یک اقیانوس بیآبی!
در کرانه اقیانوس زندگی میکنند اما از زمانی که به یاد دارند با بیآبی دست به گریبانند. چابهاریها شب با صدای کوبیدن امواج به صخرهها میخوابند و صبح قطرهای آب برای شستن دست و صورتشان ندارند. آب دارند اما نه امکاناتی برای تصفیه آب و در بعضی روستاها نه حتی لولهکشی برای انتقال آب ندارند. محروم ماندن از آب برای مردم این منطقه ساحلی در سیستان و بلوچستان عادتی قدیمی است تا آنجا که از صحبت کردن درباره آن هم طفره میروند.
به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از ایران، در جریان پوشش اخبار سیل بود که برای اولین بار به چابهار سفر کردم. وسایل اضافه را در اقامتگاه گذاشتم و راهی مناطق سیلزده دشتیاری شدم. ساعت از 9 شب گذشته بود که خسته و گل آلود در راه برگشت به حمام داغ و شستن لباسهایم فکر میکردم اما وقتی به اقامتگاه رسیدم از آب خبری نبود حتی برای رفتن به دستشویی. به حیاط رفتم و با همکارانی که اقامتگاه را در اختیارم گذاشته بودند تماس گرفتم. جواب ساده و تلخ بود: «مگر نمیدانی در چابهار آب جیرهبندی است؟ فقط 2 روز در هفته آب لوله کشی داریم. باید تا صبح صبر کنی شاید آب به لوله بیاید.» صدای امواج دریای عمان از دور دست به گوشم میرسید و به سیلی که روز در دشتیاری دیده بودم فکر میکردم.
فردا صبح اما در گوشه و کنار شهر روی دیوارها و سردر مغازهها پلاکاردهای فروش آب شیرین دیدم و چند جایی بین مردم رفتم تا از نحوه جیرهبندی بشنوم. روبهروی مغازهای که یک گالن 20 لیتری آب شیرین را هزار تومان میفروخت جای مناسبی برای حرف زدن بود. با مردی میانسال که گالن پر را پشت موتورش جاسازی میکرد سر حرف را باز کردم: «در چابهار آب جیرهبندی است. وقتی هم میآید مجبوریم در «حوض انبار» ذخیره کنیم، ولی چون آب انبار تمیز نیست مجبوریم آب آشامیدنی را بخریم. اینها به کنار، بنویس چرا باید پول هوایی را که از لوله خارج میشود هم پرداخت کنیم؟»
متوجه منظورش نمیشوم. دوباره توضیح میدهد: «ما که نمیدانیم کی آب میآید؛ برای همین همیشه فلکه باز است. وقتی هم لوله از آب خالی باشد هوا میگیرد. بعد تا آب به شیر برسد، هوا جریان پیدا میکند و کنتور میچرخد. در واقع ما پول هوای داخل لوله را هم پرداخت میکنیم.»
بیش از 100 هزار نفر در شهر چابهار زندگی میکنند و اگر 438 روستای آن را هم در نظر بگیریم با جمعیتی حدود 300 هزار نفر رو به رو خواهیم شد که همه آنها با سرانه 15 لیتر آب در روز زندگی میکنند. خوب است بدانید سرانه مصرف آب در تهران 200 لیتر در روز است. چرا راه دور برویم صد کیلومتر آن طرفتر از چابهار سهمیه آب هر نفر 100 لیتر در روز است. درحالی که تمامی روستاهای این شهر بهصورت سقایی و با تانکر آبرسانی میشود و آب شهر چابهار هم توسط یک دستگاه آب شیرین کن قدیمی که آب کنارک و چابهار را تأمین میکند، تهیه میشود. نکته جالب اینجاست که حتی آبی را هم که این آب شیرین کن تصفیه میکند به شهر چابهار نمیرسد و توسط بعضی سازمانها خریداری میشود.
مسعود بلیدهای عضو شورای شهر چابهار از دسترسی تنها 20 درصد مردم چابهار به آب شرب میگوید و معتقد است شرکتهای زیادی آماده ایجاد زیرساخت در شهرستان برای استحصال آب شیرین هستند: «مسأله مهم این است که وزارت نیرو باید به این سرمایهگذاران تضمین پرداخت بدهد تا کار را شروع کنند اما متأسفانه این اتفاق تا حالا نیفتاده است. اگر وزارت نیرو در زمینه پرداخت به شرکتهای تصفیهکننده آب تضمین بدهد با توجه به اینکه ما در کرانه اقیانوس هستیم مشکل تأمین آب نداریم.»
