیز نخواهند بود.
همچنین این موسسه پیش بینی کرده است که با نفت 20 دلاری حضور بسیاری از سرمایه گذاران و شرکت ها در این صنعت کمرنگ خواهند شد.
شایان ذکر است که با این وضعیت نرخ بازگشت سرمایه در پروژه های نفتی از 20 درصد به 6 درصد کاهش می یابد که این باعث می شود تا وضعیت رونق اقتصادی صنایع نفت با صنایع توسعه انرژی خورشیدی و انرژی بادی برابر شود.
در نتیجه سرمایه گذاری در نفت در حال حاضر دیر بازگشت، با ریسک بالا و انتشار دهنده بالای آلاینده های کربن شده است که این ممکن است دولت ها را بر آن دارد تا از رکود حاصل از کرونا استفاده کرده و با تعریف مشوق های قانونی و افزیش تعرفه ها بر صنایع نفت، بازگشت بازار را متفاوت گردانند.
این یعنی اوج تقاضای نفت که پیشتر توسط کربن تراکر در 2023 پیش بینی شده بود ممکن است خیلی خیلی به بازار نزدیکتر باشد و یا حتی سال 2019 در تاریخ به عنوان سال اوج مصرف و تقاضای نفت ثبت شود و البته این به معنی پایان عصر طلایی نفت در جهان خواهد بود.
طبیعتاً به عنوان اولین بخش، نفت های گران از بازار خارج می شود، که احتمالاً نفت شیل جلودار این جبهه خواهد بود. ترامپ از بازار خواست تا 15 میلیون تولید خود را کاهش دهد و البته زمانی که روسیه از ایالات متحده همکاری در کاهش تولید را خواستار شد، آنها سعی کردند تا روغن ریخته را نذر امام زاده کنند و کاهش طبیعی تولید که بر اثر عملکرد مکانیزم بازار و قیمت ها حاصل شد را به عنوان حسن همکاری خود معرفی کنند، که مورد پذیرش روسیه قرار نگرفت و احتمالاً به زودی شاهد موج دیگری از سقوط در قیمت نفت خواهیم بود.
با توجه به خارج شدن اوضاع از دست تولید کنندگان نفت های گران و همچنین بررسی استراتژی های کشورهایی مانند روسیه، عربستان و آمریکا باید گفت که دو تئوری محتمل است. یا عربستان و روسیه در یک همکاری کمر همت به خارج کردن میهمانهای ناخواندهای چون نفت شیل از بازار و خصوصیتر کردن این اقتصاد پر سود بستهاند و یا بازار با تدبیر روس ها در حال کنترل است و اقدامات احساسی و غیر مدبرانه عربستان راه چاره ای برای نجات اقتصاد نفتی متحد استراتژیک آنها یعنی آمریکا نخواهد بود.
*کارشناس نفت و گاز