بلیدهای با تأیید ادعای برخی شهروندان، از قبوض آبی میگوید که درصد خطای کنتورهای «هوازن» در آنها لحاظ نشده و موجب نارضایتی شهروندان است: «متأسفانه از 70 سال پیش که آب لوله کشی به چابهار آمد، این اتفاق افتاده و هنوز این درصد خطا در فیش شهروندان لحاظ نشده است.» عضو شورای شهر چابهار از لولههای زنگزده آب شهرستان میگوید و آبی که با وجود سلامت در منبع، به وسیله لولههای قدیمی کثیف و آلوده میشود. او همچنین در مورد سازمانی میگوید که خریدار سهمیه آب از تصفیه خانه کنارک و چابهار است: «در شروع کار این سازمان، مردم امیدوار بودند زیرساختهای آن به شهرستان کمک کند اما متأسفانه اینگونه نشد. یعنی به جای اینکه به کمک مردم بیایند از سهمیه آب آنها هم انشعاب گرفتند و باعث نارضایتی بیشتر شدند.»
عبدالعزیز رامش اهل روستای «دلگانها» از توابع دشتیاری است؛ جایی که با آن همه سیل آبی برای نوشیدن ندارند. عبدالعزیز از روستاهایی در نزدیکی شهر میگوید که هنوز لولهکشی نشدهاند مانند روستای «کمب» در حاشیه شهر چابهار با جمعیتی بالغ بر 25هزار نفر: «در روستای ما هر 2 تا 3 ماه یک بار با تانکر آبرسانی میکنند. وقتی هم آب کم میآوریم مجبوریم خودمان یک تانکر 12 هزار لیتری را 200 هزار تومان بخریم. مگر نفری 15 لیتر برای هر نفر در روز، چقدر آب است که بتوانیم با آن سر کنیم؛ نه به حمام و دستشویی میرسد، نه آشپزی.»
به چابهار برگشتم و محمد را دیدم که با ریش سفید بلند و لباس بلوچی گوشه خیابان منتظر پسرش بود با گالن پلاستیکی در دست. او که تقریباً 60 ساله به نظر میرسید، گفت: «سالهاست وضعیت ما این است. یک روزی با خر و الاغ آب میآوردیم، یک روز با موتور، حالا هم با تانکر، فرقی نکرده همیشه همین بوده. الان دیگر همه در خانه موتور پمپ پاکستانی زدهاند که تا آب میآید سریع داخل حوض ذخیره کنند و از آنجا هم با پمپ میکشند برای شستوشو و حمام. بعضی هم دستگاه تصفیه دارند و دوباره آب حوض را تصفیه میکنند برای خوردن. دیگر برای ما عادی شده و فکر میکنیم برای مسئولان هم عادی شده، لابد آنها در خانههای خودشان آب شبانه روزی دارند که این وضعیت را نمیفهمند و کاری برایش نمیکنند.»
در چابهار همه از زیر و بم محرومیتها خبر دارند و دیگر مثل سالهای گذشته نیست که کسی نداند کجای شهر آب شبانه روزی دارند. فروشنده آب که حرفهای مردم را شنیده بالاخره همراه شد و گفت: «بعضی از مناطق آب شبانه روزی دارند و اصلاً نمیدانند ما چه میگوییم. برویم به کی اعتراض کنیم وقتی میدانیم آب ما را کدام سازمان میبرد و کاریش نمیشود کرد. کدام مراکز و ادارات آب شبانه روزی برای کارکنانشان دست و پا کردهاند، همه میدانیم. حرف زیاد است ولی گوش شنوایی نیست.»
آب در کوزه و چابهاریها گرد جهان میگردند. داستان بیآبی چابهار زمانی تلختر میشود که با جستوجویی ساده در اینترنت ببینید کشورهای حوزه خلیج فارس چطور با دستگاههای آب شیرین کن به راحتی آب شیرین و گوارا به بیابان میرسانند و مردم این خطه در کنار اقیانوس مجبورند سبک زندگی خود را بر اساس 15 لیتر آب در روز برنامهریزی کنند. تصور کنید برای کل روز 15 ظرف آب معدنی یک لیتری در اختیار دارید؛ زنگ زده، بدبو، داخل حوض، کثیف. اصلاً میتوانید تصور کنید؟